[ملیحه محمودخواه] خرس به گله حمله کرده بود. یاور، جلوی خرس قد علم کرده بود. نه وجدانش به او اجازه میداد که حیوان را از پای دربیاورد و نه میتوانست بیخیال گله شود. به هر زور و زحمتی بود، خرس را از گله دور کرد، آن هم به قیمت ساق پای خودش، خرس پایش را کنده بود و بیحال به این فکرمیکرد که نه خرس صدمه دیده و نه گوسفندی از گله کم شده بود. اهالی روستا که فهمیدند، همه دور او جمع شدند، چشم همه به علیرضا بود. نجاتگری که سالها مسیر سخت کوهها را طیمیکرد تا خودش را به پایگاه جمعیت هلالاحمر برساند و حالا امدادگر ایل شده بود. خونریزی پای یاور زیاد بود و علیرضا هر آنچه را آموخته بود، عملیاتی کرد تا اتفاقی برای پای چوپان فداکار نیفتد. همانطور که پای یاور را میبست، یکی را سر کوه فرستاد تا بتواند با 112 تماس بگیرد. سر کوه تنها محلی بود که تلفن ایلیاتیها آنتن میداد. یک ساعتی گذشت تا صدای بالهای بالگرد امداد را شنیدند، کمک از راه رسیده بود از این اتفاقها کم نیست، کمکرسانی به عشایری که دائم در سفر هستند و مشکلاتشان هم همراه آنها از روستایی به روستایی دیگر، از کوهی به کوهی دیگر کوچ میکند و گاهی راههای صعبالعبور، مسیر کمکرسانی به آنها را میبندد، کار آسانی نیست و این موضوع ضرورت آموزشهای امدادی برای جوانان ایل و عشایر را بیشتر میکند. جمعیت هلالاحمر سالهاست در کنار عشایر حضور دارد، کاری که نه چندان آسان.
آفتاب هنوز درنیامده که مردان شال و کلاه میکنند و سراغ گله میروند. حرکت در کوهستانهای سختی که گاهی روزها به طول میانجامد، به آنها یاد داده که ممکن است در زمان خطر رسیدن نیروهای امدادی کمی طولانیتر شود و به همین دلیل باید هر کدامشان یک امدادگر باشند. چادر سنگینشان را سیودو چوبوق سرپا نگه داشته است. در یک نقطه مرکزی نیمدایرهمانند به نام چمبره به هم وصل میشوند و نمدهای آویزان از چادرها آنها را به اتاقهایی تبدیل میکند. بر پا کردن این چادرها راحتتر از ساخت یک ساختمان نیست، اما آنها یاد گرفتهاند که باید به بازوی خودشان تکیه کنند و بتوانند راههایی برای مقابله با خطر بیاموزند. اما با این وجود، آنها وقتی با خطری روبهرو میشوند که خودشان قادر به حل آن نیستند، تنها ارگانی را که میشناسند پایگاههای کانکسی جمعیت هلالاحمر است که در مسیرهای کوچ دیدهاند. این را تورج احمدی، رئیس یکی از این پایگاهها به «شهروند» میگوید و معتقد است آنها در هر زمانی هلالاحمر را ناجی خودشان میدانند: « اگر مشکل درمانی داشته باشند هم هلالاحمر را ناجی خود میدانند. برخی از قدیمیهای ایلها تنها نهادی را که میشناسند، هلالاحمر است و این نشان میدهد که عشایر به جمعیت هلالاحمر اعتماد دارند.»
به گفته او عشایر به واسطه تردد و رفتوآمد در مناطق کوهستانی ممکن است با مشکلات زیادی روبهرو شوند، اما نکته اینجاست که کمکرسانی به آنها با توجه به شرایطی که دارند، کمی دشوارتر است، زیرا گاهی برای رسیدن به آنها باید از مسیرهای صعبالعبور گذر کرد و این ماجرا سبب میشود زمان برای کمک کمی دیر شود، اما با این حال جمعیت هلالاحمر از کمک به مردم در این مناطق غافل نمانده است، به همین دلیل برنامههایی برای کمکرسانی به عشایر در نظر گرفته میشود. مهمترین اقدامی که در اینباره انجام میشود، بحث آموزش است. هدف این است که هر کدام از عشایر خودشان یک امدادگر باشند و همین موضوع دلیلی است که کلاسهای آموزشی را به صورت مستمر برای عشایر مناطق برگزار میکنند. کلاس آموزش در برابر زلزله، پیشگیری از کرونا، چگونگی مواجهه با عقربگزیدگی و مارگزیدگی ازجمله کلاسهایی است که برای عشایر برگزار میشود. گاهی هم بهیاران جمعیت هلالاحمر روستا به روستا میروند و مسائل بهداشتی را به آنها آموزش میدهند. پایگاه تاراز در مسیر عشایر استان خوزستان است و عشایری که ییلاق و قشلاقشان را بین دو استان یعنی ییلاقشان را در چهارمحال میگذرانند و برای گذران قشلاقشان راهی خوزستان میشوند، میهمان آنها هستند.
استوار چون کوه
یاد گرفتهاند اگر عقرب کودکشان را گزید چطور با آن روبهرو شوند، آنها همانطور که یاد گرفتهاند امنیت را در مناطق کوهستانی تأمین کنند، میدانند که چطور با حوادث کنار بیایند. کوه است دیگر. هر کسی نمیتواند خودش را از این کوههای صعبالعبور بالا بکشد، اما عشایر میدانند که اگر کسی در ایل زخمی شد، چطور برای او برانکارد درست و او را به مراکز درمانی منتقل کنند و چطور مقاومتشان را در شرایط سخت بالا ببرند.
احمدی ادامه میدهد: «کلاسهای آموزشی در زمانی که ایل در یک مکان اتراق دارند، بسیار تأثیرگذار است، زیرا فاصله آنها تا مراکز درمانی بسیار زیاد است، به همین دلیل باید بتوانند خودشان را نسبت به شرایط سخت آماده کنند. البته گاهی اوقات نیز پزشک به منطقه اعزام میشود، همان داوطلبان پزشکی که همیشه همراه هلالاحمر هستند. آنها هر چند وقت یکبار به محل اسکان عشایر میروند و به معاینه جمعی اعضای ایل میپردازند.»
او تأکید دارد این نهاد همیشه کمک حال این افراد بوده است. گاهی وقتها حتی برخی از افراد برای دریافت سبد غذایی به هلالاحمر مراجعه میکنند و گاهی وقتها وقتی میگوییم بروید کمیته امداد آنها میگویند ما فقط هلالاحمر را میشناسیم. در جریان سیل وقتی برای امدادرسانی به محل اسکان عشایر رفته بودیم، چند روزی در محاصره سیلاب ماندیم و در جابهجایی عشایر به نقطه امن و برپایی چادر به آنها کمک میکردیم. دور بودن از خانواده برای چند روز آنها را نگران میکرد، اما همین که میدانستند در کنار عشایر هستیم، دلشان گرم میشد.
رئیس پایگاه تاراز تأمین چادر عشایر را یکی از وظایف جمعیت هلالاحمر برای آنها میداند، اما تأکید دارد که اینطور نیست که هر وقت کسی برای دریافت چادر مراجعه کند، به او چادر بدهیم. تأمین چادر باید براساس قوانین و مقررات باشد و ما در صورتی چادر در اختیار عشایر قرار میدهیم که واقعا نیاز آنها محرز شده باشد.
او معتقد است که زندگی امدادگران گاهی با عشایر گره میخورد و از شادی آنها خوشحال میشوند و غمشان نیز برای آنها جانکاه است. احمدی ادامه میدهد: «در جریان سیلاب چند وقت پیش در استان، چند خانوار در پایین روستا اتراق کرده بودند. ناگهان صدای فریاد و کمک خواستن از این چادرها به گوشمان خورد و سریع خود را به سیاهچادرها رساندیم. چادرهایشان خیس شده و همه وسایلشان را آب برداشته بود. همه وسایل عشایر در همین سیاه چادرها خلاصه میشود و وقتی این چادرها آسیب ببینند، همه زندگیشان آسیب دیده است. اما به کمک خیّران روستا و اعضای هلالاحمر برایشان وسایل مورد نیازشان را بردیم و کیف و کفش نو به بچهها دادیم. خیلی زود دوباره شادی به چهرههایشان برگشت و ما هم نفس راحتی کشیدیم.»
حضور در هلالاحمر آرزویم بود
احمدرضا عبداللهی بچه ایل است. ده، دوازده سال بیشتر نداشت که سیلاب همه چادرها را پر از آب کرد. آنقدر باران آمد که در محاصره آب ماندند. زنان بچه به دست گریه میکردند و مردان با چشمان نگران تلاش میکردند اهالی را از این سیلاب نجاتدهند. آن روز را به یاد دارد که مردانی با لباسی که آرم هلال ماه روی آن نقش بسته بود، ناجی آنها شده بودند. زنجیره انسانی تشکیلدادند و زنان، بچهها و اهالی ایل را از مهلکه نجات دادند. همان روز آرزو کرد که روزی یکی از این مردان باشد. مردانی که جانشان را کف دستشان گذاشتند تا اهالی خانواده و فامیلش در امان بمانند. داوطلب هلالاحمر شد، مسیر سخت کوهستان را طیمیکرد تا خودش را به پایگاه برساند. آنقدر برای شرکت در این کلاسها شوق و ذوق داشت که گاهی در روستا میماند تا کلاس روز بعد را از دست ندهد.
خودش هم مدرس اهالی ایل میشد، هر بار که برمیگشت، همه را دور هم جمع میکرد تا هر آنچه را آموخته بود، به دیگران بیاموزد. او امروز نجاتگر هلالاحمر پایگاه تاراز است و میگوید: «ایل من هر سال با پایان فروردین از دشتهای خوزستان راهی استانهای بالادست میشود تا خود را به کوهستانهای خنک و مراتع سرسبزتر برساند و چند ماه گرم سال را در آنجا سر کند. اما امدادگران هلالاحمر نیز همراه همیشگی ما هستند تا مردم روزگار امن و آرامتری را سپری کنند.»
او میگوید: «اگر خبری از سیلاب و طغیان رودخانهها نباشد، صاعقه، تصادف جادهای، حریق، مارگزیدگی و سقوط از دره، اتفاقهای رایجی است که هنگام کوچ عشایر برای آنها رخ میدهد و پای امدادگران را به محدوده سیاه چادرهایشان باز میکند. برخی از این خطرها را میتوان با آموزشها به عشایر کم کرد اما بعضی از حوادث نیاز به کمکرسانی بیشتری دارد و باید نیروهای امدادی به کمک بیایند اما مشکل اینجاست که گاهی ایل در جایی اتراق میکند که امکان برقراری تماس تلفنی نیست و هیچ راهی برای درخواست کمک وجود ندارد. در چنین مواقعی باید خودمان را با موتور یا هر وسیله دیگری به محلی برسانیم که تلفنها آنتن بدهد و بتوانیم با مراکز امدادی تماس برقرار کنیم و آنها را از وضع خود باخبر کنیم. اما باید به این موضوع نیز توجه داشت که امدادرسانی به عشایر، نیاز به کمک و همکاری سایر ارگانها هم دارد. خانوادههای عشایر در جایی ساکن نیستند و هربار با اعلام نیاز به امدادرسانی، امدادگران هلالاحمر باید به نقطهای از کوهستان بیایند و این موضوع گاهی دردسرساز میشود.
عشایر به دلیل مشکلات متعددی که دارند، قدر امدادگران هلالاحمر را خوب میدانند. این را عبداللهی میگوید: «گاهی اوقات پیش میآید که امدادگران هلالاحمر در شرایطی قرار میگیرند که چند روزی میهمان ایل میشوند؛ مثلا گاهی عملیات نجات طول میکشد و در تاریکی شب میمانند. یا سیلاب ما را محاصره میکند و راههای ارتباطی قطع میشود. در این شرایط آنها چند روزی را همراه ما میمانند و این سبب شده است که عشایر ،هلالاحمر را از خود بداند و به اعضای تیمهای امدادی اعتماد داشته باشند.»
تصادف جادهای از مشکلات شایع عشایر
جادههای کمعرض و تاریک کوهستانی و سرعت بالای برخی از خودروهای عبوری سبب میشود تصادفات جادهای از عمده مشکلات عشایر در این منطقه باشد. وقتی کوچ عشایر با تاریکی هوا همراه میشود، معمولا تصادفهای پرتلفاتی در این محدوده رخ میدهد. علاوه بر مردم عشایر، دام آنها هم در معرض تصادف با خودروها در جادههای تاریک کوهستانی هستند.
عبداللهی تأکید میکند که اهالی ایل از صاعقه نیز درامان نیستند. سکونت عشایر در ارتفاعات هم باعث شده تا در سالهای اخیر با افزایش تلفات صاعقه در منطقه روبهرو باشیم. مدتی قبل یکی از عشایر در کوهستان دچار صاعقه شده بود و 50 رأس از گوسفندانش بر اثر این صاعقه تلف شده بودند. چنین حوادثی خسارتهای جبرانناپذیری به آنها وارد میکند و اگر کمکی به آنها نشود، همه زندگی خود را از دست میدهند.
او میگوید: «حضور من در هلالاحمر در آشنایی مردم ایل با هلالاحمر نقش داشته است. اما با این حال، اگر کلاسهای آموزشی توسط مدرسان هلالاحمر برگزار شود، میتواند تأثیر بیشتری داشته باشد؛ زیرا مردم بیشتر در کلاسها حاضر میشوند و این به نفع ایل است.
استقبال از آموزش
کوچنشینها از آموزش هم محروم نیستند و امدادگران از هر فرصتی برای آموزش عشایر استفاده میکنند. این را محمد امیری امدادگر پایگاه تاراز استان خوزستان میگوید و ادامه میدهد: «تا وقتی عشایر در منطقه هستند، ما تلاش میکنیم آموزشهایی را در زمینه کمکهای اولیه برایشان داشته باشیم، به همین دلیل به جمعشان میرویم و بسته به نیاز روز مواردی را به آنها آموزش میدهیم. آموزشها در زمینه موضوعاتی است که عشایر معمولا به آن دچار میشوند تا بتوانند مشکلات اولیه خود را تا رسیدن امدادگران برطرف کنند. مثل آموزش درمان مارگزیدگی و شکستهبندی و آتلبستن. گاهی که فرصت کوتاه است، این آموزشها در حد توصیه و یادآوری موارد است. جعبههای کمکهای اولیه را در اختیارشان میگذاریم تا همراه خود داشته باشند. جالب این است که این افراد اغلب شکستهبندهای ماهری هستند و در حین صحبت و آموزش به آنها، خود ما هم نکات جالبی یاد میگیریم.»
به اعتقاد این امدادگر، همینکه عشایر حوادث را بشناسند، به آنها کمک میکند تا کمتر در موقعیتهای پرخطر قرار بگیرند. موارد بسیاری پیش آمده که آموزشهای اولیهای که به آنها ارایه دادهایم، کمک کرده تا قبل از رسیدن امدادگران، جان خود و دیگران را نجات دهند و از بروز حوادث جدی جلوگیری کنند. آموزش، برای تمام اعضای خانواده عشایر موضوع جذابی است و از کودکان گرفته تا سالمندان، در این آموزشها شرکت دارند و استقبال خوبی از آن میکنند.
او ادامه میدهد: «گاهی اوقات اهالی ایل مورد حمله حیوانات قرار میگیرند و این هم از حوادثی است که بارها با آن روبهرو شدهایم اما به دلیل شرایط مکانی عشایر، گریزی از این اتفاق نیست و درصورت بروز چنین حوادثی باید بلافاصله نیروهای امدادی به محل حادثه اعزام شوند.»
باد گرم بیشتر مأموریت آستاراییها برای عشایر
حسین خورشید، رئیس هلالاحمر شعبه آستارا در استان گیلان، نیز از عشایری میگوید که در فصلهای گرم در این منطقه کوچ میکنند. همانها که راههای مالرو را با دامهایشان طی میکنند تا آنها را به منطقه خوش آبوهوایی برسانند. مشکلات در این منطقه با مناطق دیگر متفاوت است؛ زیرا کوچ در فصلی اتفاق میافتد که مدارس تعطیل است و خانوادهها هم برای تفریح و هم برای دامداری به ییلاق میروند. مشکلاتی که این خانوادههای عشایر را تهدید میکند نیز، با مناطق دیگر متفاوت است. باد گرم ازجمله مشکلاتی است که بیشتر دامان مردم در این منطقه را میگیرد و برای کمک از دست این اتفاق با جمعیت هلالاحمر تماس میگیرند. اما صاعقه نیز از دیگر مشکلاتی است که عشایر در این منطقه با آن روبهرو هستند و بارها صاعقههای ناگهانی سبب شده که برخی از افراد در این مناطق جان خود را از دست بدهند.
او با تأکید بر اینکه رسیدن به مناطق ییلاق عشایر بسیار سخت است، ادامه میدهد: «بسیاری از راههای ییلاق عشایر، راههای مالرو است و نمیتوان با خودرو این مسیرها را طی کرد، به همین دلیل اگر اتفاقی برای این افراد رخ دهد، به وسیله بالگرد به کمک آنها میرویم اما با وجود این، خودِ آنها با برخی از کمکهای اولیه به صورت سنتی آشنا هستند و بارِ زیادی از کار با این آموزههای آنها کم میشود.»
عشایر خراسانجنوبی تحت آموزش قرار میگیرند
شهرهای بیرجند، خوسف، درمیان، سربیشه، قاینات، زیرکوه، نهبندان، سرایان، فردوس، بشرویه و طبس در استان خراسانجنوبی نیز محل تردد عشایر در استان خراسانجنوبی است و حجم بالای عشایر و امکان خطر برای این افراد سبب میشود که هلالاحمر در این مناطق فعالتر باشد. همین موضوع باعث شده که بحث آموزش برای عشایر در این استان بسیار اهمیت پیدا کند. این را محمدرضا رضایی، مدیرعامل جمعیت هلالاحمر استان خراسانجنوبی عنوان کرده و ادامه میدهد:«خراسانجنوبی چهارمین استان کشور از نظر دارابودن بیشترین جمعیت عشایر است. زندگی عشایر درخارج از محورهای مواصلاتی سبب شده امدادرسانی در حوادث طبیعی همچون سیل و خشکسالی با مشکل مواجه شود، به همین دلیل با توجه به اینکه تهدیدات و حوادث طبیعی زندگی عشایر را به چالش نکشد، ضرورت آموزش امداد و کمکهای اولیه به این افراد دوچندان شده است. به همین دلیل تفاهمنامه بین جمعیت هلالاحمر استان با اداره کل امور عشایر به منظور آموزش این افراد امضا شده است که اساس این آموزشها با توجه به سبک زندگی این قشر از جامعه صورت خواهد گرفت.»
به اعتقاد او، شعار هر خانواده یک امدادگر در زندگی عشایری رنگ و بوی دیگری دارد و باید این را درنظر داشته باشیم که براساس زندگی جامعه عشایری، هر خانواده عشایر حداقل به دو امدادگر نیاز دارد.
آموزش عشایر قوت میگیرد
محمد گلفشان، رئیس سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر نیز درخصوص فعالیت کانونهایی برای عشایر به «شهروند» میگوید: «درحال حاضر بیشتر آموزشها برای عشایر در قالب بحث کانونهای روستایی صورت میگیرد و منافاتی با آموزشها وجود ندارد.»
او معتقد است که به دلیل شرایط خاص عشایر و زندگی آنها در مناطقی که تا حدودی صعبالعبور است، این خانوادهها باید تحت آموزشهای ویژهتری قرار بگیرند، به همین دلیل مذاکراتی با سازمان امور عشایر درحال انجام است، تا به این طریق مشکلات آنها شناسایی و آموزشهای مورد نیاز طراحی شود و در اختیار آنها قرار گیرد.
گلفشان با تأکید بر اینکه در دوران کرونا نیز تلاش شد تا عشایر از آموزشهای پیشگیری جا نمانند، ادامه میدهد: «هرچند وقت یکبار پزشکان متخصص به مناطق عشایرنشین مراجعه و راهکارهای بهداشتی را به آنها آموزش میدهند. توزیع بروشور نکات آموزشی که میتواند مورد نیاز این گروه باشد نیز، از اتفاقات دیگری است که آن را با همکاری معاونت آموزش جمعیت هلالاحمر دنبال میکنیم.»