محمدامین قانعیراد جامعهشناس
بهطور کلی خانمها نسبت به مردان کمتر به سوی اعتیاد، از سیگار گرفته تا مواد مخدر میروند. با این پیش فرض که اعتیاد، ناشی از مشکلات و خلأهای روحی و روانی است، خانمها سعی میکنند مشکلات خود را به طریق دیگری حلوفصل کنند. به این معنی و به این دلیل، از نظر جنسیتی، شیوع و انتشار موادمخدر در میان خانمها کمتر است. مگر اینکه در خانوادههایی که پدر خانواده، دارای اعتیاد باشد و بنا به دلایلی، دخترشان را به این سمت بکشانند و با آسیبهای دیگری مثل تنفروشی که به دلیل فقر یا مشکلات خانوادگی رخ میدهد، ادغام شود.حالا اگر بخواهیم دلیل این گرایش کمتر خانمها را به مواد مخدر بررسی کنیم، نیازمند مداقه در جایگاه اجتماعی زنان است؛ اما این موضوع، بازتاب پیدا میکند روی نحوه آموزش و موضوعات روانشناختی زنان. درست است که زنان و مردان، دارای تفاوتهای اجتماعی هستند اما معمولا این موضوع برمیگردد به شکل دادن ساختار روانی و ساختار روانشناختی و انتخابهایی که در برهههای مختلف زندگی به آنها دست میزنند. بهطور مثال زنها، ابزارهای دیگری برای تخلیه احساسات و عواطف خودشان دارند. وقتی دچار مشکل و استرس میشوند، ساز و کارهای دیگری را چه از طریق آموزش اجتماعی و چه از طریق تفاوتهای روانشناختی، دارا هستند. بهطور مثال، زنها میتوانند به راحتی گریه کنند؛ یا از طریق ارتباطات کلامی که با دیگران برقرار میکنند، مشکلات خود را با دیگری تقسیم میکنند. معمولا، گفتوگو کردن یا به تعبیر عامیانه، درد و دل کردن با دوستان و ارتباط با همگنان و خانمهای دیگر، امکان بیشتری را برای تخلیه احساسات به آنها میدهد. درحالیکه مردها، معمولا افراد تودارتری هستند که وقتی تحت فشار استرس و اضطراب ناشی از مشکلات زندگی قرار میگیرند، ارتباطات اجتماعی اندکی برای سخن گفتن و تخلیه عاطفی خود دارند لذا راحتتر به سمت اعتیاد، اعم از سیگار و مواد مخدر روی میآورند.
موضوع دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، ترس زنها از طرد شدن و از دست دادن خانواده و تنهایی و عواقب ناشی از آن، که نسبت به مردها بیشتر است. این خود، عامل بازدارندهای برای رفتن به سمت مواد مخدر محسوب میشود. وابستگیای که زنها به خانواده دارند، از یک جهت ممکن است آنها را بیشتر تحت فشار قرار دهد، مثل فشارهای عاطفی و روانی؛ اما از طرف دیگر، زنها ساز و کارهای درمان را نیز در درون خانواده جستوجو میکنند. به عبارت دیگر، وابستگی شدیدی که زنها به خانواده دارند، این نگرانی را برای آنها ایجاد میکند که از خانواده طرد شوند و اگر فاقد قدرت و استقلال اقتصادی هم باشند، ترس آنها، وحشتناکتر جلوه میکند. در هر حال، تأمین کردن هزینه اعتیاد نیز نیازمند توان مالی و استقلال اقتصادی است. لذا، با در نظر گرفتن همه این موارد، زنها دایما به این فکر میکنند که اگر دست به اقدام ناهنجاری بزنند که بعدا خانواده از آن مطلع شود، چه اتفاقات و عواقبی را برایشان رقم خواهد زد.
برعکس این قضیه نیز صادق است. یعنی بهطور کلی، دخترها کمتر از خانواده طرد میشوند. چراکه وقتی طرد شوند، خود این موضوع و تنهایی و بیپناهی، میتواند عامل مهمی برای حرکت به سمت اعتیاد و موارد دیگر باشد. درست است که ما مقولهای به نام «فرار دختران» از خانه را داریم، اما در جامعه ایران، معمولا طردشدگی دختر یا زن، کمتر رخ میدهد.
چون هم خود و هم خانواده به این موضوع باور دارند که در خارج از خانواده، یک دختر یا زن تنها، بسیار آسیبپذیرتر خواهند بود و شرایط و ارتباطات نامناسب جدیدی برایشان بهوجود خواهد آمد که آنها را به کام اعتیاد و آسیبهای دیگر میکشاند. مهمترین چیزی که برای یک زن وجود دارد، خانواده و حمایت آن است؛ لذا حتی اگر این اتفاق بیفتد، ترس و نگرانی دیگری برای از دست دادن چیزی برایشان وجود ندارد. چراکه این افراد، بعد از طردشدن، چیزی برای از دست دادن ندارند. آن اتفاقی که نباید میافتاد، افتاده است. برای همین، در چنین شرایطی خیلی راحت در معرض اعتیاد قرار خواهند گرفت.
اما موضوع در مورد پسرها، به نحو دیگری است. پسرها از طرفی، احتمال طرد شدنشان از خانواده بیشتر است، دوم اینکه وابستگی پسرها به خانواده کمتر است و سوم، ممکن است خود پسرها خانواده را ترک و زندگی جدیدی را شروع کنندکه معمولا به این موضوع، فرار از خانه نمیگویند. با در نظر گرفتن این موارد و اینکه معمولا میتوانند به تنهایی هزینه زندگی و کاری برای خود دست و پا کنند، ترس کمتری هم از این مسأله دارند و لذا راحتتر به سمت اعتیاد کشیده میشوند.
بنابراین، بهطور کلی، اعتیاد و حرکت به سوی آن، در زنان کمتر اتفاق میافتد و اگر شاهد موارد آن هستیم، به احتمال زیاد، باید اینها را در قشری جستوجو کرد که یا از خانواده طرد شدهاند، یا ارتباطشان با خانواده کم است، یا از خانواده دور افتاده و جدا شدهاند، یا دچار مشکلاتی مثل تنفروشی و... شدهاند که اینها میتواند زمینههای گام برداشتن به سوی اعتیاد را بیشتر فراهم کند.
اگر بخواهیم در یک جمعبندی کلی، به موضوع اعتیاد زنان اشاره کنیم، غالبا باید به مسائلی مثل وابستگی زنان به خانواده که بستری برای ایمن ماندن آنها است، ساختار عاطفی زنان، آسیبپذیرتر بودن زنها در اجتماع و ترس و نگرانی ناشی از همه این موارد اشاره کرد.