[شهروند] واژه «تکفیر» برای اکثر ما یادآور گروههای سلفی تروریستی چون داعش، جبههالنصره، احرارالشام، القاعده و... است، اما احتمالا برایتان جالب خواهد بود اگر بدانید همین واژه به ظاهر ترسناک جایگاهی بس عظیم در تاریخ مسیحیت دارد. وقتی از وجود تکفیر در مسیحیت صحبت به میان میآید، آنهایی که در این مبحث صاحب حتی اندک مطالعهای هستند، با به یاد آوردن نامهایی چون «ژاندارک»، «جوردانو برونو» و «مارتین لوتر» بر این حقیقت صحه میگذارند، اما باید دانست محدوده عمل تکفیر در مسیحیت خصوصا کلیسای کاتولیک روم بسیار فراتر از این اسامی است. «آلفونس دوم» پادشاه پرتغال، «الیزابت یکم» ملکه انگلستان، «ناپلئون بناپارت» امپراتور فرانسه، «جیمز چهارم» پادشاه اسکاتلند، «رودلف یکم» پادشاه آلمان، «فیلیپ یکم» پادشاه فرانسه، «ویکتور امانوئل دوم» پادشاه ایتالیا، «هنری هشتم» پادشاه انگلستان، «فیدل کاسترو» رهبر کوبا، «خوان پرون» رئیسجمهوری آرژانتین و... ازجمله افرادی هستند که طعم متهمشدن به ارتداد از سوی کلیسای کاتولیک را در یک بازه زمانی هزار و500ساله چشیدهاند و تازه نام اینان به خاطر شهرتشان در فهرست تکفیریها ثبت شده است و بسیاری از افراد عادی نیز بودهاند که به این تیغ گرفتار آمده و چون اسم و رسمی نداشتند، در صفحات تاریخ نیز جایی درخور نیافتند. اما اگر میاندیشید داستان تکفیر در مسیحیت به همین اسامی و چهرههای سرشناس و احتمالا چند روستایی و شهرنشین گمنام در شهرهای مختلف اروپا ختم میشود، فقط میتوان گفت از قابلیتهای کلیسای کاتولیک روم آنچنان که باید و شاید آگاه و مطلع نیستید!
جزای استقلالطلبی
452سال پیش درچنین روزی، برابر شانزدهم فوریه 1568 میلادی، کلیسای کاتولیک روم در اقدامی کمسابقه که نه تا آن زمان و نه تا بعد از آن مشابهاش در تاریخ دیده و تکرار نشد، مردم هلند یعنی جمعیتی معادل 3میلیون نفر را تکفیر کرد و به جرم الحاد و ارتداد ریختن خونشان را مباح دانست. اینکه فردی، یا جمعی کوچک، یا پیروان فرقهای محلی در عبادتگاهی مهجور به تیغ تکفیر کلیسای کاتولیک گرفتار آیند، برای هیچکس اتفاق عجیب و غیرقابل باور نبود، اما اینکه ساکنان کشوری در یک محدوده جغرافیایی بزرگ و با کثرتی میلیونی بدون هیچگونه تفکیکی مرتد خوانده شده و قتلشان واجب اعلام شود، واقعهای بود که حتی متعصبترین پیروان کلیسای کاتولیک نیز در نیمه هزاره دوم میلادی توانایی درک آن را نداشتند. اما همانطور که دلیل اکثر تکفیرهای کلیسایی در منافع زمینی پاپها، کاردینالها، اسقفها و حتی کشیشان خلاصه میشد، تکفیر جمعی مردم یک کشور نیز ریشه در منافع و مطامع شخصی اما اینبار در ابعادی بسیار بزرگ به اندازه تاج و تخت پادشاهی اسپانیا داشت. در واقع پروسه تکفیر هلندیها از لحظهای به جریان افتاد که آنها و رهبرانشان تمایل خود را برای کسب استقلال و بیرونآمدن از زیر سیطره اسپانیا نشان دادند و این برای فیلیپ پادشاه اسپانیا قابل تحمل نبود.
80سال جنگ
هلند تا پایان سده 16 میلادی جزو قلمروی اسپانیا یا به عبارت بهتر زیرسیطره امپراتوریهابسبورگ (اسپانیا، اتریش، هلند، قسمتی از فرانسه و ایتالیا) بود، اما ظهور یک رهبر شورشی به نام ویلیام خاموش، هلندیهای پروتستان را که دل خوشی از اسپانیاییهای کاتولیک مذهب نداشتند، به صرافت استقلال انداخت. استفاده رهبران جنبش استقلالطلبی هلند از تمایزات مذهبی برای تهییج افکار عمومی بهترین فرصت را در اختیار فیلیپ پادشاه اسپانیا گذاشت تا با تحتفشارگذاشتن کلیسای کاتولیک روم این جنبش را به جنگی مذهبی تقلیل داده و با گرفتن حکم تکفیر هلندیها از این کلیسا، تمام امکانات کاتولیکهای اروپا را برای کوبیدن سر پروتستانها به سنگ بسیج کند. اما برخلاف چیزی که فیلیپ میپنداشت، جنگ با هلند یک نبرد ساده از آب درنیامد تا به این ترتیب یکی از طولانیترین درگیریهای نظامی اروپا که امروز از آن با عنوان «جنگهای هشتادساله» یاد میشود، رقم بخورد. نتیجه این جنگها که از 1568 تا 1648 میلادی به طول انجامید، خارجشدن تدریجی هلند از زیر یوغ امپراتوریهابسبورگ بود تا جایی که در 1581 میلادی یعنی سیزدهمینسال جنگ ویلیام خاموش توانست «جمهوری هلند» را تأسیس کند. این جمهوری متشکل از هفت ایالت بود و هلندیها امروزه از ویلیام خاموش بهعنوان پدر هلند یاد میکنند، تا جایی که موضوع سرود ملیشان با عنوان «ویلهلموس» نیز شخصیت ویلیام خاموش است.
منبع: «تمدن مغرب زمین» نشر امیرکبیر