[یحیی بازیاریزاده، روانپژوه وجودی-انسانگرا] وقوع همهگیری جهانی کووید-19 باعث شد نسلی از ما که همهگیری بیماریهای مسری در مقیاس جهانی را مربوط به گذشتههای خیلی دور از خویش میپنداشتم و به بایگانی تاریخ حافظهمان سپرده بودیم، آن را تجربه و پیامدهایش را با همه وجود مضطربمان احساس کنیم. از روز فراگیرشدن این بیماری در سطح جهان، یکی از پرتکرارترین پرسشهای بسیاری از ما احتمالا این بوده است که این شرایط ناگوار تا چه زمانی ادامه دارد و کی پایان میپذیرد؟ ریشه روانی این پرسش را میتوان در تمنایمان به بازگشت به شرایط قبل از پیدایش و شیوع این بیماری -یعنی همان شرایطی که بسیاری از ما از آن ناراضی و همواره خواهان پایانیافتن و خروج از آن بودیم- جستوجو کنیم. حال و پس از وقوع جهانگیرشدن کووید-19، ناگهان ناباورانه خویش را در حالی یافتهایم که همان شرایطی که آن را بس ناگوار میدانستیم، برایمان چنان تبدیل به آرزویی دلنواز شده است که برای بازگشت دوبارهاش بیصبرانه لحظهشماریم. برای انسان زیستنده در جامعه و فرهنگ نابیگانه با مضامین متعالی آیینهای سپهرین در این شرایط دو مضمون آشنای برآمده و ملهم از ادبیات دینی شاید بیشتر و زودتر به صورت ملموس تجربه شود. مضمون نخست اشاره کتاب مقدس مسلمانان و احتمالا کتب مقدس سایر آیینهای سپهرین قبل از آن را در بر میگیرد، مبنی بر تمنای دوزخیان از خداوند برای بازگرداندهشدن دیگربار به جهانی که با پایان یافتن عمر از آنجا کوچیدهاند، بازگشتی با قصد زندگی کردن بر سیاقی متفاوت از زندگی پیشین که منجر به نتیجه ناگوار فعلی شده است. دومین مضمون که در شرایط فعلی لمسپذیرتر از قبل میشود، گفته معروف پیامبر(ص) دایر بر این است که «چون بدی پیش آمدت از بدتر بیندیش»، به معنای دمی اندیشیدن به شرایطی دشوارتر از شرایط ناگوار به وقوعپیوسته فعلی یا بدترین سناریوی ممکن که میتواند احساس به خواب رفته شکرگزاری که حسی بسیار ارزنده از حیث آثار روانشناختی و تابآوری روانی است را در وجود نیازمند تسلایمان بیدار کند. تبدیلشدن شرایطی که قبل از شیوع کووید-19 خواهان پایانیافتن و خروج از آن بودیم به آرزویی که برای بازگشت دوباره به آن لحظهشماری میکنیم ناشی از عوامل مختلفی است. یکی از این دلایل را شاید بتوان دیدن خویش در آینه دنیای نیازآفرین و مصرفگرای متأثر از ارزشهای فراگیرشده اقتصاد سرمایهداری بر بستر آنچه جهانیشدن نامیده میشود دانست. تجربه نسخهای از خویش که با تمرکز بر «ناداشته»هایمان بیشتر از «داشته»هایمان شناخته میشود. ناداشتههایی که اقتصاد سرمایهداری آنها را با هدف دستیابی به سود بیشتر تولید کرده و در سایه تبلیغاتی پرزرق و برق نداشتن آنها را به یادمان آورده و موجب نارضایتی ما از نداشتن آنها و معطوفکردن سبک و سمت زندگیمان به سوی دستیابی به آنها شده است. اگر این سبک زندگی با محوریت تمرکز بر «ناداشتهها» بیشتر از «داشتهها» را به صورت قرارداری برای فهم بهتر پیام این نوشتار «ناداشته محور» بنامیم، سبک مقابل آن شیوهای از زندگی است که ما بر داشتههایمان بیشتر از ناداشتههایمان تمرکز داریم. تمرکز بر داشتهها معطوف به شکرگزاری بیشتر، آزمندی کمتر، صبوری بیشتر بوده که ثمره آن در تابآوری بیشتر در دشواریها و مصائب اجتنابناپذیر و تجربه آرامش بیشتر نسبت به اضطراب، جلوهگر میشود. در حقیقت میتوانیم ضمن ابراز تأسف از تلفات و آسیبهای همهگیری کووید-19 و تلاش برای فروکاستن آسیبهای ناشی از آن، از یاد نبریم که این همهگیری لحظهای حواس ما را از توجه و تمرکز تمامعیارمان بر سبک زندگی «ناداشتهمحور» پرت کرده و دیدگانمان را به روی بسیاری از داشتههای ارزشمندمان گشوده است. داشتههایی که تا پیش از این به وجودشان عادت کرده و در تمنای بیتابانه ناداشتههایمان آنها را بدیهی انگاشته و فراموش کرده بودیم؛ مثلا امکان بهرهمندی از دید و بازدیدها، رفت و آمد آزادانه به جاهای مختلف شهر، محل کار، سفر و صدها امکان از این دست که اکنون به خاطر وقوع همهگیری این بیماری مسری مشمول محدودیت شده و تا پیش از این نمیپنداشتیم که روزی آن را از دست بدهیم و آرزومند دستیابی دگربار به چنین امور بدیهیای شویم. همه این امور و صدها امکان و داشته بهظاهر بدیهی دیگر در سبک زندگی داشتهمحور بهعنوان نعمتهایی که میتوانست وجود نداشته و هر لحظه میتواند دسترسی به آن از انسان دریغ شود، در کانون توجه مستمر قرار داشته و موجب پدیدآمدن فروتنی و حس شکرگزاری و بهرهمندی از مزایای مختلف آن و در رأس آنها، آنچه آرامشش میخوانیم میشود؛ آرامشی که بهرغم توسعه دایره داراییها و رفاهمان در سبک زندگی ناداشته محور، کمتر از آن بهرهمند بودهایم. اگر چه میزان رفاه و احساس آرامش و شادمانی ناهمبسته نیستند، از یک سطح به بعد اما بالاتر رفتن میزان رفاه معادل افزایش آرامش و شادمانی نبوده وای بسا در بسیاری موارد، با تشویشآفرینی ناشی از دلمشغولیهای رقابت بر سر منابع و منافع، فروکاهنده آن نیز باشد. اتخاذ رویکرد داشتهمحور، دوری از مواهب مشروع دنیا و به استقبال فقر رفتن نبوده بلکه در یک معنا تلاش منطقی و طبیعی برای بهرهمندی از مواهب یک زندگی متعادل تلقی میشود. همانگونه که چشم فروبستن کامل بر ناداشتهها و تعلیق و توقف تلاش برای رشد و رونق در مقدار و مسیر متوازن و متعادل آن ناصواب است، افراط در آن اما آنچنان که شرح آن رفت میتواند موجب بیش آسیبپذیر گردیدنمان شود. بر بستر زمین بس حاصلخیز میان این دو نوع سبک زندگی یعنی سبک با تمرکز بر ناداشتههایمان و سبک با تمرکز بر داشتههایمان، درخت یک فضیلت اخلاقی ارزشمند روییده است که قناعت نام دارد. کشف اینکه باران سرشک دیدگان چه کسی با نوازش جان بذر بنهفته این درخت در خاک زندگی، موجب رویش و بالندگی آن شده و نیز اینکه میوه این درخت چیست و حیات خانه کدامین این دو همسایه را سایهسار و میوه بارست، به گرامی خواننده اندیشگر و تشنه حقیقت وا مینهیم.