امیرمسعود فلاح
بعد از محل تولد، زمان تولد، مهمترین عامل موثر بر سرنوشت است. ما دهه شصتیها را ببینید. بزرگترهایمان که کار و زندگی و ازدواج و بچهدارشدنشان را کردند. کوچکترهایمان را نگاه کنید. دهه هفتادیها و دهه هشتادیها. آنها هم کار و زندگیشان را دارند و حتی عشق و عاشقیهایشان را هم کردهاند و خیلی کارهای مگوی دیگر که ما دهه شصتیها روی تصورش را هم نداریم کردهاند. خیلیهایشان راهبهراه پست و استوری از جشن ازدواج و جشن ختنهسورون بچه و جشن طلاق و ... میگذارند و هفتهگرد و ماهگرد و فصلگرد رِلهایشان را گرامی میدارند و حتی بعضیهایشان از بد روزگار روابطشان را تا سالگرد هم حفظ میکنند. حتی بیم این میرود که بچههایشان هم به زودی دستبهکار شوند، اما ما دهه شصتیها همچنان دنبال کار باشیم تا بعدش تازه برویم دنبال نیمه گمشدهمان و وقتی پیدایش کردیم دوره راه بیفتیم تا چطوری استارت یک رابطه موفق را بزنیم و بعدش ببینیم با چالشهای این رابطه چه کار کنیم و ... . بهقدری اعصاب مسئولان مملکت را بههم ریختیم که معاون اول شاد و خندان رئیسجمهور سابق هم ازمان نالید و بهصراحت گفت این دهه شصتیها معضلی شدهاند برای ما. سر واکسن هم باز ما بساط داشتیم. بزرگترها که خب سنشان بیشتر است و در اولویتند. دهه هفتادیها و دهه هشتادیها هم که گفتند چون میخواهند سر کلاس مدرسه و دانشگاه بروند باید واکسن بزنند. حتی صحبت از واکسن برای اطفال و نوزادان هم شد، اما خبری از واکسن برای ما نشد. آخرش همین دیروز مسئولان مثل پدری که یک بچه ناخواسته بیخاصیت روی دستش مانده گفتند «بیاید شما هم یواشیواش ثبتنام کنید. ولی همیشه از این خبرا نیستا».