در حالی که ایالات متحده آمریکا رویارویی با روسیه و کنترل این کشور را در اولویت خود دارد، درخصوص خاورمیانه سیاستی را در پیش خواهد گرفت تا تحولات این منطقه نتواند موجب درگیر شدن بیش از اندازه واشنگتن و غافل شدنش از تحولات دیگر جهان شود. اجرای این سیاست روی کاغذ آسان به نظر میرسد اما در عمل بسیار دشوار خواهد بود. چراکه روسیه از خاورمیانه بهعنوان اهرم فشاری در روابطش با آمریکا استفاده خواهد کرد. در نیمه نخستین سال 2015، این امکان وجود دارد که روسیه مذاکراتی را پیشنهاد دهد تا براساس آن نوعی تقسیم قدرت در سوریه شکل گرفته و جنگی داخلی در این کشور پایان یابد. البته بعید به نظر میرسد که توافقی که در پی این مذاکرات حاصل شود عملی شود و بتواند توجهات را به سوی خود جلب کند اما مسکو از این طرح بهعنوان ابزاری برای قرار دادن خود در جایگاه یک کشور مسئول و میانجی درخصوص مسائل سوریه استفاده خواهد کرد. از آنجایی که روسها به خوبی میدانند که نخواهند توانست روند مذاکرات میان ایران و آمریکا را به کلی برهم بزنند در عوض تلاش خواهند کرد تا خود را بهعنوان ذخیرهکننده سوخت هستهای ایران در مذاکرات مطرح کنند. به این ترتیب آنها خواهند توانست خود را بهعنوان بازیگری مهم بر مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا تحمیل کنند. به این ترتیب آمریکا نیز به نوعی به روسیه نیاز خواهد داشت و اینجا است که روسیه میتواند از این اهرم نیز بهعنوان عامل فشاری علیه آمریکا استفاده کند.
البته این اقدامات روسیه موجب نخواهد شد تا آمریکا از استراتژی که اخیرا درخصوص خاورمیانه اتخاذ کرده است دست بردارد. استراتژی آمریکا بر این اساس استوار است که از حضور نظامی نیروی زمینیاش در خاورمیانه اجتناب کند و در عوض با برونسپاری کارها به برخی متحدان منطقهای خود با مبارزه با تهدیداتی نظیر داعش بپردازد. اما تضاد منافعی که کشورهای منطقهای در نحوه مبارزه با تهدیدات منطقهای دارند و همچنین بیعلاقگی آمریکا برای حضور نظامی علیه داعش موجب خواهد شد تا روند مبارزه با داعش در عراق و سوریه روندی کند و طولانیمدت شود.
اگرچه داعش چالشهایی برای گروه القاعده طی ماههای اخیر ایجاد کرده است اما در سال 2015 عملیات داعش به عراق و سوریه محدود خواهد بود. درسال 2015 داعش تحت فشارهای شدید قرار خواهد گرفت. اما این فشارها مانع از انجام عملیاتهای تروریستی داعش در نواحی تحت تسلط خود نخواهد بود. اما در عین حال این گروه تروریستی درسال 2015 قادر به تصرف نواحی گسترده جدید نخواهد بود. درسال 2015 حتی اگر دیگر گروههای تروریستی هم پرچم داعش را در دست بگیرند، باز داعش قادر نخواهد بود که تواناییهای خود را به طرز محسوسی افزایش دهد.
بسیج نیروها در عراق و سوریه برای مبارزه با داعش درسال 2015 روندی بسیار کند خواهد داشت. در عراق تلاشها برای شکل دادن یک ارتش ملی برای مبارزه با داعش به اخلالهایی از سوی کردها و سنیها مواجه خواهد شد. کردها در عوض همکاری برای مبارزه با داعش خواستار برخی امتیازات در حوزه انرژی خواهند شد و حتی زمزمههای خودمختاری در بصره را نیز بلند خواهند کرد. سنیها، در عین حال که ارتش کوچک خود را تشکیل میدهند، خواستار معامله با بغداد بر سر برخی منابع نفتی در سرزمینهای مورد مناقشهشان با کردها خواهند شد و تنها در این صورت حاضر خواهند شد در کنار ارتش عراق با داعش مبارزه کنند. بغداد البته در پاسخ تلاش خواهد کرد وابستگی خود را به این دو گروه کم کرده و تا جایی که میتواند به آنها امتیاز ندهد.
لبنان هدف بعدی داعش
درسال 2015، در سوریه بشار اسد تمام توجه خود را بر بهدست گرفتن کنترل آلپو معطوف خواهد کرد و در اینخصوص به موفقیتهای چشمگیری دست خواهد یافت. البته دولت سوریه تحت فشار فعالیت گروههای شبهنظامی در ادلیب، درعا و همچنین فعالیتهای داعش در دیرالزور خواهد بود. داعش بهمنظور اعمال فشار بیشتر بر بشار اسد، نیروهای خود را به مناطقی اعزام خواهد کرد که نیروهای حزبالله لبنان در آنجا حضور دارند. مناطقی نظیر قلمون که هم مرز با سوریه و درکه بقا در لبنان است شاهد حضور داعش خواهند بود. خطر بالقوه نیروهای داعش در لبنان موجب خواهد شد تا ارتش این کشور حمایت بیشتری از حزبالله بکند. حزبالله نیز از شرایطی که به وجود خواهد آمد بهعنوان اهرمی در مذاکراتش با برخی رقبای فرقهایاش در طرح تقسیم قدرت در لبنان استفاده خواهد کرد.
رکود در مذاکرات هستهای
درسال 2015 حفظ کانالهای ارتباطی با ایران برای آمریکا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار خواهد بود. اما استراتفور بعید میداند که توافقی جامع میان ایران و آمریکا درسال 2015 رخ دهد و بعید است که طرفین به طرز معناداری سیاستهایشان را در قبال یکدیگر تغییر دهند. روابط میان ایران و آمریکا به هیچ عنوان در عرصه عمومی علنی نخواهد شد. رویه بیرونی این روابط رخدادهای دیپلماتیک و دیدارها و مذاکرات است اما لایه اصلی این روابط به صورت غیرعلنی و به شکل همکاری در حوزههایی که طرفین اشتراک منافع دارند، شکل خواهد گرفت. این همکاری در عراق و سوریه شکل بسیار جدیتری به خود خواهند گرفت. استراتفور بر این عقیده است که حتی اگر طرفین به شدت این همکاریها را تکذیب کنند، باز همچنین همکاریهایی وجود خارجی خواهند داشت.
مسأله هستهای ایران تنها بخشی از مذاکرات گستردهای است که ایران و آمریکا با یکدیگر خواهند داشت. ایجاد درک متقابل میان ایران و آمریکا درسال 2015 در جریان خواهد بود اما به نتیجه ملموسی نخواهد رسید. البته این درک متقابل تا بدین جا که ایران از میزان و شدت غنیسازی بکاهد و آمریکا نیز برخی از تحریمها را بردارد حاصل خواهد شد که البته اجرای آن نیز به میزان قدرت اجرایی که طرفین در اختیار دارند بستگی خواهد داشت. قیمت پایین نفت، ایران را تحت فشار قرار خواهد داد و این برداشت را که ایران میتواند بهعنوان گزینه جایگزینی برای انرژی روسیه مطرح شود، از میان خواهد برد.
حسن روحانی رئیسجمهوری ایران درسال 2015 در حوزه اقتصادی قادر به تحقق اهدافش نخواهد شد و نخواهد توانست اقتصاد ایران را درسال جاری میلادی بهبود ببخشد و همین مسأله فشارهای داخلی را بر او زیادتر کرده و انتقادها از او درخصوص مذاکرات با آمریکا بیشتر و بیشتر خواهد شد. البته روحانی با سیاستی پیشدستانه تلاش خواهد کرد تا مخالفانش را در موضع ضعف و دفاعی قرار دهد. اما مخالفان روحانی نیز بیکار نخواهند نشست. با توجه به ضعفی که از لحاظ حقوقی و قانونی برای اقدام علیه دولت دارند قادر نخواهند بود پایههای دولت روحانی را بیثبات و مذاکرات هستهای را با مشکل مواجه کنند.