مریم شکرانی روزنامه نگار
ما از ثروتمندان بدمان میآید چون نمیدانیم پولشان را از کجا آوردهاند؟! برخی از ما هم راههای متفاوتی را امتحان کردهایم ولی به بنبست خوردهایم؛ مثلا سعی کردیم کارمند نمونه باشیم ولی چون وزارت کار حقوق مصوب کارمندی را 600هزار و خوردهای تومان! تصویب کرده است، نتیجه گرفتهایم بعد از یکسال کار و تغذیه با باد هوا (با صرفهجویی تمام) تنها 7میلیونتومان دستمان را میگیرد که یکسوم پول یک پراید هم نمیشود. شاید برخی از ما در یک دورهای هم تلاش کردیم دانشمندی برجسته شویم اما به محض ورود به دانشگاه استادمان را پروفسوری نامدار یافتیم که تنها کمی بیشتر از حقوق مصوب درآمد دارد. زمانی خواستیم تولیدکننده موفقی باشیم ولی فهمیدیم که مزاحم تولیدکنندگان موفق یعنی دلالان خیلی خیلی ثروتمندترند. یکبار هم به فکرمان رسید پول در کیفیت است اما خیلیزود متوجه شدیم واردکنندگان گوشی از دارقوزآباد چین روی ثروتی افسانهای چنبره زدهاند. خلاصه ما از ثروتمندان هموطن بدمان میآید چون هرکاری میکنیم میبینیم با فرمولهای موفقیت و ثروت جور درنمیآیند. متاسفانه در این میان، عزیزان متولی نیز هرگز از رموز موفقیت ثروتمندان هموطن پردهبرداری نمیکنند تا مردم خودشان قضاوت شخصی و شنیداری و دیداری را جایگزین کنند. نه اداره مالیات شفافسازی میکند و نه سایر دوستان دستاندرکار که برخی از کجا آوردهاند؟! چه اشکالی دارد این رموز را به ما هم بگویید تا ثروتمند شویم؟! اگر راهها درست است، مگر بد است بیشتر مردم یک کشور ثروتمند باشند؟!... این موضوعات دست به دست هم داده است تا ما ایرانیها به محض دیدن یک ثروتمند دمگوش هم یک سوال کلیدی را پچپچ کنیم: از کجا آورده؟!... این سوال بیجواب و میل طبیعی علاقه به ثروتمند شدن باعث شده است که ما انسانهایی شویم که فکر میکنیم، جزو «از ما بهتران» نیستیم و تبدیل به انسانهای ضدثروتمند شویم. این درحالی است که همه ما از ته قلبمان مطمئنیم ثروت چیز بدی نیست و کسی که از راه درست ثروتمند میشود، قابل احترام است. اما باید بپذیریم مسأله این است که از کجا میآید و چرا عدهای مالیات واقعی نمیدهند و عدهای هم از رانت و رابطه یکشبه ثروتمند میشوند. ایکاش حالا که بحث مبارزه با مفسدان اقتصادی داغ است به این هم بیندیشیم که پیشرفت کشور با تولید ثروت و بهبود وضع همه جامعه ممکن است و اگر پدیده ضدثروت در ایران فرهنگ درستی نیابد، تا ابد وضع به همین منوال است.