وقتی از «صیانت» حرف می‌زنیم از چه چیز حرف می‌زنیم؟
 
گزارشی نقادانه درباره روند تغییر سبک زندگی شهروند ایرانی و نگهداری از حیوانات خانگی
 

یاسر نوروزی| گربه خطرناک است؟ یا چه کسی در خیابان تمساح می‌چرخاند؟ خرگوش کجای ماجراست؟ و اگر سگ‌های خانگی را از صاحبان‌شان بگیریم، با چه حجمی از این آوارگان بی‌صاحب مواجه خواهیم بود؟ در طرح موسوم به «صیانت از حقوق عامه در مقابل حیوانات مضر و خطرناك» در واقع حفره‌های فراوانی نهفته و به‌زعم کارشناسان، در ارایه آن با متخصصان امر مشورت نشده است. در عین حال، جزئیات آن همچنان در تناقض با یکدیگر و گاهی مبهم و گنگ است. هرچند برخی نمایندگان مجلس، لزوم پیش‌نویس چنین طرحی را تغییرات در سبک زندگی مردم خوانده‌ و فقدان قانون در این زمینه را معضلی بزرگ دانسته‌اند. از جمله علی‌اکبر علیزاده، از امضاکنندگان این طرح که گفته است: «ما هیچ قانونی برای اینکه مردم فرضا فیل و کروکودیل نیاورند، نداریم و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که در آینده شاهد این امر نباشیم. بالاخره باید یک نظمی به این قضایا داد و از برخی مسائل پیشگیری کرد.» (انتخاب، 29/8/1400) در واقع در بدو امر لزوم تصویب چنین قوانینی ضروری به نظر می‌رسد، اما در ادامه، منجر به احقاق حق از دو سوی ماجرا خواهد شد؟ مقصود انسان و حیوان است و رابطه‌ای که در سال‌های اخیر به دلایل مختلف، در جامعه ایران، به‌خصوص مناطق شهرنشین، دچار تحولاتی بنیادین شده است.

انسان تنها
نگاهی به تاریخچه زندگی انسان و سگ نشان می‌دهد که این حیوان از سال‌ها پیش همدم جوامع انسانی از جمله ایرانیان بوده؛ به عنوان نگهبان، در جایگاه شکارچی، ملازم سلطان و حتی در جایگاه چوپان. با این حال در تمام این سالیان، غیر از یک دهه اخیر، نوعی جایگزینی انسان با این حیوان شکل نگرفته بود؛ به این معنی که جای یکی از اعضای خانواده با حیوانات جابه‌جا شده باشد. از این رویکرد، نقدهای جدی به دیدگاه جاری در جامعه وارد است. چنانچه رژان مظفری، جامعه‌شناس اینطور عنوان کرده: «در جهان مدرن شیوه تولید سرمایه‌داری بر اساس منطق سود و فایده شکل گرفت و از آن زمان روابط عاشقانه و حتی زناشویی مبتنی بر سود و زیان شد. مثلا در خواستگاری اول می‌پرسند شغل و درآمد پسر چقدر است؟... حتی روابط عاشقانه‌مان به روابط دو دو تا چهارتایی تبدیل شد... هر چه انسان جلو رفت، تنهاتر و در روابط ارتباطی دچار شکست شد. به همین دلیل، به وجود موجودات بی‌زبانی که اعتراض نکنند، نیاز پیدا کرد... به همین دلیل انسان به سمت موجوداتی رفت که قدرت اعتراض نداشته و از طرفی هر چه آزار ببینند، به او محبت کنند.» (فارس، 26/4/1400) این اظهار نظر در واقع نوعی تمایل شهروندی در ایران را به سمت جامعه غربی نشان می‌دهد؛ چراکه تجربه مدرنیته پیشتر در چنین جوامعی شکل گرفته و انسان، شکست عاطفی خود را در روابط انسانی تجربه کرده است. به همین دلیل هم هست که عده‌ای از جمله موافقان این طرح، همچنان خواهان جلوگیری از تغییر سبک زندگی ایرانی به سمت سبک زندگی غربی هستند؛ چنانچه هاشمی گلپایگانی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر گفته بود: «آمار ازدواج و تمایل به فرزندآوری با کاهش شدید روبه‌رو می‌شود و به جای آن نگهداری از حیواناتی چون سگ جایگزین می‌شود.» (خبر فوری، 23/4/1400) اما همچنان گمان می‌رود معترضان به نگهداری حیوانات خانگی، «معلول» را هدف گرفته باشند، نه «علت». در واقع پرسش این است چه چیزی باعث کاهش آمار ازدواج، تمایل اندک به فرزندآوری و رواج زندگی مجردی شده است؟ اگر بخواهیم نگهداری از حیوانات خانگی را دلیل چنین معضلاتی بدانیم، طبیعتا رویکردی تقلیل‌گرایانه پیش گرفته‌ایم. ضمن اینکه پدیده حیوان خانگی در زندگی شهروند ایرانی، معلول چنین معضلاتی است، نه خود علت.

عرف، سنت، دین
چنانچه ازدواج و فرزندآوری را یکی از اصول سنتی خانواده ایرانی بدانیم، در سال‌های اخیر، حیوان جای آن را پر کرده. حتی پاره‌ای از مفاهیم کهن در نظام فکری طبقه متوسط و مرفه جامعه هم در حال درگرگونی بوده؛ از جمله تغییر مفهوم «سگ» به عنوان موجودی بی‌ارزش، نفرین‌شده یا حتی وفاپیشه. اگر به متون تاریخی و ادبی ایران مراجعه کنیم، این موجود غیر از همراه داشتن ویژگی‌هایی نظیر وفاداری، نمادی از خواری و بی‌عزتی در پیشگاه صاحبان ثروت و قدرت بوده. هر چند دو سوی وفاداری و پستی، در تفکر ایرانی تجلی داشته:
کریمان جان فدای دوست کردند/ سگی بگذار ما هم مردمانیم (مولوی)
سگ اصحاب کهف روزی چند/ پی نیکان گرفت و مردم شد (سعدی)
سگ آن به که خواهنده نان بود/ چو سیرش کنی دشمن جان بود (فردوسی)
با این حال بنا به مضمون، گاهی ویژگی‌های نیک این حیوان مورد تحسین قرار گرفته و گاهی هم غرایزش با بعضی شرارت‌های انسانی قیاس شده. چنانچه در قرآن‌کریم نیز این دو رویکرد درباره سگ را می‌بینیم؛ چه زمانی که در سوره کهف، به سگ اصحاب کهف اشاراتی می‌شود و چه زمانی که از شرارت‌های آن، برای استفاده‌ای نمادین درباره مردمان دنیادوست و هواپرست وام گرفته می‌شود: «فمثله كمثل الكلب إن تحمل عليه يلهث أو تتركه يلهث» (مثلش، مثل سگی است که اگر بر آن حمله‌ور شوى، زبان از كام برآورد و اگر آن را رها كنى [باز هم] زبان از كام برآورد) س اعراف، 176.
با این حال روند تغییر زندگی شهروند ایرانی، موجبات طرح پرسش‌های فقهی را هم پیش آورده است؛ اینکه آیا اصلا سگ نجس است؟ و اگر چنین است چرا در قرآن هیچ اشاره‌ای به آن نشده است؟ چنانچه خبرگزاری ایسنا، فهرستی از پرسش‌های مخاطبان را جمع‌آوری کرده و آیت‌الله علیدوست هم به آنها پاسخ گفته بود. هرچند در این میان برخی پرسش‌ها و بحث‌های مخاطبان تامل‌برانگیز بود: «بسیاری از مسلمانان عقیده دارند که سگ نجس است؛ این باور نه‌تنها پایه قرآنی ندارد، بلکه در تضاد با قرآن است؛ در هیچ جای قرآن  چنین چیزی نیست که سگ نجس باشد... (در سوره مائده آمده) حیوانی را که سگ‌های شما شکار می‌کنند، حلال است. سگ چگونه شکار می‌کند و به دهانش می‌گیرد و دهان سگ نجس است؟ بسیاری از مسلمانان معتقدند چیزی را که سگ دهان بزند، نجس است.... در حالی که خداوند نمی‌فرماید آب بکشید.» (ایسنا، 25/9/1399) درست است که در همان یادداشت، پاسخ به این شبهات با رجوع به سنت، داده شده است، اما در نهایت، طرح چنین پرسش‌هایی، بیش از هر چیز فقدان برخی تحقیقات نوین در این حوزه را نشان می‌دهد. آیا درباره انواع بیماری‌های حیوانات خانگی که تحت مراقبت‌های پزشکی قرار می‌گیرند، تحقیقاتی انجام شده است؟ و اگر چنین چیزی به اثبات برسد، آیا می‌توان درباره نجس یا پاک‌بودن‌شان حکم دوباره داد؟

بازنگری‌های قانونی
فارغ از تمام این بحث‌ها اما همچنان هر دو سوی ماجرا به فقدان قوانین جدید در این زمینه اشاره دارند و آن را معضلی بزرگ می‌دانند. از یک‌سو، موافقان طرح، چهره‌هایی نظیر علی‌اکبر علیزاده (نماینده مردم دامغان) می‌گویند: «بالاخره جوامع با توجه به توسعه‌ای که دارند، نیازهای جدیدی هم پیدا می‌کنند... یکی از مواردی که قبلا نبوده و الان مطرح شده، نگهداری حیوانات است چراکه فرداروزی اگر کسی بخواهد فیل را در خانه نگهداری کند یا ببر به خیابان بیاورد، ما فقط می‌توانیم بگوییم عرف گفته این امر مرسوم نیست ولی قانونی نداریم. اگر یک نفر حیوان پرسروصدایی را در خانه‌اش نگهداری ‌کند، همسایه‌ها چه کاری می‌توانند انجام دهند؟ بنابراین یکسری مسائل جدید هستند و نیاز به قانون دارند.» (انتخاب، 29/8/1400) در عین حال اما فعالان حوزه حیوانات هم لزوم ایجاد چنین قوانینی را بارها و بسیار پیشتر از اینها یادآوری کرده‌اند؛ هرچند نگاه آنها عموما متفاوت با امضاکنندگان طرح بوده؛ چنانچه دکتر پیام محبی گفته است: «ما قانونی درباره ممنوعیت گرداندن حیوانات در خیابان داریم... اما این قانون به‌ سال ١٣٢٠ برمی‌گردد و مربوط است به حمل‌ونقل حیوانات آلوده. چون آن زمان مواجه بودیم با زمانی که ماشین تازه در جامعه رواج پیدا می‌کرده و دوره‌ای بوده که حتی در سطح شهر تهران هم به صورت گله‌ای گوسفند جابه‌جا می‌کردند؛ برای همین آمدند قانونی وضع کردند مبنی بر اینکه در مکان‌هایی که انسان رفت‌وآمد دارد و وسایل عمومی که انسان از آن استفاده می‌کند، گرداندن این حیوانات به جهت آلودگی که ایجاد می‌کند، ممنوع است. اما حیوان خانگی که آلوده نیست، واکسن خورده، قرص انگلش را خورده و تحت نظر دامپزشک است نمی‌توانیم این حیوان را در آن قانون بسنجیم. برای همین باید امروز فکر کنیم و قوانین را به‌روز کنیم؛ مثلا یکی از حقوق حیوانات حق مراجعه به دامپزشک است. حالا اگر ما به همین سادگی بیاییم بگوییم آوردن حیوانات در خیابان، در ماشین و... مجاز نیست، طرف چطور می‌تواند حیوان را به دامپزشک ببرد؟ اگر هم در خانه بماند مریض می‌شود، بیماری‌اش را به بچه خانواده منتقل می‌کند و بچه خانواده هم طبیعتا آن را به مدرسه انتقال می‌دهد. با در نظر نگرفتن صدها هزار خانواده‌ای که حیوان خانگی دارند... بدون قانون‌گذاری مناسب تنها مشکل را بزرگ می‌کنیم و حل آن را به تاخیر می‌اندازیم.» (شهروند، 10/11/1397) چنین صحبت‌هایی در واقع لزوم جامع و تخصصی بازنگری قانون را نشان می‌دهد؛ نه درافتادن در مباحث افراط‌کارانه و تندروی‌های غیرکارشناسی.

حیوان خانگی
در عین حال یکی از نکات مهم در طرح موجود، خلط مباحث و تعریف‌هاست. «حیوان مضر»، «حیوان خطرناک»، «حیوان خانگی» و از این دست مفاهیم، هر کدام تعریف خاص خود را دارند و نمی‌شود در یک گزاره کلی، تمام‌شان را در یک رسته و گروه، طبقه‌بندی کرد. فعالان حقوقی و کارشناسان حیات‌وحش، بر اساس همین طبقه‌بندی پیش می‌روند و درباره هر کدام از این حیوانات، اظهار نظر دارند. بنا به تعریف کلی و آنچه عموم‌شان باور دارند، بهترین شاخصه در تعیین اینکه آیا یک حیوان خانگی است یا خانگی نیست، در نظر گرفتن مسأله حیات‌وحش است؛ چنانچه شهرام مهاجر سلیمانی، وکیل و مشاور حقوقی درباره قوانین مربوط به حیوانات گفته است: «بهترین خط‌کش برای تشخیص، مسأله حیات‌وحش است. یعنی حیواناتی که در حیات‌وحش زیستگاه دارند، حیوان خانگی نیستند... سنجاب، لاک‌پشت، مار، پرنده‌های مختلف، میمون و... اینها همه در حیات‌وحش، در اکوسیستم‌ها و زیستگاه‌هایی که تابع حیات‌وحش هستند، زندگی می‌کنند؛ گربه اما این‌طور نیست. گربه‌ای که ما به‌عنوان گربه خانگی از آن نگهداری می‌کنیم، همیشه کنار انسان زندگی می‌کند. یعنی شما هر جایی را که محل سکونت انسان‌هاست، نگاه کنید، زیستگاه گربه است. همین‌طور زیستگاه بعضی سگ‌ها. اما حیوانات دیگر عموما در محل سکونت انسان‌ها زیستگاه ندارند. مثلا شاید شما در منطقه‌ای زندگی کنید که کنارتان جنگلی باشد و در آن جنگل سنجابی هم زندگی کند اما خب آن جنگل خودش تعریف مجزایی از محیط شهری دارد.» (شهروند، 10/5/1400) اما در عین حال می‌توان پنج ویژگی مشخص برای تعریف حیوان خانگی در نظر گرفت؛ اول اینکه حیوان مربوطه در محل زندگی شما زیستگاه داشته باشد. دوم اینکه حیوان خانگی، حیوانی است که نمی‌تواند از خودش مراقبت کند و نیاز به مراقبت انسان دارد. سوم اینکه منابع غذایی او از طریق انسان تامین شود (به جز پرندگان که بحث درباره آنها فراوان است و عده‌ای اعتقاد دارند نگهداری پرندگان پروازی به جهت جلوگیری آنها از پرواز، نوعی حیوان‌آزاری به شمار می‌رود). چهارم اینکه اصولا قلمرویی برای حیوان خانگی متصور نیست، درحالی‌که حیوانات حیات‌وحشی، برای خود قلمرو دارند. و در نهایت پنجمین مورد هم برمی‌گردد به مراقبت‌های پزشکی؛ مراقبت‌هایی که دامپزشک نسبت به آنها آشنایی دارد و نیازی به مراجعه به متخصص حیوانات محیط‌زیستی نباشد. بنا بر این دیدگاه، طبیعتا نمی‌توان برخی حیوانات داخل طرح صیانت را مطلقا جزو حیوانات خطرناک یا مضر دانست. اینجاست که بحث ارجاع طرح به کمیسیون‌های تخصصی مربوطه پیش می‌آید و لزوم مشورت با مشاوران متخصص. به این ترتیب چنانچه به قوانینی مناسب در این حوزه دست یابیم، شاید بتوان معضلات دیگری را رصد و از برخی آسیب‌ها پیشگیری کرد.

لزوم تدوین قانون
در هفته‌های گذشته در همین روزنامه پرونده‌ای را اختصاص دادیم به ماجرای قاچاق حیوانات و لزوم برخورد قانونی با انواع حیوان‌آزاری. از طوطی‌هایی نوشتیم که در بطری‌های آب‌معدنی قاچاق می‌شوند تا دندان‌های موجود کوچکی به نام اسلو لوریس که آنها را بی‌رحمانه می‌کشند و به مردم می‌فروشند؛ چنانچه پریسا اصولی، فعال حقوق حیوانات، در این زمینه گفته بود: «اسلو لوریس، گونه‌ای آفریقایی است. وقتی آن را به ایران می‌آورند، برای اینکه این حیوان را بفروشند، تمام دندان‌هایش را می‌کشند. برای اینکه این حیوان به واسطه دندان‌ها و با استفاده از گازگرفتن از خودش دفاع می‌کند. این حیوان داخل ایران قاچاق می‌شود، نسبت به روش‌های نگهداری آن هم که آشنایی ندارند، دندان‌هایش را هم می‌کشند تا بتوانند آنها را به مردم بفروشند. اگر سری به دامپزشکی‌ها بزنید، می‌بینید که چقدر از آمار تلف‌شدن این حیوان می‌گویند.» (شهروند، 11/4/1400) در کنار این مورد، قاچاق برخی حیوانات، آسیب‌های جدی به زیستگاه غیربومی خود وارد کرده است؛ کما اینکه قاچاق و فروش راکون در ایران آسیب‌هایی برای اکوسیستم منطقه شمال ایران به دنبال داشت و درباره آن هشدارهایی هم داده بودند. همین ماجرا در جریان مشاهده شمایلی تمساح‌گونه در دریاچه چیتگر هم مطرح شد که حواشی فراوان به دنبال داشت. هرچند بعدها مشخص شد ماجرا به حضور تمساح ارتباطی ندارد اما پیشتر افرادی در حوزه خرید و فروش تمساح‌های چند سانتی‌متری در تهران دستگیر شده بودند؛ تمساح‌هایی که به خریداران فروخته می‌شوند و خریداران بعد از مدتی به جهت رشد جانور، دیگر توانایی نگهداری از آنها را ندارند و ممکن است به شکلی غیرمسئولانه در طبیعت رهاشان کنند. همچنین است ماجرای قاچاق حیواناتی نظیر شیر و ببر که گزارش‌هایی از تکثیر غیرقانونی و فروش‌شان در باغ‌وحش‌ها در تمام سال‌های اخیر منتشر شده است. بنابراین با توجه به تمام این آسیب‌ها، می‌توان تدوین یا بازنگری‌های قانونی را لازم دانست، اما اینکه چگونه و به چه شکلی، چنین وضعیتی محقق می‌شود، باید منتظر ماند و دید.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/205849/وقتی-از-«صیانت»-حرف-می‌زنیم از-چه-چیز-حرف-می‌زنیم؟