آیدین سیارسریع طنزنویس
ولنتاین هم با همه خوبی و بدی و خاطرات تلخ و خوبش تمام شد و آنهایی که به هم سبد گـــــــل و خــــرس قرمــــــز و
اینها میدادند رفتند خــــــانه باباهایشان، آخر من ماندم و همسر که چند ساعتی بود توی گوشی میچرخید و به عکسها و پستهای اینستاگرام نگاه میکرد. عکس یک سبد گل قرمز را نشانم داد و گفت: «اینجا رو نگاه کن. جقله بچه از اینا گرفته.» گفتم: «صفحه کیه؟» گفت: «بهاره، خواهر دوستم.» من که چهارچشمی داشتم فوتبال نگاه میکردم، گفتم: «بچهان دیگه. دلشون به همین چیزا خوشه.» گفت: «آره. بچهان.»
همسر دوباره گوشی را کرد توی چشمم که بیا این را ببین. یک ویدیوی دردناکی بود از دو اینفلوئنسر. دختر لبهایش را غنچه کرد و گفت: «من شوکول میخوام آقایی!» بعد آقایی با دندانهای سفید و شلوارتنگ که معلوم است تا حالا زندان نرفته یک جعبه شکلات شکل قلب درآورد و داد به دختر. دختر گفت: «وای از کجا فهمیدی من شوکول میخوام؟ دستت درد نکنه عشقم.»
گوشی را دادم دست همسر و گفتم: «من بعد از اون ویدیو کلیپ کامبیز که میگفت تو خودت قند و نباتی شکلاتی شکلاتی 80درصد میلم رو به شکلات و شیرینیجات از دست داده بودم، این کلیپ دیگه میخ آخری بر تابوت علاقهام به شکلات بود.» همسر گفت: «واقعا زشته این حرکاتشون. چیه این ولنتاین؟ این مسخرهبازیا چیه؟ عشق باید تو عمل ثابت بشه. خرس و شکلات که عشق نمیاره.» گفتم: «فدای همسر فرهیخته و اندیشمند خودم بشم. آفرین بهت که همیشه فکورانه در برابر موجهای سطحی و نازل فضای مجازی ایستادگی میکنی و روشنفکرانه اسیر جو موجود نمیشی.» گفت: «ولی اینا دلیل نمیشه.»
همچون خفاشی که سیگنالهای خطر را احساس کرده باشد خودم را جمع کردم و گفتم: «دلیل بر چی نمیشه؟» گفت: «این که تو هیچوقت ولنتاین برای من چیزی نمیخری.» گفتم: «مگه تو اعتقاد داری؟» محکم گفت: «به هیچ وجه! کی گفته؟» گفتم: «خودت داشتی میگفتی خرس و شکلات عشق نمیاره.» گفت: «من به مهریه هم اعتقاد نداشتم ولی گرفتم. مگه تو به یارانه اعتقاد داری که میگیری؟» حرفش در عین بیمنطقی منطقی میآمد. با اشاره به وزن خودم گفتم: «اما تو در خانه خرسی داری که این لاکچریها در عرش کبریایی خودشان ندارند. آیا این برای تو کافی نیست؟» گفت: «نه، من از خرس اشباع شدم. برو شکلات بخر.» بین دو نیمه شال و کلاه کردم و رفتم تا برایش شکلات بخرم.
از آنجایی که بسیار متفکر و خاص هستم در راه به یوتیلیتاریانیسم یا همان فایدهگرایی و اصالت سود فکر کردم. قدیمها به زوجهای جوان میگفتند شما بچه بیاورید، بچه خودش روزیاش را میآورد. کالیدو کولیبالی اندیشمند قرن بیستویکم با همین کلیشه میگوید: «شما به دنبال لذت بگردید. لذت اعتقادش را هم با خودش میآورد.»