وحید میرزایی طنزنویس
به مدد خلاقیت مسئولان عزیز و برخی دوستان بهظاهر غیر مسئول اما در باطن کاملا مسئول، تقریبا هر روز شاهد اتفاقات عجیبی در ژانرهای مختلف هستیم؛ به طوری که حقیقتا نمیرسیم آن طور که باید و شاید برای بهبود امور دعا کنیم. سه شیفت هم کار میکنیم اما نمیرسد. برای همین خیلی سریع تا وقتی که به دعاکردن و آرزونمودن مالیات نبستهاند این کار را انجام میدهیم.
- خداوندا جسارت نشود اما مطمئن هستم این یکی را هیچ جای دنیا ندیدهای. نمیدانم قصه آهنگر بلخ و مسگر شوشتر را شنیدهای یا نه. نه عزیزم، اینها اسامی تیمهای فوتبال نیستند، شخصیتهای یک داستان قدیمی هستند. حالا بعدا خودت گوگل کن، الان وقت نیست توضیح بدهم. خداوندا در جایی که ما زندگی میکنیم همواره انتشاردهنده فیلم، پخشکننده فایل صوتی، فیلمبردار صحنه جرم، روزنامهنگار افشاکننده جلسه خصوصی، مردم حاضر در صحنه، کمکخلبان هواپیمای سقوطکرده، راننده مرحوم اتوبوسِ انتهای دره، پایگاه خبری منتشرکننده بودجه و مسگر ساکن شهر شوشتر مقصر و مجرم شناخته میشوند. خداوندا، ما هم اولش تعجب میکردیم اما الان به کمک سریال دراکولا و برنامههای رامبد جوان این چیزها برایمان عادی شده است. خداوندا حتی شاید من برای انتشار همین مطلب هم مجرم شناخته شوم.
- خداوندا با چند سوال این ستون را به اتمام میرسانم. خداوندا اینها چرا اینجوریاند؟ خداوندا چرا در مغز یک عدهای این موضوع میگذرد که لباس پاکبان را بپوشند و با تغییر چهره بروند واکسن کرونا بزنند؟ چرا صداوسیما هنوز آمار منتشر میکند که 80درصد مردم برنامههایش را تماشا میکنند و از این تعداد 87درصد از صداوسیما رضایت کامل دارند؟ خداوندا این را هم بگویم که کامران نجفزاده چند سال است در نیویورک زندگی میکند و کارش این است که ماهی یک بار موبایلش را بردارد و با دوربین سلفی یک گزارش یک دقیقهای ضبط کند و بفرستد 20:30؟