گفت‌وگو با حسین هژبریان، تاریخ پژوه
 
استناد به تاريخ شفاهي، مشروط است
 

 

طرح نو| در سال‌هاي اخير بررسي رخدادهاي تاریخ معاصر به‌طور علمي و دقيق و با هدف ريشه‌يابي وقايع و عبرت‌آموزي از آنها، در كشورهاي مختلف رونق بسياري يافته و برخي از مراكز علمي و دانشگاه‌هاي معتبر جهان، براي يافتن سرنخ‌هايي از زواياي تاريك وقايع معاصر، پژوهش‌هاي عميق تاريخي انجام داده‌اند. در طول انجام اين پژوهش‌ها، طرحي با عنوان «تاريخ شفاهي» كليد خورد كه متكي بر گفت‌ و شنود با فعالان سياسي و افراد تاثيرگذار در وقايع مهم بود. رفته‌رفته انتشار مطالب صوتي و مكتوب باعنوان تاريخ شفاهي گسترش بسياري در جوامع مختلف يافته است و در حوزه تاریخ ايران نيز كتب متعددي در اين زمینه، هم در داخل و هم خارج از كشور منتشر شده است. اهميت پرداختن به تاريخ معاصر و استناد به كتب مربوط به تاريخ شفاهي محور گفت‌وگو با حسين هژبريان، عضو هیأت علمی دانشگاه و پژوهشگر تاريخ است كه بخش‌هايي از آن را می‌خوانید:   
برخي از تحليلگران اساسا وقايع معاصر را جزو تاريخ نمي‌دانند. لذا در ابتداي اين بحث بايد به اين پرسش پاسخ دهيم كه براساس تقسيم‌بندي‌هاي علمي، تاريخ چه دوره زماني را در بر مي‌گيرد؟
تاريخ حوزه بسيار وسيع و گسترده‌‌اي دارد. وقايع از ابتداي خلق جهان و بشر تا امروز، همگي جزيي از تاريخ هستند. به همين دليل پژوهشگران دوره‌هاي تاريخي را تقسيم‌بندي مي‌كنند. مانند دوره باستان، دوره پيداش خط، تاريخ اسلام و ... يكي از مهم‌ترين سرفصل‌هاي تاريخي، تاريخ معاصر است.
اختلاف‌نظر در همين دوره معاصر ايجاد مي‌شود. برخي تحليلگران و پژوهشگران رخدادهاي همين امروز را هم حوزه تاريخ تقسيم‌بندي مي‌كنند. برخي نيز معتقدند كه اگر از يك واقعه زماني به اندازه عمر يك نسل از انسان‌ها گذشته باشد، در حوزه تاريخ بررسي مي‌شود و اگر از آن «عمر يك نسل» نگذشته باشد، در حوزه علوم سياسي قرار مي‌گيرد.
 بنابراين براي يافتن پاسخ‌ پرسش‌هاي اصلي در حوزه تاريخ يا حتي علوم‌سياسي، ناگزير از مراجعه به آراء و نظرات افراد هستيم. در اينجا است كه اهميت «تاريخ شفاهي» نمايان مي‌شود. اما ابهام اصلي درباره اصالت خاطرات افراد است. آيا مي‌توان به اصالت مطالبي كه در تاريخ شفاهي بيان مي‌شود، اعتماد كرد؟
براي بررسي رخدادهاي معاصر موانع و مشكلاتي وجود دارد. اين موانع تنها مختص به ايران نيست و در همه جوامع و كشورها ديده مي‌شود. مهم‌ترين مانع درباره اسنادي است كه از سوي دولت‌ها طبقه‌بندي شده و به دليل حساسيت‌ها و اهميت‌هاي خاص، منتشر نمي‌شود. به همين دليل پژوهشگران بايد به خاطرات افراد براي يافتن زواياي پنهان رخدادها و وقايع مراجعه كنند. بنابراين تاريخ شفاهي نه‌تنها داراي اهميت است، بلكه اجتناب‌ناپذير و ضروري نيز بوده و نمي‌توانيم به سادگي از كنار آن عبور كنيم.
حال اين پرسش مطرح مي‌شود كه اصالت تاريخ شفاهي تا چه اندازه قابل اعتماد است.
هيچ‌يك از پژوهشگران تاريخي براي يافتن پاسخ پرسش‌هاي خود به يك خاطره و اظهارنظر اكتفا نكرده و مطالب بيان شده توسط افراد را با ديگر منابع ازجمله اسناد، روزنامه‌هاي آن دوره، خاطرات ديگران و... مقايسه و در نهايت تحليل خود را بيان مي‌كنند. بنابراين رجوع صرف به تاريخ شفاهي آفات بسيار زيادي دارد و نمي‌توان از اين منابع به‌عنوان حجت استفاده كرد.
فکر می‌کنید مهم‌ترين آفت تاريخ شفاهي چيست؟
افرادي كه مورد مصاحبه گفت‌ و شنود قرار مي‌گيرند، خود در وقايع مهم ذينفع بوده‌‌اند. به همين دليل به صورت آگاهانه يا حتي ناخودآگاه شرايط و وقايع را به صورتي بازگو مي‌كنند كه خود دوست دارند و خيلي به مسائل به‌عنوان يك سند علمي و دقيق نگاه نمي‌كنند. در بهترين شرايط، فرد مصاحبه شونده تنها مشاهدات خود را بيان كرده و نيازي هم نمي‌بيند كه اين مشاهدات را با ديگر مستندات مقايسه كرده و بازگو كند.
به‌طور قطع پژوهشگران به اين مشاهدات به‌عنوان يك سند تاريخي صرف نگاه نكرده و آنها را با ديگر مستندات مقايسه و در نهايت تحليل خود را بيان مي‌كنند. البته اين موانع باعث كاسته شدن از اهميت تاريخ شفاهي نيست. البته بايد قبول كنيم كه تاريخ شفاهي يك مبحث جديد در جهان و در علم تاريخ است. اين مبحث رفته‌رفته جاي خود را پيدا مي‌كند. دانشگاه‌هاي معتبر طرح‌هايي در اين حوزه اجرا كرده‌اند كه مهم‌ترين آنها مربوط به دانشگاه‌ هاروارد است.
مركز اسناد و كتابخانه ملي چندي است پروژه‌اي را با هدف انتشار كتب مربوط به تاريخ شفاهي در دست اجرا دارد. اين‌كه يك مركز دولتي در اين حوزه ورود پيدا كند، به اصالت و صحت اطلاعات «تاريخ شفاهي» آسيبي وارد نمي‌كند.
ما بايد ببينیم كه هدف مسئولان و متوليان اين طرح چيست. اگر آنها به دنبال اجراي يك پروژه علمي بوده و مي‌خواهند زواياي تاريك تاريخ معاصر را به صورت علمي و دقيق روشن كنند، كار ارزشمند و مثبتي است.
اما اگر به دنبال اهداف سياسي بوده و مي‌خواهند
 به وسيله بيان خاطرات يك جريان، جريان يا جريانات ديگر سياسي را در اسناد تاريخي محو كنند، بايد بدانند كه اين پروژه از نظر استقبال مردمي شكست مي‌خورد.
با اين حال ما نبايد پيشداوري كنيم و بايد منتظر انتشار كتب و مطالب بيشتر بوده و آن زمان خود آثار را تحليل و نقد كنيم، نه اهداف متوليان را.
تدوين كتب تاريخي با استناد به بيان خاطرات به ويژه خاطرات سياسي به‌صورتي كه در قالب «تاريخ شفاهي» قرار گيرد، زياد داشته‌ايم. بخش مهمي از اين كتب مربوط به مصاحبه‌هاي فعالاني است كه در خارج از كشور حضور داشته و اكثر اين افراد پيش از انقلاب در رژیم وقت نقش داشته‌اند. انتشار گفت‌وگو با آنها در بررسي وقايع تاريخ معاصر چه تاثيري داشته‌اند.
كتاب‌هایی كه من مطالعه كرده‌ام، اشكالات بسياري داشته و دارد. اما به‌هرحال اهميت زيادي دارد. مانند خاطرات پرويز ثابتي كه سال‌ها در يك سازمان مخوف به نام سيا فعاليت داشته است. به‌هرحال اين مطالب بيان شده و بايد توسط پژوهشگران مورد مطالعه و دقت قرار گرفته تا صحت و سقم آنها مشخص شود.
شما به‌عنوان يك پژوهشگر تاريخ، اگر بخواهيد پروژه‌اي در حوزه تاريخ شفاهي اجرا كنيد، به سراغ چه افرادي مي‌رويد؟
يكي از آسيب‌هايي كه تاريخ شفاهي را تهديد مي‌كند، اين است كه در انجام مصاحبه‌ها به سراغ افراد
شناخته شده‌اي مي‌رويم كه داراي پست و منصب بوده‌ و مردم آنها را مي‌شناسند. البته ديدگاه‌ها و خاطرات اين افراد مهم است، اما بايد قبول كنيم كه آنها در گفت‌وگوهاي مختلف، سخنراني‌ها و مصاحبه با رسانه‌ها، بخش مهمي از خاطرات خود را بيان مي‌كنند. اما هيچ‌كس به سراغ افراد غيرمشهور كه در وقوع رخدادهاي تاريخي موثر بوده‌اند، نمي‌روند. براي مثال مي‌توان به خاطرات شعبان جعفري اشاره كرد. تا پيش از چاپ خاطرات وي مردم او را يك چاقوكش و اوباش مي‌شناختند كه تاثيري در وقايع تاريخي نداشته است. اما آنهايي كه از نزديك با وقايع درگير بودند، خوب مي‌دانستند كه «شعبان بي‌مخ» يكي از اركان كودتا عليه دولت ملي دكتر مصدق بوده است. از اين دست افراد در تاريخ معاصر زياد داريم و بهتر است خاطرات آنها، براي ثبت در تاريخ، استخراج، تدوين و منتشر شود.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/20316/استناد-به-تاريخ-شفاهي،-مشروط-است-