| مصطفی عابدی |
وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده که دانشآموزان اتباع خارجی که اغلب قریب به اتفاق آنان افغان هستند، به صورت رایگان آموزش میبینند و نیازی به پرداخت شهریه ندارند. این تصمیم درست و منطقی است و باید به وزارت آموزش و پرورش و دفتر ریاستجمهوری که درخواست اولیه از آنان بوده به واسطه اتخاذ این تصمیم تبریک گفت. ولی چرا این قضیه مهم و شایسته تقدیر است؟ هرچه سعی میکنیم که در طرح مسائل به دولت پیشین نپردازیم، ممکن نیست. آن دولت چنان در همه حوزهها کارهای غیرمنطقی کرده که بازگشت از آن سیاستها با ضرورت نقد گذشته هم همراه است. دولت قبلی بهرغم آنکه ادعای جهان وطنی و مدیریت جهانی را داشت، عملاً در داخل کشور بر موج پوپولیسم سوار میشد که نتیجه آن برخورد و طرد اتباع خارجی بود. البته در برابر اتباع و ملوانان انگلیسی بهگونهای برخورد شد که با سلام و صلوات و هدیه راهی کشورشان شدند ولی با اتباع افغانی به شکل دیگر. برخوردهایی که با مهاجران افغان در اخراج از ایران انجام دادند یا محدودیتهایی که برای آموزش کودکان آنان شد، ازجمله نتایج رفتارهای دولت قبلی بود و چنین وانمود میشد که گویا افغانها درحال تضییع حقوق شهروندان ایرانی هستند! ولی واقعیت چیست؟ جدا از وظیفه اخلاقی و سیاسی که باید چنین خدماتی را برای کودکان و افاغنه موجود در ایران منظور داشت، منافع ملی ایران نیز اقتضا دارد که برای گسترش فرهنگ و ادب ایرانی باید برای نزدیکی بیشتر دو کشور ایران و افغانستان بر مبنای این فرهنگ چنین آموزشهایی به رایگان داده شود و این به نفع جامعه و هر دو کشور است. فراموش نکنیم که گرایشهای ضد فرهنگ فارسی و ایرانی در افغانستان فعال هستند و هزینههای زیادی میکنند که فرهنگ و زبان پشتون را جایگزین فارسی و فرهنگ تاریخی این سرزمین کنند. چنین فرآیندی بدون تردید به ضرر منافع ملی ایران است و باید با آن مقابله کرد. یکی از بهترین شیوههای آن ارایه آموزشهای رسمی به افاغنه ساکن در ایران است. از سوی دیگر مطابق قاعده هرچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند، ملزم به ارایه این خدمات هستیم. زیرا ایرانیان بسیاری هستند که در سایر کشورها زندگی میکنند و میتوانند از خدمات مشابه آموزشی برخوردار باشند و ما نیز انتظار داریم که ایرانیان آنجا از این نوع خدمات بهرهمند شوند، پس چگونه است که وقتی چیزی را برای خود میپسندیم، درباره دیگران اجرا نکنیم؟ضمن اینکه وقتی به هر دلیلی وجود پناهندگان یا شاغلان افغان را در کشورمان پذیرفتهایم، به ناچار باید از حداقل الزامات و حقوق نیز بهرهمند
باشند.
همچنان که از آب و برق یارانهای سود میجویند یا از خدمات حملونقل ارزان استفاده میکنند به طریق اولی باید از خدمات آموزش نیر بهرهمند شوند و قطعاً هزینه خدمات آموزشی مزبور، بیشتر از سایر موارد پیشگفته نیست، ضمن اینکه منافع چنین آموزشی برای ایران بسیار زیاد است.
نگرش ایرانیان و نه فقط دولت ایران نسبت به اتباع خارجی باید تغییر ریشهای یابد و مطابق نیازهای روز شود. اتفاقی که در کشورهای توسعهیافته نیز افتاده است و مردم نسبت به اتباع سایر کشورها بیش از گذشته روی خوش نشان میدهند. حتی نسبت به سایر نژادها نیز چنین هستند و این از الزامات توسعهیافتگی نیز هست. ممکن است شما در خیابان شانزهلیزه فرانسه موارد متعددی را ببینید که یک جوان آفریقایی کاملا سیاه با یک دختر سفیدپوست فرانسوی راه میروند و شاید ازدواج هم کردهاند و هیچ مشکلی هم نیست. این افراد پس از مدتی نیز به تابعیت آن کشور درمیآیند و اخیراً نیز برخی از این افراد به سطوح مدیریتی در سطح وزارت نیز رسیدهاند (آلمان و فرانسه)، که به نوبه خود برای ما درسآموز است. درحالیکه اگر در ایران باشند، اولاً نمیتوانند تابعیت بگیرند، ثانیاً به سهولت در جامعه نیز پذیرفته نمیشوند، حتی اگر همنژاد، همزبان و هممذهب باشند!! چه رسد که در یکی از این موارد مغایرت هم وجود داشته باشد. به نظر میرسد که وظیفه ما بهعنوان رسانهها در اصلاح این خصلت نادرست، سنگین است. حتی در سطح ملی هم این تفاوتها را میبینیم که برخی از شهرها و مناطق در برابر حضور اتباع سایر کشورها و حتی مردمان سایر مناطق ایران واکنش مثبتی نشان نمیدهند و آنان را طرد میکنند درحالیکه برخی از مناطق دیگر به راحتی با هر فردی از فرهنگ، زبان یا نژاد دیگری همزیستی پیدا میکنند. این مناطق راحتتر توسعه و پیشرفت پیدا میکنند و نیز رفت و آمد و توریسم در آنها بیشتر است. چنین رفتاری موجب غنا و افزایش ذخایر بانک ژنتیک فرهنگی جامعه میشود. همچنان که جوامع چندنژادی و چندفرهنگی به لحاظ زیستی از وضع ژنتیک قویتری برخوردارند.
امیدواریم که هر روز و هر هفته شاهد آن باشیم که وزارتخانههای دولت به تناسب و با اتخاذ تصمیمات عاقلانه و انسانی، خط بطلانی بر سیاستهای نادرست گذشته بکشند و مردم و افکار عمومی را به آینده امیدوار سازند.