زن میانسال دختر نقاش خود را در کمپ ترک اعتیاد زندانی کرد تا اموال او را به نام خود بزند
 
نقشه عجیب یک مادر برای تصاحب ارثیه دخترش
 

 

زن میانسال برای تصاحب اموال شوهر مرده‌اش، نقشه عجیبی کشید. او دخترش را که تنها وارث این اموال میلیاردی بود، در یک کمپ ترک اعتیاد زندانی کرد تا بتواند تمام ارثیه را به جیب بزند. این مادر به دخترش رحم نکرد، به مسئولان کمپ پول داد تا او را با زور با خود ببرند، در کمپ نگهداری کنند تا این زن بتواند سر فرصت تمام اسناد را به نام خودش بزند، اما زیرکی این دختر نقاش باعث شد دست مادر فریبکارش خیلی زود رو شود.
چند روز پیش بود که ماجرای این پرونده کلید خورد. وقتی دختر جوان به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن دوستش خبر داد، کسی باور نمی‌کرد که پای مادر دختر گمشده در میان باشد.
دختر جوان درباره جزئیات ماجرای ناپدید شدن دوستش به پلیس گفت: «من و رزیتا با هم همکار هستیم. ما در یک شرکت معماری و طراحی دکوراسیون کار می‌کنیم. رزیتا هم نقاش است و هم گرافیست. او 28 سال دارد. آخرین بار در شرکت بودیم که رزیتا به سراغ من آمد و گفت که با مادرش قرار دارد و ممکن است بلایی سرش بیاید. به من گفت اگر تا چند ساعت از او خبری نشد، به پلیس مراجعه کنم. رزیتا بر سر مسایل مالی و ارثیه با مادرش اختلافات شدیدی داشت. پدرش به‌تازگی فوت کرده و تمام اموالش به رزیتا رسیده بود. همین مساله باعث شده بود با مادرش درگیر باشد. او گفت که با مادرش در پارکی در حوالی غرب تهران قرار دارد. مقدار زیادی هم سکه و طلا همراهش بود که می‌خواست سر تقسیم آنها با مادرش صحبت کند. از وقتی رفته دیگر از او خبری ندارم. برای همین نگران شدم و تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم.»
با این اظهارات پرونده‌ای در این خصوص تشکیل شد. قاضی محمدرضا صاحب‌جمعی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران نیز دستور داد تا تحقیقات در این رابطه آغاز شود. ماموران پلیس نیز به سراغ مادر این دختر رفتند، اما این زن همه چیز را منکر شد. او به پلیس گفت که رزیتا بعد از ملاقات با او به سراغ دوستش رفته و دیگر از دخترش خبری ندارد.

راز یک آدم‌ربایی
در حالی‌که تجسس‌ها در خصوص پیدا شدن رزیتا ادامه داشت، دو روز بعد، زنی جوان به اداره پلیس رفت. او اظهاراتی را مطرح کرد که سرنخ اصلی این ماجرا و راز یک آدم‌ربایی خانوادگی فاش شد. این زن به ماموران گفت: «من اعتیاد داشتم و برای ترک به کمپی در حاشیه تهران رفتم. روزهای آخرم بود و دیگر ترک کرده بودم که یک دختر جوان را به آنجا آوردند. ظاهر این دختر اصلا شبیه به معتادها نبود. خودش هم مرتب می‌گفت اعتیاد ندارد. حتی به مسئولان کمپ می‌گفت از او آزمایش بگیرند. ولی همه با او بدرفتاری می‌کردند. اصلا اجازه نمی‌دادند حرف بزند. حال این دختر هم خیلی بد و مشخص بود که شوکه شده است.»
این زن در ادامه صحبت‌هایش گفت: «وقتی می‌خواستم از کمپ مرخص شوم، این دختر به‌سراغم آمد. با گریه و التماس گفت که به او کمک کنم. او گفت که اصلا اعتیاد ندارد و مادرش او را در این کمپ زندانی کرده تا اموال و ارثیه‌اش را بالا بکشد. باورم نمی‌شد که مادرش این‌کار را کرده باشد. ولی از حرف‌هایش مشخص بود که حقیقت را می‌گوید. او گفت حالا که دارم از این کمپ می‌روم ماجرا را به پلیس بگویم. من هم دلم برایش سوخت و تصمیم گرفتم همه چیز را به پلیس بگویم.»
با اعلام این موضوع، بلافاصله به دستور بازپرس، ماموران پلیس به همان کمپ ترک اعتیاد رفتند و متوجه شدند دختر زندانی در آنجا همان رزیتاست. رزیتا وقتی توانست از کمپ بیرون بیاید، از مادرش شکایت کرد و راز این ماجرا فاش شد.

شکایت از مادر
این دختر به ماموران گفت: «پدرم تاجر بود و وضع مالی خوبی داشت. من تنها فرزند خانواده بودم. وقتی پدرم فوت شد تمام اموالش به من رسید. حتی وقتی زنده بود، برخی از اموالش را به نام من زده بود. همین مساله باعث اختلاف بین من و مادرم شد. او به من حسادت می‌کرد و می‌خواست پول‌ها و اموالم را تصاحب کند. مرتب سر این مساله با هم درگیر بودیم. می‌خواست ارثیه‌ای که از پدرم مانده بود را تصاحب کند و به آمریکا برود. دایی‌ام در آمریکا زندگی می‌کرد و مادرم هم می‌خواست پیش او برود. وقتی دید نمی‌تواند این کار را انجام بدهد، نقشه ربودن مرا کشید.» او ادامه داد: «روز حادثه مادرم از من خواست به پارک بروم تا با هم سر همین مساله صحبت کنیم. او گفت که می‌خواهد مشکلات بین‌مان را حل کند. من که اعتمادی به او نداشتم موضوع را به دوستم گفتم و به پارک رفتم، اما هنوز به آنجا نرسیده بودم که دو نفر مرا سوار یک خودرو کرده و با زور به کمپ ترک اعتیاد بردند. در آنجا هرچه التماس می‌کردم فایده‌ای نداشت. همه با من بدرفتاری می‌کردند تا اینکه تصمیم گرفتم موضوع را به یک زن که قرار بود مرخص شود، بگویم. اگر نمی‌گفتم در کمپ می‌ماندم و مادرم هم با سندسازی اموال را به نام خودش زده و به آمریکا رفته بود.»

اعتراف به ربودن دختر
وقتی این دختر از مادرش شکایت کرد، ماموران بازهم به سراغ مادر او رفتند. ولی این زن باز هم موضوع را انکار کرد. تااینکه فیلم دوربین‌های مداربسته، دست این زن را رو کرد. فیلم دوربین نشان داد که دو نفر دختر جوان را با زور با خودشان بردند و مادر این دختر هم نظاره‌گر این ماجرا بود. برای همین این زن به ناچار اعتراف کرد و گفت: «مدتی بود که می‌خواستم به آمریکا بروم. من در این زندگی سختی‌های زیادی کشیده بودم و می‌خواستم اموال شوهرم به نام خودم باشد. ولی دخترم حاضر نشد کوتاه بیاید. برای همین تصمیم گرفتم او را به کمپ بفرستم تا بتواند سرفرصت اموال را با سندسازی به اسم خودم کنم و به آمریکا بروم. برای این کار هم به مسئولان کمپ پول دادم تا دخترم را در آنجا زندانی کنند.»
با اعتراف این زن، همدستان او نیز بازداشت شدند و آنها هم به جرم خود اعتراف کردند. در حال‌حاضر تحقیقات در خصوص این پرونده برای روشن شدن زوایای پنهان آن همچنان ادامه دارد.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/206016/نقشه-عجیب-یک-مادر -برای-تصاحب -ارثیه-دخترش