نیره توکلی جامعه شناس
پدیدهشناسی (فنومنولوژی) از دوران یونان باستان از شاخههای مهم فلسفی بوده است. اما اهمیت آن در جهان از شروع هزاره سوم میلادی و با پدیدار شدن معجزات 94هزار میلیاردی این هزاره در ایران، خود را بیش از پیش به رخ جهانیان کشانیده است. بهویژه آنکه این روزها از این شاخه فلسفی با عنوان پدیدارشناسی شاندیزشناسی یاد میشود.
پرسش فلسفی:
آیا پدیده ور پریده، یا نه ورپریده؟
شفافسازی پستمدرن از دیدگاه مکاتب ادبی:
از آنجایی که شفافسازی بومی و محلی ما به صورت پستمدرن انجام میگیرد، براساس آن، حقیقت یگانه و واحدی وجود ندارد، بلکه حقایق چندگانه و غیرواحدی وجود دارد که باید آن را از دید راویان مختلف نگریست:
حقیقت یک: رئیس سازمان امور اراضی میگوید: مجموعه پدیده شاندیز هم از نظر تخلفات ارضی و تغییر غیرمجاز کاربری اراضی زیر سوال هستند و هم تخلفات مالی دیگری نیز داشتهاند. چرا که در گزارش شورایعالی شهرسازی آمده است که پدیده شاندیز از نظر تغییر غیرمجاز کاربری اراضی موردنیاز و از نظر رعایت ضوابط شهرسازی، زیستمحیطی و سرمایهگذاری و فروش سهام دچار تخلف شده است که البته تخلف شهرداری شاندیز نیز در دست پیگیری است و باید با همه متخلفان در چنین پروندههایی برخورد شود.
حقیقت 2: غلامعلی صادقی، قاضی پرونده پدیده در مشهد هم گفته، «بهخاطر افزایشهای به اصطلاح بادکنکی و غیرقانونی سهام، مبالغ میلیاردی جابهجا شده است که این امر حتما نیازمند شفافسازی است تا هر کسی یک شبه میلیاردر نشود.»
حقیقت 3: پهلوان مقدم، رئیس و پدیده اصلی پدیده گفته «بترکه چشم این جهاد سازندگی حسود و مزاحم» و در ضمن اینکه برای خودش اسفند دود میکرده، به روزنامه شهرآرای مشهد گفته است: «سهامداران نگران نباشند، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.» در سایت شرکت شاندیز هم گفته شده: خبرگزاریها، موسسات و اشخاص حقیقی و حقوقی که در انتشار شایعات و خبرهایی علیه پدیده دست داشتهاند بهزودی تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت.
نتیجه حقوقی کیفری: همه تحت پیگرد قرار خواهند گرفت. از دادستان و قاضی پرونده بگیر تا رئیس سازمان اراضی و مطبوعات. از این طرف همصدا و سیما، که تبلیغات پرشوری برای فروش سهام این شرکت خصوصی در خارج از بورس راهانداخته و باعث شده صدهزار نفر 90هزار میلیارد سهام بخرند و شهرداری که مجوز داده و نیز حتما حتما حتما آقای پهلوان مقدم و نیز برخی مدیران گذشته سر و سری داشته.
پیشنهاد میکنم برای اینکه بالاخره یک عده بتوانند بروند ملاقات، نوبتی تحت پیگرد قرار بگیرند. مثلا، دادستان که میرود بازجویی متهمان در همانجا دستگیر شود و هنگام دستگیری از رئیس سازمان اراضی، که به پهلوان مقدم تهمتزده، بازجویی کند و سپس آزاد شود تا رئیس صداوسیما جای او را بگیرد. زیرا، به گزارش خبرگزاری دانشجو، 5/1درصد از درآمد صداوسیما از محل تبلیغات مربوط به شرکت پدیده شاندیز تأمین میشده است. بعدش هم همه با هم صلح و صفا کنند و خبرنگاران را که میروند برای محسن آقا کمپوت ببرند همانجا برای صرف شام و صبحانه و پذیرایی نگهدارند و محسن آقا را بفرستند دنبال کارهای کارآفرینیش.
پدیدارشناسی جامعهشناسی توسعه
ببخشید که هی شناسیشناسی میکنم. اما واقعیت این است که پدیده در توسعه نقش اساسی داشته. این شرکت در مشهد با تغییر کاربری 41.5هکتار خارج از محدوده شهری، مساحت اجرای پروژه پدیده شاندیز را به 50 هکتار رسانده و آن را جزو محدوده شهری تعریف کرده است. در قزوین و شمال کشور هم از این کارها کرده و تقریبا در همه جای ایران میتوان تبلیغات این شرکت را مشاهده کرد. در طول یکسال گذشته، دفاتر فروش سهام پدیده در 20 شهر بزرگ ایران به فروش سهام 150 پروژه این شرکت مشغول بودهاند. در نتیجه سرمایه نداشته را بهصورت سهام به صدهزار نفر سهامدار فروخته و موجودی جیب را به بیش از 90هزار میلیارد تومان توسعه دادهاند. بنابراین، دلیلی ندارد که با بهانههای بیاساسی مثل تغییر کاربری غیرقانونی اراضی و فروش سهام به صورت غیرقانونی جلوی این توسعه را بگیرند. طفلکی آقای پهلوان گناهی مرتکب نشده جز اینکه کاری را که دیگران در جاهای دیگر به صورت خرد خرد انجام میدهند، بهصورت کشوری و غلفتی انجام داده. مگر زور است؟ آقای پهلوان حوصله این خردهکاریها را نداشته. دیگران میروند مثلا در زعفرانیه درختان باغ 15هزار متری را ریشهکن میکنند و 6 طبقه میروند زیر زمین و 10، 20 طبقه روی هوا و بازار پالادیوم احداث میکنند. بعضی هم بخشی از مرداب انزلی یا دریای خزر را خشک میکنند و بهعنوان ملک شخصی برای خودشان سند میزنند. برای هیچکدامشان هم از نظر مجوز و کسب و کار هیچ مشکلی پیش نمیآید. اما ایشان یکدفعه 50 هکتار را فقط در مشهد و هکتارهای دیگر را در کیش و جاهای دیگر ملک شخصی میکنند. بدین ترتیب، سهم ایشان در توسعه اساسیتر است.
جامعهشناسی فساد
ببخشید که باز شناسیشناسی کردم. اما یکی از صاحبنظران حرف بیخودی زده و گفته در کشورهای جهان سوم باید، قبل از جامعهشناسی توسعه، جامعهشناسی فساد تدریس کنیم. البته این برای کشورهای جهان سوم یا کشورهایی است که در آنها فساد خیلی شدید است و ربطی به کشور ما ندارد. ما در اینجا فقط توسعه و افتخارات ملی داریم. توسعه بیابانزایی، جنگلزدایی، املاک شخصی، داراییهای بانکی... فساد نداریم. البته گاهی افتخار، توسعه و فسادمان با هم قر و قاطی میشود. مثلا نمایندگان مجلس که تا همین چند ماه پیش پروژههای پدیده را افتخار ملی توصیف کرده بودند، حالا میگویند که فاجعه و فساد ملی رخ داده.
نبوغ اقتصادی
بعید است کسانی مثل ما که حتی از خواندن صفرها و ارقام مبالغ مورد بحث و مشاجره عاجزند، بتوانند رمز موفقیت کارآفرینانی مثل بابک زنجانی، آقامحسن و آقا علاءالدین را بفهمند. با این حال، در اینجا شمهای از تلاش مذبوحانهای برای درک این رموز عرضه میشود:
1- رقم اختلاس و کلاهبرداری هر چه بیشتر و هرچه مختلس و کلاهبردار دریادلتر باشند، حاشیه امنیتشان وسیعتر است.
2- دایره شرکای جرم، از اعتبار دهندگان و مجوزدهندگان و مردم عادی سهامدار، هر چه بیشتر، واقعنمایی و حقیقتنمایی پدیده بیشتر.
رئیس سازمان امور اراضی میگوید: پدیده پس از اعلام دستور توقف شورایعالی شهرسازی، علاوهبر اینکه ساختوساز خود را متوقف نکرد، بمباران شدید تبلیغاتی خود را نیز آغاز کرد. این شرکت علاوهبر تبلیغاتی میلیاردی در صداو سیما، در روزنامههای رسمی و بیلبوردهای سراسر کشور نیز شروع به تبلیغ کرد. هر چند برخی رسانهها نیز نقدهای جدی بر نحوه فروش سهام و درگیر کردن مردم عادی با این پروژه که قطعا تبعات اجتماعی نیز بر آن متصور میشد، داشتند اما حجم زیاد تبلیغات بر این نوع اطلاعرسانیها غالب بود.
3- خواستن توانستن است. مجوز هم دادنی است و هم گرفتنی. هیچ کاری نشد ندارد، فقط باید عزم و اراده قوی داشت. با این عزم و اراده قوی، مردان نیرومند و قویدل، حتی با جیب خالی و گرفتن وامهای کلان از بانکها، چه کارهای غیرممکن که نکردهاند. چه در بر، بحر، جنگل و مزرعه و چه در محوطههای باستانی و زیر پوشش میراث فرهنگی ثبت شده. در اینجا نمونه برخی از کارهای شایان تقدیر این بزرگمردان روزگار آمده است. اینکه مجوزش را از کجا آوردهاند، به گردن خودشان:
1- تخریب استخر و محوطه موزه ساعت در زعفرانیه و احداث رستورانی به مساحت تقریبی 500متر مربع و گذاشتن آن در اختیار بخش خصوصی. بقیه محوطه هم در اختیار فروش عرقیات سنتی، گلفروشی و... است. برای خودرو مدیر مجموعه هم یک سایبان خوشگل بیریخت زدهاند.
2- تراکمفروشی و حراج گذاشتن اعماق زمین و آسمان زندگی مردم با احداث برجهای 20 طبقه مسکونی و تجاری در هر منطقه از شمال تهران، در هر کوچه تنگ و باریکی و با ریشهکن درختان و اشغال پیادهروها، تا هر وقت که کارهای ساختمانی طول بکشد و تا هر زمان که میل بساز و بفروشها بکشد.
3- احداث اتوبانهای چند طبقه و کارهای عمرانی، به معنای تلف کردن عمر مردم، به جای گسترش ناوگان حملونقل عمومی. حاصل آن تشویق مردم و ناچار کردن آنها به استفاده از وسایل نقلیه شخصی است و دستاورد آن باز هم ترافیک است و ترافیک و ترافیک.
در پایان یادآوری میشود که اینجانب علاقهای به کمپوت ندارم.