نگاهی دوباره به رمان «صید قزل‌آلا در آمریکا» نوشته‌ «ریچارد براتیگان»
 
سفر رایگان به آمریکا
 

 

احمدرضا  حجارزاده 

قاره‌ آمریکا طی قرون متمادی، نویسندگان و چهره‌های ادبی بی‌شماری را به جهان معرفی کرده که هر کدام از آنها نیز پایه‌گذار سبک و شیوه‌ای مدرن و بدیع در عرصه نویسندگی بوده‌اند. اسکات فیتز جرالد، جی‌دی‌ سلینجر، چارلز بوکوفسکی، کورت ونه‌گوت و پُل استر برخی از مشهورترین‌های آنها هستند که با آثارشان شهرتی جهانی برای خود دست و پا کرده و به خاطر یکی یا مجموعه‌ای از کتاب‌هایشان نام‌دار شده‌اند. ریچارد براتیگان نیز از افراد این تیم ادبی است که با رمانِ مشهورش «صید قزل‌آلا در آمریکا»  در جهان مورد توجه واقع شد. او برای نوشتنِ همین کتاب به حد کافی در سطح بین‌الملل مشهور و معتبر هست که نیاز به معرفی مجدد نداشته باشد. اغلب نوشته‌های این نویسنده، توسط علاقه‌مندان به ادبیات خوانده شده یا می‌شود. با این‌حال در کشور ما، براتیگان
 به نوعی وابسته به طبقه‌ روشنفکر و خاص جامعه یا دست‌کم طرفداران جدی و علاقه‌مندان پروپاقرص ادبیات معاصر تلقی می‌شود. از این‌رو، دوستداران داستان‌های کلاسیک به سختی با سبک آوانگارد و حال‌وهوای نوشته‌های او کنار می‌آیند و نمی‌توانند لذتِ خواندن اثری از براتیگان را در ذهن مزه‌مزه کنند. رمان «صید قزل‌آلا در آمریکا» او جزو کتاب‌هایی است که می‌تواند به سادگی این ذهنیت منفی را نزد چنین افرادی تشدید کند؛ کتابی در ظاهر ساده و با زبانی طنز و کنایه‌آمیز، ولی در عُمق، سخت، پرمفاهیم و محبوب میان کتابخوان‌های حرفه‌ای. البته براتیگان در گونه‌ قصه‌گویی کلاسیک هم از نویسندگان حرفه‌ای محسوب می‌شود. داستان کم‌نظیر «اتوبوس پیرِ» او هنوز در رده‌ بهترین داستان‌های کوتاه جهان قرار دارد. اشکال کار در مواجهه با کتاب «صید...» ـ فقط برای مخاطب ایرانی ـ نه در زبان و شیوه‌ روایت ماجراهاست،که در حقیقت آنچه سبب فاصله‌افکنی میان او و جهانِ کتاب می‌شود، تفاوت در فرهنگ و مضمونِ نهفته در دلِ اثر است. بی‌شک و اغراق باید اذعان داشت خواندنِ این رمان، از سخت‌ترین تجربه‌های ادبی هر فرد خواهد بود، چراکه نخست باید ذهن‌تان را با جامعه‌ به‌شدت آزاد، صنعتی، اقتصادی و سیاسی منطبق کنید و با نگاهِ آمریکادوستانه‌ای کتاب را بخوانید.
«صید...» زمانی برای شما جذاب خواهد بود که دورِ آمریکا را خوب گشته باشید تا وقتی برای مثال می‌رسید به برخی قسمت‌های عجیب کتاب، بتوانید تا حدودی منظور او را تجسم و درک کنید. برای نمونه این جمله‌ها را از همین کتاب بخوانید:  «خب، خب، کوتوله‌ صید قزل‌آلا در آمریکا برگشته شهر اما فکر نمی‌کنم اوضاع به همان منوال سابق باشد. دوره‌ آن ایام خوش سابق قدیم سر رسیده، چون کوتوله‌ صید قزل‌آلا در آمریکا حالا مشهور شده. دنیای سینما او را کشف کرده. هفته‌ پیش موجِ نو او را از صندلی چرخدارش کشید بیرون و خواباندش کف یک کوچه سنگفرش. بعد چند دقیقه‌ای ازش فیلم گرفتند. او داد و هوار می‌کرد و آنها فیلم می‌گرفتند.» متأسفانه در برخورد با چنین جمله‌هایی، حتی توضیح‌های مترجم در پاورقی کتاب راهگشا نیستند، زیرا شرحِ پاورقی‌ها نیز بازتعریف دیگری هستند از همان زندگی یا فرهنگ آمریکایی. کارکرد بسیاری از واژه‌ها هم در حد یک معنی‌کننده‌ کلمه‌ها باقی می‌مانند. اگر لغتی که در متن آمده، نام یک شخص، مکان یا رویداد تاریخی مهم باشد، مترجم به رمزگشایی از آن واژه اقدام کرده تا خواننده ‌هاج و واج در پیِ ربط و معنای آن لغت در خطِ داستانی کتاب نباشد، زیرا «صید...» آکنده از کلمه‌هایی است که در خوانشِ این کتاب، برای نخستین‌بار به گوش و چشم مخاطب می‌خورند. جالب آن‌که برخی از آنها توسطِ نویسنده ابداع شده‌اند و فقط در سرزمین آمریکا کاربرد دارند. از این گذشته، دشوار است که بخواهیم خط داستانی سرراست و منسجمی برای کتاب قایل باشیم و همین موضوع، بیشتر از هر چیز دیگر خواننده‌ ناآشنای با جهان ذهنی براتیگان را می‌آزارد. مجموعه این توضیحات بدان معنا نیست که «صید...» رمان ضعیفی است. از قضا در همین کتاب می‌توان نقاط قوت فراوانی یافت که بی‌شک همان‌ها سبب جهانی‌شدن کتاب شده‌اند اما مشکلِ اساسی ناهم‌خوانیِ فرهنگی کتاب برای مخاطب ایرانی است. مخاطب ایرانی نمی‌تواند ضرورتی برای ترجمه و انتشار این کتاب بیابد؛ برای کتابی که نه قصه می‌گوید و نه اطلاعاتِ آشنایی می‌دهد. «صید قزل‌آلا در آمریکا» کتابی است کاملا برای ساکنان آمریکا. شگفتی‌های این رمان از همان صفحه‌ نخست کتاب آغاز می‌شود؛ از جایی که تصویر نویسنده در کنار همسر یا معشوقه‌اش دیده می‌شود و مجسمه‌ «بنجامین فرانکلین» ـ نویسنده و دانشمند آمریکایی ـ در میدان واشنگتنِ ایالتِ سانفرانسیسکو پشت‌سرشان پیداست. این عکس، جلدِ نسخه‌ اصلی کتاب در آمریکا بوده است. سپس دومین عاملِ تعجب از راه می‌رسد؛ نامِ شخصیت یا راوی کتاب، «صید قزل‌آلا در آمریکا» است و تا این کتاب 195 صفحه‌ای را تمام کنید، صدها بار باید این نام عجیب را تکرار کنید. بهانه‌ای که ماجرای کتاب را با این نام پیش می‌بَرد و تمام فصل‌های رمان را به یکدیگر متصل می‌کند، گشت‌وگذارِ راوی در رودخانه‌های آمریکا برای شکار قزل‌آلاست، ولی هر شکار ماجرای تازه‌ای در پی دارد. گاهی هم حوادث و خاطرات گذشته‌ «صید...» مرور می‌شود، بی‌آن‌که کمترین جذابیتی برای خواننده داشته باشد. به راستی ماهیگیری آن هم در آمریکا، چقدر می‌تواند یک علاقه‌مند به ادبیات را برای خواندن تجربه‌های یک صیاد قزل‌آلا در خواندن اثری با این موضوع ترغیب کند؟ نبوغ براتیگان در خلقِ شخصیتی که تمام آمریکا را برای صید قزل‌آلا زیر پا می‌گذارد و از انواع رودها، آب‌ها، قلاب‌ها، قاتل‌ها، فروشگاه‌ها، کِرم‌های طعمه و صدها تجربه‌دیگر در این زمینه می‌گوید که درنهایت منجر به آفرینش نوع منحصر به فردی از ادبیات پسامدرن و زاییده‌ ذهن تخیلگرای یک نویسنده‌ آمریکایی شده، برای خوانندگان بی‌حوصله و دوستدار قصه‌گویی به سبکِ متعارف، عذابی غیرقابل‌تحمل و خسته‌کننده در کتابی نه چندان دلچسب خواهد بود. برای نمونه مراجعه کنید به صفحه‌ 140 و فصلی با نام «خاطرات صید قزل‌آلای آلونسو‌هاگن» که در آن، راوی دفترچه خاطراتِ سالانه‌ یک ماهیگیرِ نه چندان حرفه‌ای را ورق می‌زند و با لیست بلندبالایی از ناکامی‌های او در سال‌های 1891 تا 1897 مواجه می‌شود و سهمِ ما به‌عنوان خواننده‌ رمانِ «صید...» نیز، مرور سطر به سطرِ جدولِ ناکامی‌ها و تعداد ماهی‌های از دست رفته و تاریخِ روز شکار است. حتی طنازی‌های براتیگان فقید که انگار از شوخی‌ها و لطیفه‌های خاصِ آمریکایی سرچشمه می‌گیرد نیز کمکی به تلطیف و تحمل فضای رمان نمی‌کند. با وجود تمام این ضعف‌ها،«صید قزل‌آلا در آمریکا» سرشار از تشبیه‌های دقیق و کارآمد در متن است که با زیباترین کلمه‌های ادبی، منظور نویسنده را از یک کالا یا محیط می‌رساند. اگر او نمی‌تواند با داستانش خواننده را سرگرم کند، جمله‌های بی‌مانندش قدرت تخیل‌پردازی ذهن مخاطب را تقویت می‌کنند. به این جمله‌ها از متن کتاب دقت کنید: «خورشید مثلِ یک سکه‌ی پنجاه‌سنتی خیلی بزرگ بود که یک نفر نفت روش ریخته و کبریت کشیده و روشنش کرده و گفته «بیا،اینو نگه دار تا من برم یه روزنامه بگیرم بیام» و سکه را کف دستم گذاشته و دیگر برنگشته بود» (ص22) یا این یکی: «از چاله‌ کوچکی که مثلِ چرخ یک گاری‌دستی بود، دو تا قزل‌آلا گرفتم... همیشه خوش داشتم آن چاله را یک‌جور مدادتراش فرض کنم. خیالاتم را می‌گذاشتم توش و بعد با نوکِ‌تیز درمی‌آوردم»(ص97).
اگر می‌خواهید در مورد سرزمین، ساکنان و سنت‌های آمریکایی بیشتر بدانید، مطالعه‌ این کتاب گزینه‌ خوبی برای شماست. در غیراین صورت، کمترین کاربرد و جذابیتی برایتان نخواهد داشت.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/20147/سفر-رایگان-به-آمریکا