نعمت احمدی در گفت‌وگو با «شهروند» از ترویج قضاوت در جامعه ایرانی می‌گوید:
 
قضاوت‌های نابجا را نمی‌توان درمان کرد
 

 

شهروند| مجموعه گفت و گو های ستون «مردم»می خواهد پلی میان مردم و چهره های فعال حوزه های مختلف باشد. «شما می پرسید» حاوی پرسش هایی است که مخاطبان در زمینه انجام فعالیت های مدنی، مسئولیت های اجتماعی و کنش های شهروندی از افراد گوناگون دارند؛ پس می توانید سوالات و البته پیشنهادات درباره چهره هایی که تمایل دارید مهمان هر شماره باشند را از طریق  آدرس ایمیل [email protected]  با ما در میان بگذارید . بخشی از سوالاتی که مخاطبان «شهروند» طرح کرده بودند ، در این شماره از «نعمت احمدی» پرسیده شده است. تلاش این بود که دغدغه های  اجتماعی و محیط زیستی او را در قامت یک شهروند به بحث بگذاریم. احمدی که خود حقوقدان و مدرس دانشگاه است در این گفت و گو یاد آور شد که نمی توان در جامعه ایرانی زندگی کرد و خصلت پیش داوری کردن های مرسوم را دارا نبود. همچنین این حقوقدان، ماجرای سرقتی که مدتی پیش از مزرعه اش در حوالی تهران صورت گرفته بود را شرح داد که در ادامه می آید.
شما هم اهل پیش‌داوری و قضاوت‌های مرسوم امروزی هستيد؟
من فکر نمی‌کنم یک ایرانی را بتوان پیدا کرد که پیش‌داوری نکند، یکی از خصلت‌های رایج ما ایرانی‌ها همین پیش‌داوری‌کردن‌ها است، من هم طبیعتا از جامعه ایرانی جدا نیستم.
یعنی این خصلت به‌صورت ناخودآگاه در ضمیر شما به‌عنوان یک ایرانی وجود دارد؟
به جهت این‌که من وکیل دادگستری و استاد دانشگاه هستم، طبیعتا این شغل و حرفه‌ روی من اثر بیشتری گذاشته و در من نهادینه شده است که بیراه نروم و کمتر خلاف واقعیت فکر کنم.
این نوع قضاوت‌کردن‌ها چه مزه‌ای دارد؟
منبع خبررسانی ما به‌صورت تکنیکی است. علت قضاوت‌های مرسوم میان مردم این است که اخبار شفاف به آنها نمی‌رسد. وقتی مردم منبع خبر ندارند، خبرهای تکنیکی، درگوشی و شایعات خریدار بیشتری دارد. چون آنهایی که باید خبر واقعی را برسانند، شفاف نیستند، به‌هرحال این خصلت در جامعه نهادینه می‌شود. قبل از انقلاب می‌گفتند از هر 4 نفر یک نفر ساواکی است یا به‌محض این‌که کسی کمی فعالیت داشت می‌گفتند، او ساواکی است. بعد از انقلاب یک لیست منتشر شد که کل اعضای ساواک 8‌ هزار نفر اعلام شد و این نکته خیلی بد است. این قضاوت‌هایی که درمورد افراد می‌شود، دردآور است. همه‌چیز را می‌توان درمان کرد اما قضاوت‌های نابجا را هیچ‌وقت نمی‌توان درمان کرد.
اگر شما مورد قضاوت قرار بگیرید، چه واکنشی نشان می‌دهید؟
برای هر آدمی در طول عمرش اتفاق افتاده که مورد قضاوت‌های نابجایی قرار گیرد. کار خاصی نمی‌توان انجام داد. ناتوانی افراد درمقابله با شایعات ناصواب پیداست، بستگی به شخص دارد که درمورد شخص من باید بگویم نمی‌توانم کار خاصی انجام دهم. من موارد خاصی را با توجه به حرفه‌ام در جامعه دیده‌ام که حتی تا حد قتل هم پیش رفته‌اند. شایعه و اتهام ناروایی درباره شخصی مطرح شده که همین حساسیت‌ها و تهمت‌ها حتی باعث منازعات و قتل شده است. من در این زمینه کاری نمی‌توانم انجام دهم چون ابزارش را ندارم.
چندی پیش شنیدیم که از شما سرقتی صورت گرفته است. مخاطبان ما پرسیده اند که اگر یک وکیل شناخته شده با حادثه یا اتفاقی مواجه شود که نیاز به مراجعه به پلیس یا دستگاه قضایی برای موضوع شخصی خود را داشته باشد، چه حالی خواهد داشت؟
من در کنار شغلی که دارم به کشاورزی هم مشغولم و تولید‌کننده پسته هستم. تاسوعا و عاشورای امسال من به اتفاق همسرم در مزرعه بودیم که یک عده مسلح، شب به مزرعه حمله کردند و دست‌های کارگرها را بسته بودند، من متوجه این اتفاق نشدم و صبح دیدم که دیوار‌ها را تخریب کرده‌اند، قفل درها را بریده‌ و بخش وسیعی از محصول را برده‌اند. من در همان‌جا به همسرم گفتم که باید دندان اینها را کشید و بیرون انداخت. من به این اتفاق واقع‌بینانه نگاه کردم که به‌هرحال این اتفاق رخ داده و با آن کنار آمدم، به این خاطر که حرفه‌ام می‌گوید، در این شرایط من کاری نمی‌توانم انجام دهم. اکنون بیش از 40 روز از این اتفاق می‌گذرد و اگر شما خبری دارید، من هم دارم. جامعه ناامن شده است. مدتی قبل من خبری را خواندم که رئیس پلیس کل گفته بودند، درصد ناامنی و تخلفات پایین آمده است و ما توانستیم جرایم را مهار کنیم. من همان موقع یک مقاله نوشتم و به چند رسانه هم فرستادم که چاپ نکردند، در آن مقاله با ذکر چند نمونه عینی نوشتم که اتفاقا ناامنی‌ها سامان پیدا کرده‌اند و درست وقتی این حادثه برای خودم اتفاق افتاد به صحت قضاوت خودم نسبت به صحبت آن مسئول انتظامی رسیدم که اتفاقا ناامنی بیشتر شده و متجاوزان متجری شده‌اند یعنی اگر تا دیروز به یک مزرعه می‌رفتند و اندازه مصرف خوراک یک شب خود از درخت می‌چیدند و می‌بردند حالا به انبار می‌زنند و ما هم هیچ‌کاری نمی‌توانیم کنیم.
میانه‌ شما  با تخلفات رانندگی چگونه است؟
من همین الان هنگام انجام یک تخلف رانندگی هستم.
یعنی چه کار می‌کنید؟
پشت فرمان خودرو نشسته‌ام و با موبایل صحبت می‌کنم. یکی از مشکلات جامعه ما عدم‌رعایت مقررات راهنمایی‌ورانندگی توسط همه است. گاهی می‌بینیم که پلیس هم قوانین راهنمایی‌ورانندگی را رعایت نمی‌کند. فرهنگ راهنمایی ‌و رانندگی در ایران تعریف نشده است. در آمریکا یا اروپا خط‌کشی‌ها به افراد می‌گویند که چه‌کار باید انجام دهند. اگر شخصی یکبار خط‌کشی را رعایت نکند باعث می‌شود که جریمه شود، نظم ترافیک را برهم بزند و حتی اطرافیانش فکر کنند که او دیوانه است که خط‌کشی را رعایت نکرده است. درحالی‌که در ایران خط‌کشی‌ها تعریف ندارند. وقتی من نزدیک به 40‌سال پیش گواهینامه می‌گرفتم، در آیین‌نامه نوشته بود که «150متری شانه جاده‌ها توقف نکنید». اما الان می‌بینیم که خودروها سر چهارراه ایستاده‌اند و تاکسی هم جلویش ایستاده و به‌راحتی مسافر سوار می‌کنند و مسافرها هم در جاهایی که نباید، برای سوارشدن به تاکسی تجمع می‌کنند. من هم به‌عنوان مسافر اگر بخواهم براساس قوانین راهنمایی‌ورانندگی، آنچه که خوانده‌ام و آنچه که در خارج از ایران دیده‌ام رفتار کنم تا فردا شب هم به من تاکسی نمی‌رسد. همه ما از پلیس تا مردم تخلفات رانندگی داریم به این خاطر که تخلفات راهنمایی‌ورانندگی تعریف نشده است.
تا به حال شده که هنگام جریمه‌شدن از موقعيت و شهرت‌تان استفاده کنيد و چانه بزنید؟
بله اتفاق افتاده؛ گاهی شخصی از روی عمد تخلف می‌کند، گاهی شرایط برای آن شخص تخلف به‌وجود می‌آورد. طبیعتا من درخواست کرده و گفته‌ام که چاره‌ای جز این کار نداشته‌ و مجبور شده‌ام. پیش آمده که خودم را معرفی کرده‌ام که جریمه نشوم. برای این‌که من عمدی در تخلف نداشته‌ام. تخلف یک کار همه‌گیر شده است.
شما چه آسيبی به محيط‌زيست مي‌زنيد؟
من به‌دلیل کشاورز بودنم به طبیعت علاقه‌مند هستم. همه کوشش من این است که زمین- مادر طبیعت- را سالم نگه دارم و قدر زمین و آب پاک را بدانم. همه ما می‌توانیم شهروندی باشیم که محیط‌زیست سالم‌تری داشته باشیم. محیط‌زیست ما خیلی آسیب‌دیده است. در هیچ کجای جهان با مادر طبیعت چنین عناد و برخوردی نمی‌شود.
می دانیم که به کشورهای زیادی سفر کرده اید و در چند یادداشت از شما خواندم که درباره معضل دستفروشی در کشورهای دیگر، نکاتی را بیان کرده بودید. می توانید کمی در این باره توضیح دهید؟
دفتر کار من در یکی از شلوغ‌ترین مناطق تهران در چهارراه ولیعصر است، نزدیک به 40‌ سال است که در این خیابان رفت‌و‌آمد می‌کنم و همیشه با معضلی به اسم دستفروش و دستفروشی روبه‌رو بوده‌ام. به همین دلیل در کشورهایی که سفر می‌کردم، همیشه نگاهم نسبت به این موضوع تیز بوده است. دستفروشی در همه دنیا وجود دارد، نمی‌توان کشوری را پیدا کرد که دستفروشی نداشته باشد. به‌عنوان یک حرفه در فضای باز ظاهرا ذائقه مردم می‌پذیرد که راحت‌تر خرید کنند و جنس ارزان‌تری بخرند چون آنها اجاره و سرقفلی مغازه نمی‌دهند و معمولا اجناس را ارزان‌تر می‌فروشند. اما دستفروشی در هیچ کشوری مثل ایران بی‌برنامه نیست. من نوروز امسال را در رم بودم در آن‌جا مکان‌هایی برای دستفروشی معین شده است و یک قاعده و قانونی دارد. اما در ایران اینچنین نیست و دستفروشی به مزاحمت و سد معبر رسیده است. در خیابان ناصرخسرو، پانزده‌خرداد یا همین چهارراه ولیعصر می‌بینیم که چند جرم درحال وقوع است. اول این‌که برای خانواده‌ها و پیاده‌رو‌ها  ایجاد مزاحمت می‌کنند. همین‌طور برای کسبه آن منطقه ایجاد مزاحمت می‌کنند. از همه مهم‌تر ادبیاتی که اینها به کار می‌برند، ادبیات مناسبی نیست و این را به اجتماع سرایت می‌دهند. در ایران دستفروشی از یک قاعده و قانون خارج شده و تبدیل به یک عامل جرم شده است.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/18977/قضاوت‌های-نابجا-را-نمی‌توان-درمان-کرد