فضاي تنهايي پرور!
 

 

|  محمد اديب‌راد  |     روانشناس   |

محيط‌هاي زندگي اجتماعي داراي ويژگي‌هايي است كه با محيط‌هاي ديگر تفاوت‌هاي عميق و اساسي دارد.
به‌عنوان نمونه زندگي در يك كشور داراي ويژگي‌ها و شرايطي خاصي ازجمله دين،‌ فرهنگ‌، آداب و رسوم اجتماعي، نوع آموزش و ... است كه به‌طور قطع با كشورهاي ديگر متفاوت است. همچنين در درون يك كشور نيز فضاهاي زندگي يك دست و يك نوع نيست. چرا كه زندگي در پايتخت كشور به‌طور قطع با شرايط زيستن در شهرهاي كوچك و روستاها تفاوت اصلي و اساسي دارد. در ايران نيز شرايط به همين صورت است. وضعيت فضاهاي زندگي در تهران با شهرهاي ديگر از جهات مختلف داراي ويژگي‌هاي خاص خود (فارغ از مثبت يا منفي بودن اين شرايط) است.
در ايجاد اين تفاوت‌ها، سطح آموزش، ميزان درآمد افراد، فرهنگ‌هاي اقوام مختلف و عوامل محيطي مانند ميزان بارندگي‌ و شدت خشكسالي تاثيرگذار بوده است. بنابراين براي اين‌كه از فضاي زندگي مطلوبي سود ببريم، نمي‌توانيم الگويي كلي براي همه مناطق ارایه دهيم و در هر جامعه بايد به عواملي كه پيشتر به آن اشاره شد، توجه جدي شود.
اما برخي از عوامل به صورت يكسان بر همه مناطق يك كشور اثرگذار است مانند عوامل اقتصادي. در كشور ما به دليل شرايط اقتصادي ناپايدار و افزايش مشكلات ناشي از اين شرايط مانند عدم اجراي طرح‌هاي آموزشي و تربيتي، عدم سرمايه‌گذاري در حوزه‌هايي چون ارایه مهارت‌هاي زندگي به دانش‌آموزان، افراد به ويژه نسل جوان دچار استرس‌هاي روحي و عصبي شده‌اند. اين استرس‌ها در شيوه زندگي‌ آنها و تعاملات روزمره اثرگذاری منفي داشته و شاهد هستيم كه جوانان به نوعي تنهايي روي آورده‌اند. اين تنهايي فيزيكي نيست، بلكه روحي است. به عبارتی افراد در جامعه حضور داشته و زندگي روزمره خود را دارند، اما مشكلات، نيازها و حتي شادي‌هاي خود را به جاي اين‌كه با ديگران در ميان بگذارند، در ذهن خود و به تنهايي نگاه مي‌دارند. به همين دليل شاهد هستيم كه بخش مهمي از زمان زندگي نسل جوان ما به جاي اين‌كه ميان گروه‌ها و نهادهاي عمومي سپري شود، در اتاق‌هاي دربسته و پشت دستگاه‌هاي پيشرفته كامپيوتري و با تبلت‌ها و موبايل‌ها گذرانده مي‌شود. برخي از صاحب‌نظران به اين نوع تنهايي، «تنهايي فلسفي» مي‌گويند. به عبارتي در تنهايي فلسفي فرد ميان افراد حضور دارد،‌ اما خود را تنها مي‌بيند و به همين دليل دچار دلهره و استرس مي‌شود.
تفاوت اين تنهايي با «تنهايي فيزيكي» بسيار عميق و پيچيده است. اگر فرد مبتلا به تنهايي فيزيكي را بتوان با درمان‌هاي ساده به جامعه بازگرداند، اين درمان‌های ساده براي «تنهايي فلسفي» پيچيده‌تر بوده و بايد مراحل بيشتري را طي كند. حتي برخي از روانشناسان معتقدند كه تنهايي فيزيكي مقطعي، كوتاه‌مدت و قابل درمان است، اما تنهايي فلسفي درمان‌پذير نيست. بنابراين براي جلوگيري از گسترش تنهايي فلسفي، بايد فضاي زندگي در جامعه امروز به صورتي باشد كه افراد به ويژه در دوران كودكي و نوجواني به زندگي‌هاي جمعي و حضور و مشاركت در گروه‌هاي مختلف تشويق شوند. به عنوان نمونه نبايد شرايط به صورتي باشد كه يك نوجوان تصور كند به تنهايي مي‌تواند به موفقيت دست يابد.
متاسفانه يكي از مهم‌ترين آسيب‌هاي فضاهاي زندگي در ايران این است که كودكان و نوجوانان را تشويق به كارهاي جمعي نمي‌كند.
بازي‌هاي ما از بازي‌هاي گروهي به بازي‌هاي فردي تبديل شده و حتي شيوه آموزش در مدارس و دانشگاه‌هاي ايران و شيوه انجام تحقيقات به جاي اين‌كه گروهي باشد، فردي است. شايد برخي، آسيب اصلي را در شيوه‌هاي آموزشي و تربيتي مي‌دانند، اما معتقدم كه فضاي مناسب در جامعه ما براي تشويق مردم به ويژه نسل جوان، كودكان و نوجوانان به كارهاي جمعي وجود ندارد و همين كمبود، آسيب‌هاي بسياري را به همراه داشته است.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/19023/فضاي-تنهايي-پرور!