امید روحانی بازیگر و منتقد هنری
این پرترهها، اشراف و زیبارویان و نخبگان عصر رنسانس که باشکوه و وقار، از پس قرنها به ما فخر میفروشند، از جهان خود جدا شدهاند تا زیبایی و جلالشان در پس زمینهای بیمکان و بیزمان، تنها بهمثابه اوج فردیتشان و کمال زیبایی و جبروتشان بدرخشد. اینها بیواسطه نمایشهای کمال و شکوهاند. اما ذهنیتی، نه آکنده از غیظ، خشم و نه فقط از تشویش سالیان تلخی زیست و تنفس در هوای مسموم که در کنترلشدگی آگاهانه غیظ و تشویش برآمده از آگاهی و بختگی مدرنیسم با دقتی وسواس گونه همه زیبایی و وقار و جلالشان را در چینشی جدید، در سبعیتی آمیخته به شیطنت و هزل حفظ کرده است. از فردیت و ابهتشان آشناییزدایی کرده است. بر آن نه فقط مهر تأیید زده که عظمت و
کمال شان و فردیتشان را موکد کرده است. این تنها زیباشناسی مبتنی بر خلق یا جستوجوی زشتی نیست. او از پس زشت کردن ظاهری این کمال زیبایی به زیباییشناسی جدیدی رسیده است. زیبایی نه مبتنیبر زشتی، که بر پایه رهایی و صداقت و سلوک مدرنیسم. هنرمند نگاه، تفکر، تشخیص و فردیت مبتنیبر آگاهی را، در این غیظ کنترل شده، در این خشم تلنبار شده از زیست اجتماعی و فردی خود، در این درک از رهایی و آزادگی مدرنیسم، بهمثابه کشف فردیت و منیت خود به نقطه اوج از کمال و هنر در یک نجوای شوخ طبعانه فریاد زده است. او فردیت خود را باشکوه و عظمت نجوا کرده است.