گفت‌وگوی «شهروند» با دبیر فستیوال آینه‌دار درباره جشنواره‌ای که آخرین نوبت برگزاری آن پاییز امسال است
 
بخشی از سنت‌های ارزشمند موسیقی زیر خاک است
 

 

[نیره خادمی‎]برخی از نواهای موسیقی اقوام ایرانی به دلیل وجود نگاه شهری به این نوع موسیقی، نگاه کالایی یا ارزش‌گذارانه در گذر زمان، ‏نابود، کمرنگ یا دستخوش تغییر شده است. علی مغازه‌ای، دبیر فستیوال آینه‌دار معتقد است در کنار همه اینها بسیاری از گونه‌ها، شیوه و لحن‌های موسیقی نواحی ایران به دلیل ترس از ساختار فرهنگی از بین رفته وبخشی از سنت‌‏های ارزشمند ما زیر خاک دفن شده است. او می‌گوید در تمام مناطق ایران زنانی بوده‌اند که می‌توانستند جایگاهی هنری پیدا کنند ‏اما فرصت از آنها دریغ شده است. «این تلخ‌ترین چیزی است که در طول این سال‌ها دیده‌ام.» البته اکنون تیم برگزار‌کننده فستیوال ‏پژوهشی آینه‌دار در تکاپوی برنامه‌ریزی برای برگزاری نوبت آخر فستیوال در پاییز است؛ جشنواره‌ای که به‌طور قطع مثل هر ‏سال در تالار رودکی برگزار می‌شود اما فیزیکی یا مجازی بودن آن را حتما باید به زمان سپرد و اینکه وضع شیوع کرونا و ‏مقابله با آن در پاییز چگونه خواهد شد؟
‎ ‎از 10‌سال پیش که فستیوال آینه‌دار کار را در میان انبوه جشنواره‌های دولتی آغاز کرد، راه پژوهش و مستندسازی در پیش ‏گرفت. تاکنون ساعت‌ها تصویر و صدا و بیش از 11 فیلم مستند از گونه‌های مختلف موسیقی مناطق مختلف ایران، گردآوری و ‏تهیه شده است که احتمالا بخشی از آن در هفتمین دوره فستیوال رونمایی خواهد شد و انتشار بخشی دیگر هم پس از پایان یافتن فاز ‏اجرایی آن کلید خواهد خورد. علی مغازه‌ای به «شهروند» می‌گوید، جشنواره احتمالا مجازی است و فعلا در مرحله برنامه‌ریزی و ‏انتخاب گروه‌ها و گونه‌ها هستند. «تا پایان تابستان دعوت‌ها برای پاییز انجام می‌شود اما نوع برگزاری آن تا روز برگزاری، به ‏شرایط همان روز در مواجهه با ویروس کرونا بستگی دارد. با توجه به میزان شیوع این ویروس تعداد روزهای فستیوال افزایش ‏خواهد یافت و با حفظ همه استانداردهای بهداشتی و پروتکل‌ها انجام خواهد پذیرفت اما درباره اینکه مجازی برگزار می‌شود یا ‏فیزیکی باید تا همان روز صبر کنیم‎.»
تیم برگزار‌کننده این فستیوال از همان ابتدا قصد نداشت آینه‌دار مثل بقیه رویدادهای هنری ادامه‌دار باشد، بنابراین بازه‌ای ‏ده‌ساله برای آن در نظر گرفته شد و جز دوره نخست، بقیه دوره‌ها با فاصله یک یا یک‌سال و نیم برگزار شد. «اینکه چیزی ‏محدود نباشد اشتباه است و اصلا هیچ پدیده‌ای نمی‌تواند محدود نباشد. اینکه فکر کنیم فانی نیستیم و کاری را تا ابد ادامه دهیم ‏تفکر درستی نیست. جشنواره‌های دولتی سال‌هاست با یک روش و فرمول کار می‌کنند و به همین دلیل خط سیر آنها رو به زوال ‏است. ما برای پرهیز از چنین پیامدی از همان آغاز کار با احسان رسول اف به این نتیجه رسیدیم که فستیوال ده‌ساله باشد. ابتدا ‏برگزاری آن به صورت دو‌سال یک بار بود اما با توجه به از دست رفتن برخی از هنرمندان، تصمیم گرفتیم فاصله زمانی را ‏کمتر کنیم تا برای ضبط و ثبت آنها دیر نشود‎.»
تا به حال 6دوره فستیوال آینه‌دار برای 6منطقه جغرافیایی ازجمله شرق خراسان و سیستان‌وبلوچستان، جنوب ایران و ‏مناطق حاشیه خلیج‌فارس، اقوام ایلی و عشایر کوچ‌نشین، عاشیق‌ها و موسیقیدانان موغامی، شمال ایران (دامنه شمالی البرز) شامل ‏استان‌های گیلان، مازندران و گلستان و مناطق ترکمن صحرا، شمال خراسان و جنوب البرز برگزار شده است و در دوره هفتم که ‏دوره پایانی است میزبان هنرمندانی از مناطق مرکزی و غرب کشور خواهد بود. «جشنواره‌های دولتی هر‌سال از تمام ایران ‏افرادی را دعوت می‌کنند و همه اقوام از لر و ترک تا کُرد و ترکمن در هتلی کنار هم قرار می‌گیرند و از یکدیگر تأثیر می‌گیرند. ‏این تأثیر گرفتن، آفت است و همیشه با آن مخالف بودم. از طرفی، جشنواره‌های دیگر معمولا نمایشی است اما هدف ما نمایش نبود ‏و بیشتر دنبال دستیابی به آرشیوی تخصصی برای موسیقی اقوام بودیم. پرداخت منطقه‌ای‌درصد خطا برای جا ماندن گونه‌ها را ‏کم می‌کرد بنابراین این راه را در پیش گرفتیم‎.»
ماحصل 6دوره فستیوال، شرکت بیش از 100گونه موسیقی نواحی، ضبط و ثبت نمونه‌هایی از رپرتوارهای آنها با کیفیت ‏بالاست که در آینده راه را برای پژوهش‌های بیشتر در این وادی باز نگاه می‌دارد. «یک وجه پروژه ما فیلم مستند بود که خود آن ‏را برعهده داشتم. تا همین حالا تعداد فیلم‌های مستند به 11مورد رسیده است که احتمالا در فستیوال هفتم از آنها رونمایی خواهد ‏شد؛ چهار مورد آن در مورد موسیقی شرق خراسان و هفت مورد دیگر در مورد موسیقی سیستان‌وبلوچستان است و امیدوارم بعد از ‏پایان دوره هفتم مستندهای مناطق دیگر هم ساخته شود‎.»

اصالتی که درحال رنگ باختن است
فوزیه مجد، اتنوموزیکولوگ و پژوهشگر موسیقی ایرانی 47‌سال پیش، صدای ناقوس مرگ موسیقی ایرانی را شنیده و گفته بود ‏که نکند در آینده بگویند این دوره سیاه موسیقی بود و چون ایمان و عشق‌شان را از دست داده بودند همه‌چیز را از بین بردند. فوزیه پژوهش‌های ارزشمندی از موسیقی نواحی خراسان، سیستان‌وبلوچستان، هرمزگان، بوشهر و برخی مناطق دیگر و همچنین قدیمی‌ترین پژوهش در مورد «موسیقی سوگواری در بوشهر» به همراه ‏نمونه‌هایی از موسیقی محلی خراسان و اجراهایی از «حسین یگانه»، «الیاقلی یگانه»، «مختار زنبیل باف»، «حمرا گل فروز» و «‏نظرمحمد سلیمانی» را به انجام رسانده‌ است. علی مغازه‌ای هم می‌گوید به مدد تلاش‌های افرادی چون فوزیه مجد یا فرخ غفاری و اسناد جمع‌آوری شده ‏آنان می‌توان موسیقی نواحی حال حاضر را با موسیقی که در گذشته وجود داشت، مقایسه کرد و پسرانی را دید که فرسنگ‌ها با ‏پدران‌شان فاصله دارند‎.
او در طول 10‌سال پژوهش هدف‌دار درباره موسیقی نواحی به لطمات جبران ناپذیری که شهری شدن و دخل و تصرف بر بدنه ‏فرهنگ موسیقایی مناطق مختلف جغرافیایی جا می‌گذارد، رسیده است و چه بسا، بسیاری از این موارد را به چشم دیده و با گوش ‏شنیده است. «هدف این بود که فرهنگ شفاهی و فولکلور مناطق ثبت و ضبط شود چون فرم و کارکرد آنها درحال تغییر است یا ‏تغییر کرده است. هر چه نگاه شهری به این مناطق احاطه کرده، دخل و تصرف و دگرگونی‌هایی را هم دامن زده است. موسیقی ‏محلی در جریان این تغییرات به ارایه کالایی تبدیل شده که بیشتر نشانه‌های فرهنگ مناطق در آن مستتر است. موسیقی پاپی با ‏مشخصات فرهنگی یک منطقه اجرا می‌شود، شال و کلاه محلی دارند و ساز یک منطقه را در کنار سازهایی که اصلا ربطی به ‏آن منطقه ندارد، قرار داده‌اند. درواقع از پوشش و گویش منطقه‌ای برای موسیقی پاپیولار استفاده می‌کنند‎.»
دبیر فستیوال آینه‌دار معتقد است که فارغ از همه اینها نگاه ارزش‌گذارانه به هنر و هنرمندان باعث پر رنگ شدن برخی گونه و ‏از بین رفتن برخی دیگر از گونه‌ها شده است. از یک سو تغییرات سبک زندگی و نفوذ مصرف‌گرایی، باعث کمرنگ شدن و ‏پایین آمدن کیفیت موسیقی نواحی شده است و از سوی دیگر نگاه‌های مدیریتی و حاکمیتی. «تغییرات در طول زمان و با گسترش ‏وسایل ارتباطی چون جاده، قطار و گسترش وسایل ارتباط جمعی به وجود آمده است و در سال‌های اخیر، این موضوع به خروج از ‏هویت آبا و اجدادی برخی از اقوام رسیده و تأثیر مخربی بر جای گذاشته است. گرایش حاکمیت‌ها در طول تاریخ  به برخی مظاهر فولکلور یک ‏منطقه و نادیده گرفتن برخی دیگر، باعث تقویت یا حذف گونه‌ها و سبک‌ها شده است؛ اتفاقی که در طول تاریخ هم به وقوع ‏پیوست. در دوره صفویه، بسیاری از عناصر موسیقی در دل تعزیه جا ‏گرفت و حفظ شد. لالایی‌هایی که می‌شنویم حاصل بیان تعدادی از زنانی است که لالایی خوانده‌اند و تنها گوشه‌ای از آن است. ‏بسیاری از شعرهای لالایی‌ها در گذشته مردانه بوده و برخی از آنها نگاه مرد به بچه است. نگاهی که باعث شد مناجات خوانی در ‏برخی گونه‌ها پررنگ شود و برخی گونه‌های دیگر حذف شود. پادایرگی‌ها را در خراسان، سیستان‌و‏بلوچستان و بسیاری از مناطق دیگر داشتیم اما حالا جز موارد معدودی که برای ضبط و ثبت از  سوی مردها خوانده و اجرا شده ‏است، چیز دیگری وجود ندارد. در تمام مناطق ایران زنانی بودند که می‌توانستند، جایگاه هنری پیدا کنند اما فرصت از آنها دریغ ‏شده است. این تلخ‌ترین چیزی است که طی این مدت در تمام مناطق ایران دیده‌ام. ‏بسیاری از گونه‌ها، شیوه و لحن‌های موسیقی ایران به دلیل ترس از ساختار فرهنگی از بین رفته و بخشی ‏از سنت‌های ارزشمند ما زیر خاک رفته است.» خبر خوب اینکه هنوز گونه‌هایی از موسیقی از تغییر و تخریب در امان مانده‌اند. «عاشیقی آذربایجانی و عاشقچی‌های شمال خراسان و در تعدادی از گونه‌های موسیقی بلوچی به گذشته خود بیشتر وفادار ‏مانده‌اند‎.»
معادل‌سازی درجه هنری با مدرک دانشگاهی مثل دکترای افتخاری از دیگر آسیب‌هایی است که به عقیده علی مغازه‌ای، در میان ‏هنرمندان مناطق مختلف باعث ایجاد چشم و هم‌چشمی شده است. «اعطای درجه هنری و معادل‌سازی آن با مدارک دانشگاهی که ‏از‌سال 86 انجام شد، خطای بزرگی بود و حالا به شکل اغراق آمیزی در میان افراد مختلف به کار برده می‌شود. همه به دنبال ‏گرفتن دکترای افتخاری هستند و گاه باعث اختلافاتی هم می‌شود. بارها خطاب به مسئولان هم گفته‌ام که درجه هنری بدهید اما ‏کلاه دکتری سر هنرمندان و نوازندگان نگذارید‎.»
اما آیا به اندازه کافی در میان دانش آموختگان، پژوهشگران و موزیسین‌های ایرانی به موسیقی اقوام و محلی ایران اهمیت داده می‌‏شود؟ پژوهشگر موسیقی و دبیر فستیوال آینه‌دار معتقد است که توجه به موسیقی اقوام، بسیار زیاد بوده است اما خروجی خوبی ‏نداشته است.«توجه زیاد عوارضی هم داشته است مثل نگاه غلط و ابژکتیو به موسیقی نواحی و به کار بردن واژه‌هایی چون ‏مهجور به آن، در صورتی که موسیقی اقوام اصلا مهجور نیست و در بسیاری از مواقع هنرمندان این حوزه از هنرمندان کلاسیک ‏در جهان مشهورتر هستند، برخی مثل شهرام ناظری یا کیهان کلهر هم که در حوزه کلاسیک کار می‌کنند از همین حوزه بیرون ‏آمده‌اند.»

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/187487/بخشی-از-سنت‌های-ارزشمند-موسیقی-زیر-خاک-است