ابتدا با تعریفی از مهارتهای اجتماعی شروع کنیم؛ شما برای این ترکیب چه معادلی را قرار میدهید؟
تعریفهای مختلفی از مهارتهای زندگی میشود. برخی آن را مجموعهای از مهارتها میدانند که زمینه رفتار سالم و مقابله با بحران را فراهم میآورد. مهارتهایی که به فرد کمک میکند تا مسئولیت بپذیرد و به شکل بهتری در فعالیتهای اجتماعی مشارکت داشته باشد. فردی که مهارتهای مختلف اجتماعی را فراگرفته به راحتی میتواند با دیگران کنار آمده و در جامعه بهعنوان یک شهروند آگاه و سالم حضور داشته باشد. بسیاری از افراد در مواجهه با مسائل مختلف زندگی از توانایی لازم برای حل آن، برخوردار نیستند و همین امر آنها را در برخورد با مشکلات آسیبپذیر میکند. باید گفت که ریشه بسیاری از این مشکلات اختلالات اجتماعی یا روانی است. همه آدمها برای مقابله با این مشکلات به فرا گرفتن آموزشهای مختلف نیاز دارند، یکی از موثرترین برنامههایی که به افراد کمک میکند تا زندگی بهتر و سالمتری داشته باشند، برنامه آموزش مهارتهای زندگی است.
آیا ما در ایران به آموزش مهارتهای زندگی پرداختهایم؟ هدف از آن چیست؟
آموزش مهارتهای زندگی در ایران از اواخر دهه 70 شروع و پیگیری شده است. هدف از آموزش این مهارتها هم کمک به انسانها در راستای شناخت خود و حل مشکلاتی است که با آن روبهرو میشوند. مهارتهای زندگی به فرد یاری میرساند که بتواند زندگی سالم و راحتتری داشته باشد. مهارتهایی نظیر خودآگاهی، برقراری ارتباط با دیگران، مهارت کنترل استرس، شیوه مقابله با هیجان و ...
چه نظری درباره جوانان جامعه دارید؟ آیا آنها توانستهاند با فرا گرفتن مهارتهای اجتماعی، زندگی مناسبی داشته باشند؟
بسیاری از جوانان و نوجوانان نمیتوانند به تنهایی از پس زندگی خود برآیند و همواره به کمک پدر و مادر خود نیازمندند؛ این مهارتها و آموزش آن در سنین کودکی و از کتابهای دبستان بسیار ضروری است. ما نمونههای بسیاری داشتهایم که فرد تا 30 سالگی هم نمیتوانست از پس زندگی خود برآید و مثل آدمهای کمتجربه رفتار میکرد. نکته مهم اینجاست که اگر فردی نتواند تا سنین جوانی از پس اداره زندگی خود برآید تا آخر عمر هم نمیتواند این کار را انجام دهد. متاسفانه در روزگار فعلی طوری با بچهها در خانوادهها و برخی از محیطهای آموزشی برخورد میشود که آنها در اصطلاح «لوس» و «ننر» بار میآیند و خانواده و اطرافیان به جای خود آنها مهارتها را انجام میدهند و مثال همان مسأله است که شیوه ماهیگرفتن را از آنها دریغ میکنند. اما در گذشته چنین نبود و خانوادهها مسئولیتهای بسیاری به فرزندان خود میسپردند و آنها در اصطلاح زودتر «مرد» میشدند و آماده زندگی و از پس مشکلات خود بر میآمدند.
محیطی که فرد در آن زندگی میکند و همینطور رفتار اطرافیان تا چه حد میتواند بر فراگرفتن مهارتهای اجتماعی اثر گذار باشد؟
باید توجه داشت که محیطی که فرد در آن زندگی میکند به نوع و اندازه فراگفتن مهارتهای زندگی کمک میکند؛ ما نمونههای بسیاری داشتهایم که فرد بر مبنای محیط زندگی خود از هرگونه مهارت اجتماعی بیبهره بوده و نتوانسته زندگی مناسبی برای خود دست و پا کند؛ همچنین رفتار افرادی که در این محیطها و در اطراف فرد مورد نظر هستند هم تاثیرگذار است.
شیوه زندگی کنونی چقدر در تربیت شهروندانی که از آموزش لازم و مناسب بهرهای نبردهاند، تاثیرگذار است؟
متاسفانه زندگیای که امروز پی گرفته شده شهروندان (به خصوص جوانان) را از فرا گرفتن مهارتهای آموزشی جا میگذارد. نکته مهمی که باید در اینجا به آن اشاره کرد جایگاه آموزش و پرورش است؛ نهادی که متاسفانه این مسأله را بهطور کافی در کتب و برنامههای آموزشی خود قرار نداده و همین مسأله زمینهساز پرورش آدمهایی است که نمیتوانند بهطور مشارکت محور در فعالیت اجتماعی حاضر شده و نقش مثبتی داشته باشند. در روزگار کنونی که بسیاری از فعالیتها به سمت تخصصی شدن پیش رفته است آشنایی با این مهارتهایی که به آنها اشاره شد از اهمیت ویژهای برخوردار است. البته مهارتهای زندگی به موارد گفته شده خلاصه نمیشود و حتی شامل موضوعی مثل نحوه استفاده از پلهبرقی که برای بسیاری از آدمها دردسر است هم میشود تا اختلافات متعدد همسران.
پس شما مهمترین نهادی که وظیفه آموزش مهارتهای زندگی را برعهده دارد، نهاد آموزش و پرورش میدانید؟
بله؛ درواقع میتوان نهاد آموزش و پرورش را مهمترین نهاد برای آموزش مهارتهای زندگی به افراد دانست. در گذشته در سرفصلهای درس پرورشی در مدارس به مهارتهای زندگی توجه میشد و افرادی بهعنوان مربی پرورشی در مدارس حاضر میشدند که یک دسته از آنها مشاورهای روانشناس بودند و یک دسته دیگر بدون هیچ پیشزمینه و تخصصی وارد این عرصه شده بودند و مطمئنا بدون شناخت از شیوههای درست تربیتی نتیجه نامناسبی در آموزش دانشآموزان اتفاق میافتاد. البته در برخی از مدارس هم بهطور خودآگاه آموزش مهارتهای زندگی به افرادی سپرده میشد که بهعنوان پیشنماز در مدارس حضور پیدا میکردند. الان از وضع آنها خبری ندارم اما برای نمونه این مسأله برای فرزندم رخ داد و او از این طریق بسیاری از مهارتهای مختلف زندگی را فراگرفت.
آیا مهارتهای زندگی به درستی و بهطور کامل در مدارس ما آموزش داده میشود؟
اگر به آمار و میزان آسیبهای متعدد اجتماعی بین دانشآموزان و محصلان نگاه کنیم به این نکته پی میبریم که مهارتهای زندگی به درستی در مدارس آموزش داده نمیشود. آنها بدون یادگیری این تواناییها وارد گروههای بزرگتری در جامعه میشوند. البته میتوان در این موضوع دیگر نهادها را هم دخیل دانست. مثلا نهادهای مرتبط دیگری که در جهت کاهش چنین آسیبهایی شکل گرفتهاند میتوانند با همفکری با نهاد آموزش و پرورش به آموزش مهارتهای زندگی در بین دانشآموزان یاری رسانند. باید پذیرفت که جوانان کشور ما بسیار آسیبپذیر هستند و همین مسأله برخاسته از عدم فرا گرفتن مهارتهای زندگی در دوران کودکی است.
آموزش مهارتهای زندگی در ایران از اواخر دهه 70 شروع و پیگیری شده است. هدف از آموزش این مهارتها هم کمک به انسانها در راستای شناخت خود و حل مشکلاتی است که با آن روبهرو میشوند. مهارتهای زندگی به فرد یاری میرساند که بتواند زندگی سالم و راحتتری داشته باشد. مهارتهایی نظیر خودآگاهی، برقراری ارتباط با دیگران، مهارت کنترل استرس، شیوه مقابله با هیجان و ...
اگر به آمار و میزان آسیبهای متعدد اجتماعی بین دانشآموزان و محصلان نگاه کنیم به این نکته پی میبریم که مهارتهای زندگی به درستی در مدارس آموزش داده نمیشود. آنها بدون یادگیری این تواناییها وارد گروههای بزرگتری در جامعه میشوند. البته میتوان در این موضوع دیگر نهادها را هم دخیل دانست. مثلا نهادهای مرتبط دیگری که در جهت کاهش چنین آسیبهایی شکل گرفتهاند میتوانند با همفکری با نهاد آموزش و پرورش به آموزش مهارتهای زندگی در بین دانشآموزان یاری رسانند. باید پذیرفت که جوانان کشور ما بسیار آسیبپذیر هستند و همین مسأله برخاسته از عدم فرا گرفتن مهارتهای زندگی در دوران کودکی است.