بالا و پایین پریدن در حلقه‌های اجتماعی یک شبکه
 

 

آیا از گسترش عمومی «شبکه‌های اجتماعی» و نوشتن در آن نباید ترسید؟ بیایید امکانات یک شبکه اجتماعی را با هم مرور کنیم، هر چند گاهی یک فیلم یا عکس یا کاریکاتور می‌تواند تمام آنچه در پس ذهن شما شکل می‌گیرد را به‌راحتی انتقال دهد. بدیهی است که شبکه‌های اجتماعی عرصه‌های جدیدی برای بحث و تبادل‌اندیشه باز می‌کنند. اندیشه نیازمند آن است که از طریق گستره‌ای از ابزار گفتمانی متناسب با عصر و زمان و مکان خود قابل‌ارایه باشد. در حوزه شبکه‌های اجتماعی ابزار جدیدی برای ارتباط و ارزیابی تولیدات اندیشه وجود دارد. هرچند این ابزار کوتاه و گزنده و گذرا باشند. آنها روش‌های خاص بیانی خود را می‌یابند و بر کاربران تحمیل می‌کنند. شما مجبورید تمام توان خود را بگذارید تا در کوتاه‌ترین مجال، حرف‌تان را به‌کرسی بنشانید.
یک پست وبلاگی، در تقابل با یک مقاله‌ تخصصی، باید نسبتا کوتاه، ضربتی و درگیرکننده باشد. عنصر دیگری که درمورد چنین فرم جدیدی از رسانه اهمیت دارد آن است که برای مخاطب نا‌شناس نوشته می‌شود، برخلاف مقاله که به‌طور پیش‌فرض خواننده‌ آن با شرایط تخصصی تعریف شده است. پست‌های توییتر، وایبر و ... نیز با فرض تعداد محدود کلمات، حتی محدودیت بیشتری از این لحاظ که شخص چگونه می‌تواند حرف بزند اعمال می‌کند. بنابراین خود به خود نوع جدیدی از گفتار برای درگیرشدن با چنین رسانه‌ای باید ظهور یابد و این گفتار جدید می‌تواند برخلاف یک رسانه‌ «تخصصی» تعاملی باشد. چنین تعامل درگیرانه‌ای می‌تواند به نوعی سرعت یک گفت‌وگوی رودررو را بر نوشتار تحمیل کند و همین امر بر حصول نتیجه بیفزاید. هرچند باور داشته باشیم که نتیجه زودهنگام نمی‌تواند مبتنی‌بر پایه‌های استدلالی محکمی باشد.
ارتباط مجازی‌ای که در یک شبکه اجتماعی رخ می‌دهد، صرفا با فاصله زیاد و با تعداد زیادی از مخاطب نا‌شناس پیش نمی‌رود. همچنین فرد باید خود را با محدودیت‌هایی که توسط خود کاربر تعیین نشده‌اند، سازگار کند. همه کاربران به‌طور یکسان آزاد هستند که برای توجه به چیزی که شاید ‌گاه‌به‌گاه یا خیلی کم ممکن است به آن فکر شود، فشار بیاورند. ویژگی هیجان‌انگیز شبکه‌های اجتماعی دقیقا با خاصیت غیرمنتظره‌ آنچه از همکنشی‌های میان کاربران حاصل می‌شود، ظهور می‌یابد. می‌توانیم مطمئن باشیم عنصر «غافلگیری» آن چیزی است که در نمایش زودهنگام موضع‌گیری در مقابل استدلال‌ها وجود دارد و طیف وسیع و متنوعی از عکس‌العمل‌ها در مقابل یک دیدگاه را می‌توان انتظار داشت. گاه توهین و مزاح نمک و فلفل ماجرا می‌شود و گاه صبوری نویسنده از بین رفته و به‌ناگاه پست ارسالی حذف و منهدم می‌شود. درگیر شدن با شبکه‌های اجتماعی همچنین از این نظر جذاب است که چگونگی درک افراد از زمان را نشان می‌دهد. کاربران معمولا زمانی را که به‌عنوان «وقت مرده» از آن نام می‌برند، صرف شبکه‌های اجتماعی می‌کنند. این زمان به نوعی برای آنها «سازنده» شده است، از آن جهت که خود را در برابر فرصتی غیرمنتظره از طریق ارتباط‌هایی قرار می‌دهند که تنها تا حدودی کنترل‌شده هستند. شکوفایی فعالیت فلسفی در چنین شبکه‌هایی مجددا الگوی متفاوتی را پیشنهاد می‌دهد که در آن حضور افراد نا‌شناس برای تاثیر گذاشتن بر فلسفه مجاز است، تاثیری که خود این قابلیت را دارد که از لحاظ فلسفی پربار باشد. نمونه‌های مختلف از فلاسفه‌ای که از چنین رسانه‌ای استفاده می‌کنند نشان‌دهنده آن است که لزوما نوع خاصی از فلسفه علاقه‌مند به این شبکه‌ها نیست و همه از همه حوزه‌ها در این زمینه فعال هستند. این درست است که کامنت‌ها در شبکه‌های اجتماعی می‌توانند ناخوشایند، بی‌معنا یا غیرسازنده باشند اما این بازخورد منفی بر ابزار ارتباطی با ساختار رسمی نیز تأثیر دارد. در شبکه‌های اجتماعی به‌دلیل سرعت زیاد ناشی از ساختار آن به‌راحتی می‌توان از چنین تاثیرهایی با سرعت رد شد. بهترین حالت متصور در شبکه اجتماعی گزینشی خودخواسته است که شما از میان انبوه افراد، حلقه‌های متناسب با شأن و خواست خود انتخاب کرده و می‌توانید از این حلقه به آن حلقه بپرید. درحالی‌که الان دارید با یک نفر بحث فلسفی می‌کنید، با خواست خود از او جدا شده و وارد حلقه‌ای می‌شوید که بحثشان درمورد مسائل کرات آسمانی است. شاید هم همزمان در چندین حلقه بالا و پایین بپرید.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/19853/بالا-و-پایین-پریدن- در-حلقه‌های-اجتماعی-یک-شبکه