چالش‌های اشتغال و کارآفرینی در گفت‌وگو با مدیرعامل اتحادیه توسعه کارآفرینی و تعاون کشور
 
داشتن«آب باریکه» باید از فرهنگ شغل ایران پاک شود
 
قول می‌دهم اگر کسی واقعا دنبال کار کردن باشد وام بگیرد
 

 مریم شکرانی- شهروند| برخی از ایرانی‌ها، به دلیل تغذیه از اقتصاد نفتی و اقتصاد دولتی، واقعا دنبال کار نیستند. معنی کارجویی در فرهنگ مردم ایران، کار دولتی و پشت میز نشینی است؛
 آب باریکه‌ای که فرد بتواند به سرعت و بی‌دغدغه به دست آورده و با آن تشکیل زندگی دهد و بچه‌دار شود. این جمله‌ها، بخشی از دغدغه‌های مدیر یک تشکل خصوصی کارآفرینی است. کسی که در تشریح دلایلش می‌گوید: بیشترین فارغ‌التحصیلان بیکار، در رشته‌ای درس خوانده‌اند که تولید محور است.
دانش آموختگان کشاورزی با پشت‌سر گذاشتن مقاطع عالی تحصیلی دنبال فرار کردن از مزارع هستند. وام‌های کارآفرینی ما صرف خرید خودرو و لوازم خانه می‌شود و بیشتر کارجویانی که به بانک توسعه تعاون مراجعه کرده و متوجه شده‌اند نقدینگی وام عاید آنها نمی‌شود و وام به صورت تجهیزات کار و حمایت‌های آموزشی در اختیار آنها قرار می‌گیرد از دریافت وام انصراف داده‌اند. «امید شنعه» مدیرعامل اتحادیه سراسری بنیادهای توسعه کارآفرینی و تعاون کشور است و بیشتر عمرکاری‌اش را در مسیر اشتغالزایی گذرانده است. او پیش از این در ارگان‌ها و پروژه‌های دولتی و تشکل‌های خصوصی نقش مشاور آموزش و اشتغال را برعهده داشته و عضویت اتاق فکر اداره کل تعاون استان تهران نیز در کارنامه کاری او دیده می‌شود.
«شنعه» حالا با تجربیاتی که در حوزه اشتغال دارد درصدد هدفمند کردن اشتغالزایی در ایران است. از قدم اول به‌عنوان مشاور تا جذب حمایت‌های مالی بانک‌ها و موسسات اعتباری و پس از آن بازاریابی داخلی و صادرات. او و همکارانش در بنیاد تعاون و کارآفرینی استان تهران قدم به قدم با کارجویان همراه می‌شوند تا شغلی مناسب و پایدار برای افراد ایجاد کنند. مشاغلی که بر پایه توسعه اقتصاد غیرنفتی و بخش خصوصی است. در یک بعدازظهر پاییزی مهمان دفتر کار او شدیم تا با او درباره تجربیات و اقداماتش گپ بزنیم. گفت وگوی «شهروند» با «امید شنعه» را در ادامه می‌خوانید.
تقریبا تمام سابقه اجرایی و آموزشی شما در حوزه اشتغال بوده است، بزرگترین ضعف کشور را در بحث اشتغال چه می‌دانید؟
این‌که ما ایرانی‌ها واقعا به دنبال کار کردن نیستیم. دغدغه بسیاری از ما این است که پول بدون زحمت به‌دست آوریم، از آسان‌ترین و معجزه آساترین روش‌ها. شاید یکی از مهم‌ترین علل ایجاد این باور و تفکر نسبت به کار، اقتصاد دولتی و اقتصاد نفتی باشد. کسی به کار تولیدی اهمیت نمی‌دهد همه می‌خواهند پشت میز نشین باشند. الان بیشتر فارغ‌التحصیلان بیکار ما در یک رشته تولید محور درس خوانده‌اند. دانش‌آموختگان رشته کشاورزی حتی حاضر نیستند تا سر یک مزرعه بروند. لیسانس را تبدیل به فوق‌لیسانس و فوق‌لیسانس را تبدیل به دکترا می‌کنند که مبادا پایشان به مزرعه برسد و نهایتش بتوانند در رشته تحصیلی خودشان تدریس کنند یا به یک کار اداری برسند، هرچند آن کار کاملا غیرمرتبط با آموخته‌هایشان باشد. آموخته‌هایی که برایش وقت و هزینه گذاشته‌اند.  
شاید علت این موضوع آن باشد که کار تولیدی در کشور ما امنیت شغلی کافی ندارد؟
بحث امنیت کاری مطرح نیست. کفه سنگین‌تر این ماجرا بحث راحت‌طلبی است. بحث قناعت ما به حداقل درآمد از کاری به ظاهر راحت و بدون کوچکترین دردسر است. ما حتی در گفت‌وگوهای عامیانه‌مان به همدیگر توصیه می‌کنیم دنبال یک آب باریکه باش و اگر شرایط جور شد و توانستی یک کار دیگر را هم دنبال کن. مسأله ما این آب باریکه است. به‌عنوان مثال اگر به شما گفته شود بین یک شغل اداری با درآمد ماهیانه یک‌میلیون تومان و کشاورزی با همین درآمد و حتی کمی بالاتر، یکی را انتخاب کن کدام را انتخاب می‌کنید؟! ... بدون اغراق پاسخ بسیاری از ایرانی‌ها همان کار اداری است اگرچه در عالم واقعیت یک کارمند اداری مجبور است برای آن درآمد روزانه 8 ساعت و حتی بیشتر کار کند، مرخصی و رفت و آمدش کاملا تحت کنترل باشد و تمام روزهای ‌سال را به اداره‌اش رفت و آمد کند اما یک کشاورز روزانه 3،4 ساعت بیشتر سر مزرعه نمی‌رود، رفت و آمد و زمان بندی‌اش کاملا در اختیار خودش است و بخشی از ‌سال را در تعطیلات به سر می‌برد.
در واقع می‌خواهید بگویید دیدگاه ما به فضاهای کاری غیرواقعی است؟
بله، ما دیدگاه درستی به کار نداریم. انتظارات‌مان غیرواقعی است. دنبال ارزش‌گذاری‌های کاذب نسبت به مشاغل هستیم و این ارزش‌گذاری‌های نادرست از همان ابتدای کودکی و بحث انتخاب شغل آینده به ما القا می‌شود. همین باعث می‌شود تعداد زیادی از مشاغل از دایره انتخاب‌های ما حذف شوند و تعدادی دیگر با انتظارات نادرست‌مان از یک شغل از دست بروند. به‌عنوان مثال داشتن یک باغ پسته در ایران مساوی با ثروت است. بازارهای صادراتی فراهم است و شغل هم یک شغل تولیدی و بر مبنای اقتصاد غیرنفتی است. لازمه این کار چیست؟! این‌که شما زمینی را خریداری کنید و در آن نهال پسته بکارید، 5‌سال صبر کنید تا درخت‌ها به بار بنشینند و محصول دهند. بعد از این مرحله درآمدزایی
 قابل توجه ایجاد می‌شود اما اگر من به‌عنوان مشاور شغلی این پیشنهاد را به یک جوان بدهم ولو با تحصیلات کشاورزی، چقدر از آن استقبال می‌کند؟! اولین جمله این است که چه‌کسی حوصله دارد 5‌سال منتظر بماند؟! او دنبال یک کار پشت میز نشینی فوری است با حداقل درآمد که بلافاصله بعد از آن سایر برنامه‌های زندگی‌اش را به اجرا درآورد و مثلا ازدواج کند و بچه‌دار شود و ...
با این حساب تعاونی‌های کارآفرینی چه هدفی را دنبال می‌کنند و چقدر موفق بوده‌اند؟
اول باید بپرسیم کارآفرینی در کشور ما چه تعریفی دارد؟ این‌که بیاییم بدون هیچ‌گونه آموزشی، بدون هیچ‌گونه نیازسنجی و کارشناسی بازار، اعلام کنیم فلان مبلغ وام به فارغ‌التحصیلان فلان رشته واگذار می‌شود و بعد کارجو را به حال خود رها کنیم؟! این تعریف، تنها عده‌ای بیکار بدهکار ایجاد کرده است آن هم با اعتبار و بودجه‌ای که می‌توانست برای کارهای اصولی‌تر هزینه شود. این‌جا باید اضافه کنم که یکی از منتقدان جدی وام‌های کارآفرینی هستم. فرد می‌آید وام کارآفرینی را از بانک‌ها می‌گیرد و با آن وسایل خانه و خودرو می‌خرد و چالش تردد میلیونی خودروها در خیابان‌های تهران را ایجاد می‌کند و نهایت کاری که با این وام‌های کارآفرینی ایجاد می‌شود، مسافرکشی است. این اعتبار بانکی به جای آن‌که برای مصرف‌گرایی هزینه شود می‌توانست در اختیار یک کارآفرین یا صاحب شغل قرار گیرد تا کارش را توسعه دهد. تا وام کار در جای خودش هزینه شود.
تعاونی‌های کارآفرینی چقدر توانسته‌اند وام‌هایشان را هدفمند واگذار کنند؟
یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های وام‌های کارآفرینی تعاونی‌ها همین هدفمند هزینه‌کردن وام کار است. ما به کارجو از فردای روز ثبت درخواست وام می‌دهیم اما اعطای وام تنها به صورت خرید تجهیزات، آموزش و بازاریابی است. درواقع تعاونی‌ها در ازای پرداخت وام برای کارجو چک نمی‌کشند. آنها این وام را در جهت حمایت شغلی کارجو هزینه می‌کنند. جالب است که بدانید بسیاری از جوانان و افراد کارجو بعد از ثبت درخواست وام و متوجه شدن این موضوع، درخواست وام‌شان را کنسل کردند! چرا؟! چون این افراد دنبال نقدینگی برای هزینه کرد شخصی بودند و واقعا دنبال کار نبودند.
حمایت‌های شغلی در ازای پرداخت وام دقیقا شامل چه حمایت‌هایی می‌شود؟
بنیاد تعاون و توسعه کارآفرینی استان تهران تلاش کرده است برای ایجاد کار، یک پروسه کارشناسی و دقیق را دنبال کند.
ما در این پروسه به دنبال آن هستیم که نیازهای بازار داخلی و بازار خارجی را شناسایی و مطالعه کنیم و براساس آن مشاغل زودبازده و کم هزینه‌تر را به‌عنوان مشاغل هدف شناسایی کنیم. بر همین اساس تعدادی از مشاغل جدید نیز برای کارجویان ایرانی تعریف شده است.
بعد از این پروسه ما به کارجویان مشاوره حضوری می‌دهیم. این مشاوره حضوری برای آن است که علایق و توانایی‌های فرد به خوبی ارزیابی شود. پس از انتخاب شغل برای کارجو و ثبت درخواست وام نوبت به خرید تجهیزات و آموزش فرد می‌رسد. کارجو پس از آموزش شغلی، زیر نظر بنیاد مشغول به تولید می‌شود، تولیدات فرد از او خریداری و در بازارهای داخلی و خارجی عرضه می‌شود.
مشاغل هدفی که تاکنون شناسایی شده‌اند چه نوع مشاغلی هستند؟
تراش سنگ‌های قیمتی و نیمه قیمتی که یکی از مهم‌ترین این مشاغل است. درحال حاضر بنیاد کارگاهی اختصاصی برای آموزش کارآفرینان ایجاد کرده است. درحال حاضر حدود 860 نفر در این کارگاه مشغول به کار شده‌اند و تولیدات آنها توسط بنیاد در داخل کشور بازاریابی شده و به فروش می‌رود. درنظر داریم با افزایش تعداد کارجویان این رشته، صادرات سنگ‌های تراش خورده را نیز در دستور کار قرار دهیم. علاوه‌بر این تعدادی از مشاغل کشاورزی مانند پرورش قارچ، تولید کمپوست یا پرورش ماهیان زینتی و تعدادی مشاغل صنایع‌دستی مانند معرق، منبت و بافت فرش نیز در لیست مشاغل ما قرار گرفته‌اند و تعداد دیگری از مشاغل زودبازده که مشغول شناسایی و برنامه‌ریزی برای آن هستیم. درباره بعضی از مشاغل مذاکراتی با کشورهای خارجی نیز داشته‌ایم تا بازار آنها را برای تولیدات کارجویان‌مان جلب کنیم. به‌عنوان مثال برای پرورش ماهی گفت‌وگوهایی با کشور گرجستان داشته‌ایم و توافقاتی نیز به دست آورده‌ایم.
به مشاغل جدید اشاره کردید لطفا درباره این دسته از مشاغل هم کمی توضیح دهید.
مشاغل جدید مشاغلی هستند که با توجه به نیازهای جدید جامعه تعریف شده‌اند. درواقع آموزش‌ها و مشاغل ما بازار محور تعریف شده‌اند. درباره جزییات این مشاغل نمی‌توانم توضیح بدهم زیرا بنیاد تعاون و توسعه کارآفرینی مایل نیست تا اجرایی شدن این موضوع ایده خود را فاش کند اما این مشاغل تعدادی از فرصت‌های کاری حوزه‌های ورزشی را نیز در برمی‌گیرد که در این زمینه با فدراسیون‌های ورزشی نیز مذاکراتی داشته و توافقاتی حاصل شده است.
مبلغ تسهیلات پرداختی به کارجویان چقدر است؟
سقف این وام‌ها 15‌میلیون تومان است که با سود 14 تا 21‌درصد پرداخت می‌شود. البته بعضی از وام‌ها نظیر وام‌های صندوق مهر امام رضا(ع) با سود 4‌درصد ارایه می‌شود.
بازپرداخت وام به چه صورت است؟
بازپرداخت وام 3 تا 5 ساله است با 6 ماه دوره تنفس. یعنی کارجو 6 ماه پس از آموزش و بعد از شروع کار می‌تواند پرداخت اقساط خود را شروع کند که این موضوع نیز یکی از مزیت‌های وام کارآفرینی بانک توسعه تعاون است.
با توجه به میزان سرمایه بانک توسعه تعاون، محدودیت اعتباری برای پرداخت وام‌ها وجود ندارد؟
خیر. اگر کسی واقعا دنبال کار کردن باشد به شخصه به او قول می‌دهم که وام موردنیاز در اختیار او قرار می‌گیرد و بانک توسعه تعاون تعهد داده است که به هر تعداد کارجوی واقعی وام کار بدهد.
مشاور شغلی در کشور ما تقریبا وجود خارجی ندارد. شما اشاره کردید بخشی از کار بنیاد تعاون و توسعه کارآفرینی مشاوره به کارجویان است. کمی دراین‌باره توضیح دهید.
شاید یک علت این موضوع آن باشد که مردم ما دنبال مشاوران مجانی هستند. آنها از مشاور کار انتظار دارند که از قدم اول یعنی  ایده‌پردازی و سپس شروع به کار تا اقتصادی کردن کار و بازاریابی همه و همه را مشاور به‌عنوان خدمات به آنها ارایه دهد و پا به پا با کارجو پیش برود اما در ازای آن هیچ‌گونه چشمداشت مالی نداشته باشد. این شدنی نیست. بالاخره کسی که وقت می‌گذارد و به‌عنوان مشاور کار فعالیت می‌کند باید به نحوی گذران زندگی کند. اگر این دیدگاه به کار و کارجویی اصلاح شود مشاوره‌های شغلی می‌تواند حالت جدی‌تری به خود بگیرد. بنیاد تعاون و توسعه کارآفرینی علاوه‌بر مشاوره کارجویان خرد، مشاوره‌های شغلی در سطح کلان‌تر نیز داشته است به‌عنوان مثال پلان‌های بانکی برای موسسات مالی بزرگ طراحی کرده است.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/18207/داشتن«آب-باریکه»- باید-از-فرهنگ-شغل-ایران-پاک-شود