درگذر از سالروز میلاد ایرج
 
شاگرد اول مدرسه آواز ایران
 

 

محمدرضا    ممتازواحد منتقد

جنگ جهانی دوم و پیامدهای پس از آن تأثیرات زیادی بر شئونات فرهنگی و اجتماعی ایرانیان گذاشت. پدیده جنگ و آثار مخرب آن به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و معیشتی در این میان تاثیرگذار بود به‌گونه‌ای که عنصر اعتراض و انتقاد را در زندگی جاری ایرانیان منقش و پررنگ‌تر ساخت و مردم آن روزگار از هر روشی جهت بیان و بازگو کردن اعتراضات و انتقادات خود بهره جستند. به‌طور حتم موسیقی نیز در تمام این جریان‌ها حضور داشته و گاه ابزاری جهت بیان انتقاد و اعتراض بوده است. حال به موازات همین جریان (و احتمالا کمی قبل از آن در حدود‌ سال 1319) رسانه رادیو رسما تأسیس می‌شود. تأسیس رادیو تا حدی بر زیبایی‌شناسی آواز از منظر خواص و اهالی فن موسیقی تأثیر گذاشت و توجه آنان را از مباحث کمی صدا به مباحث کیفی آن برانگیخت. همان‌طور که اشاره شد اوضاع و احوال سیاسی مملکت نیز در آن ایام نامساعد بود. همگی این عوامل دست به دست هم داده و به نوعی لحن موسیقی و به عبارتی لحن آواز ایرانی را تغییر داد. به‌گونه‌ای که نحوه خوانش آواز کلاسیک ایرانی را با عصر قبل از آن (قاجاریه) کاملا متفاوت ساخت. این مسأله به‌خصوص از زمان ظهور صدای بنان و خوانندگان پس از او نمود بیشتری یافت.
اواخر دهه20 ، صدای جوانی به گوش رسید که به غیر از دارا بودن حیرت‌انگیز مؤلفه‌های کمی‌صدا، کیفیت صدایی بسیار خوبی را نیز حایز بود و در ضمن بارقه‌هایی از موسیقی قدیم و عصر قبل را نیز با خود به همراه داشت. ایرج (حسین خواجه‌امیری) نیز متاثر از شرایط سیاسی - اجتماعی دوران خود صاحب صدایی بود که هم از دل اجتماع برآمد و هم برای اجتماع می‌خواند. یعنی به عبارتی با تأثیرپذیری از شرایط حاکم بر مملکت و همچنین هنرهای توده مردمی، به سبک و سیاقی از آواز دست یازید که به‌شدت اجتماعی بود. هرچند ایرج پیرو مکتب اصفهان و سبک تاج اصفهانی است ولی از شیوه بدیع‌زاده نیز بسیار تأثیر پذیرفت. بدیع‌زاده (متولد 1281ه.ش) در عصر خود با خواندن و ضبط رسمی ترانه‌های فکاهی به مضامین اجتماعی پرداخت ولی ایرج (متولد 1311 ه.ش) - با تفاوت حدود 3دهه عمر و عصر کاری- این روند را در موسیقی سینمای آن زمان تداوم بخشید.
فارغ از نگاه‌های تخصصی و فنی سینمایی، سینمای قبل از انقلاب سینمایی اجتماعی بود. شاید در شرایط کنونی و به دلیل تغییر نگرش و رویکردهای فرهنگی، آن سینما با عصر حاضر همخوانی نداشته باشد ولی در زمان خود و آن روزگار تاثیرگذاری بسیاری داشت. چه بسیار از مردم آن عصر که با این سینما همذات‌پنداری کرده و درد و غم و رنج خود را - ولو در مدت کوتاه 2ساعته در سینما- به فراموشی می‌سپردند. یکی از جذابیت‌های سینمای آن روزگار، موسیقی آن بود. این آثار جدا از برخی مضامین عامیانه آن، حایز تأثیراتی بود که در صدر آن «امید به زندگی» را ترویج می کرد. مسأله‌ای که فقدان آن در عصر حاضر، افسردگی جمعی مردم و بالاخص جوانان را موجب ساخته است. با مطالعه بیشتر آثار موسیقی با کلام سینمای آن ایام (بخصوص در مورد ایرج)؛ ترویج اخلاق جوانمردی و مروت و نیل به ارزش‌های متعالی انسانی (البته با زبانی عامیانه) کاملا مشهود است. به غیر از مطالب گفته شده، بارقه‌های انتقادی- اعتراضی از شرایط و جامعه آن روزگار در این آثار به خوبی مبرهن است.
ایرج از خاندانی بود که تا چند نسل آن از تعزیه‌خوانان قهار و حرفه‌ای بودند و خود ایرج نیز ضمن برخورداری از این میراث مذهبی و معنوی، در عصر خود از خوانندگان پرکار، پرتوان و
شناخته شده موسیقی کلاسیک ایرانی بود و در برنامه‌های فاخری چون موسیقی ایرانی و بعدها گل‌ها به اجرای برنامه پرداخت ولی با تمامی این اوصاف، از خواندن ترانه برای فیلم‌های سینمایی آن زمان ابایی نداشت و با وجود موقعیت خاص خانوادگی، هنری و شغلی (که در خدمت ارتش نیز بود)، وظیفه اجتماعی خود را در قبال یک هنرمند به خوبی شناخت و رسالتش را در این‌خصوص تا حد توانش ادا کرد. ایرج صاحب صدایی است که در آواز ایرانی «متر و معیار» محسوب می‌شود. راقم این سطور در نوشته دیگری درخصوص جناب ایرج، وی را شاگرد اول مدرسه آواز ایران نامید ولی بهتر که می‌اندیشم؛ «ایرج»، مکتب نرفته،
مسأله آموز صد مدرس شد! 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/18492/شاگرد-اول-مدرسه-آواز-ایران