در تمام روستاهاى واقع در مسير برسيا، زنان نشسته در مقابل در خانههايشان ديده مىشدند كه در سكوت، مشغول تهيه پارچه زخمبندى بودند. هنگامى كه دستهاى وارد مى شد، روى گارىها مىپريدند، باند مردان را تعويض مىكردند، زخمها را مىشستند، باند جديد كه در آب سرد خيس شده بود مىگذاشتند و در دهان افرادى كه ديگر نيروى بلندكردن سرها يا دستانشان را نداشتند سوپ يا ليموناد مىريختند. واگنهاى حملونقل كه به آوردن تداركات، علوفه، مهمات و ذخاير از همهچيز براى كمپ فرانسوى از فرانسه و پيدمون ادامه مىدادند، به جاى خالى بازگشتن، با قطعات معيوب پر ميشدند تا آنها را به برسيا ببرند. در هر شهركى كه دستهها از آن عبور مىكردند، مسؤلان بخش نوشيدنى، گوشت از پيش آماده كرده بودند. در مونتهچيارو سه بيمارستان محلى كوچك توسط زنان روستايى اداره مىشد كه با هوشمندى و مهربانى به مواظبت مردان مستقر در آنجا مىپرداختند.
ادامه دارد. . .