زمانی که بعد از ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی، هنرمندان یکصدا شروع کردند به اعلام انصراف از حضور در فستیوال فجر؛ حتی بدبینترین ناظران فرهنگی نیز میدانستند که این عکسالعملها ریشه در فضای احساسی جامعه و شدت نارضایتی و گلایهمندی موجود دارد و با بازگشت منطق و تعقل خود هنرمندان نیز خواهند فهمید که سود انصراف از فعالیت و کُنِش فرهنگی و هنری تنها به جیب طیف یا افرادی میرود که این هنرمندان در اعتراض به آنها اعلام انصراف کرده بودند. برای همین هم در فضای منطقیتر و تلطیفشدهتر روزهای اخیر میبینیم که شماری از هنرمندان به گزینههای بدیل انصراف فکر میکنند. گزینههایی مانند اعلام اعتراض درعین حضور، یا گزینهای مانند اختصاص درآمدهای فعالیت فرهنگی به اهداف خیریه و در مورد اخیر: کمک به سیلزدگان سیستانوبلوچستان.
این یعنی که تب تند انصراف از جشنواره به عرق نشسته؛ البته به شرطی که اظهارنظرها و واکنشهای رادیکال طیف مقابل بگذارد. صحبتهایی از جنس آنهایی که در این چند روزه شنیدهایم، که هنرمندی چون مسعود کیمیایی را منقضیشده خوانده، آن دیگری روی آنتن زنده به یکی از بانوان هنرمند توهین کرده یا آن نماینده مجلس که هنرمندان کنارکشیده را تهدید به ممنوعیت از فعالیت هنری کرده- که خود این تهدید تعداد بیشتری از هنرمندان را وادار به اتخاذ مواضعی تندتر کرده است!
ماجرا از ویدیوی مسعود کیمیایی کلید خورد که اعلام کرد به احترام جانباختگان پرواز تهران- کییف و در اعتراض به مسائل اخیر فیلم جدید خود، «خون شد» را از جشنواره بیرون میکشد. اتفاقی که اگرچه با واکنش تهیهکننده فیلم مواجه شد و او اعلام کرد که کیمیایی میتواند خودش را از رقابت کنار بکشد، نه فیلم را؛ اما گفتههای کارگردان تاریخساز سینمای ایران با استقبال هنرمندان مواجه شد. بعد از کیمیایی بود که سینماگرانی چون پیمان معادی، ترانه علیدوستی، سارا بهرامی، سعید آقاخانی و بسیار ی دیگر اعلام کردند نمیخواهند در جشنواره فجر حضور پیدا کنند.
اتفاق اصلی اما نه در حوزه سینما، که در تئاتر و موسیقی و هنرهای تجسمی رخ داد. در عرصه نمایش بیشتر گروههای شرکتکننده اعلام انصراف کردند، همچنان که در موسیقی و هنرهای تجسمی- که حتی داوران جشنواره هم کنار کشیدند. به هرحال هنرهای دیگر در قیاس با سینما وابستگی کمتری به سرمایه و سرمایهگذارانشان دارند و بنابراین امکان واکنشهای فردی برای آنها بیشتر است.
در این بین البته برخی نیز تلاش کردند تا آتش این اتفاق به چشم خود هنرها و هنرمندان نرود. در همان روزها بود که نادر برهانی مرند، دبیر جشنواره تئاتر اعلام کرد که تئاتر نیاز به همدلی دارد. به هرحال انصراف پرتعداد تئاتریها بود و نبود جشنواره را دچار تردید کرده بود. ابراهیم داروغهزاده، دبیر جشنواره فیلم نیز با انتشار دلنوشتهای خطاب به هنرمندان از آنها درخواست حضور درجشنواره را کرد: «بر هیچ وجدان منصفی پوشیده نیست که هنرآفرینی شما، مرهمی است بر قلوب زخمی مخاطبانتان که قطعا شرایط کاهش آلام و دردهایشان را نیز فراهم میکند. تاریخ این سرزمین، حضور پرشور و مهرتان را در کمک به آسیبدیدگان حوادث طبیعی و شورآفرینیهای مدنی فراموش نخواهد کرد. هرساله، میلیونها ایرانی در سراسر کشور و حتی خارج از مرزها، مشتاقانه و بیصبرانه، منتظر تماشای آثارتان هستند تا در سایه آن، کینه، نفرت و عصبیت را از وجودشان پالایش کنند. بیشک، احترام به استقبال این مردم که شما یکی از ستارگان زندگیشان هستید، تألیف قلوب و نزدیکی دلها را به همراه خواهد داشت».
اما هنوز در فضای هیجانی و احساسی بُرد با انصرافیها بود، بهخصوص که نامهای بزرگی چون شهرام ناظری، کیوان ساکت، رخشان بنیاعتماد، کامبیز درمبخش، جمال رحمتی، فاطمه معتمدآریا، پیمان معادی، هدیه تهرانی، ترانه علیدوستی، علیرضا قربانی، ابراهیم حقیقی، پیمان قاسمخانی و... به این جمع افزوده شده بودند.
البته انصراف در بین هنرمندان مخالفانی هم داشت؛ ازجمله کیهان کلهر که گفت: «چهاردهه طول کشیده که جامعه موسیقی کارکرده زحمت کشیده و مبارزه کرده و به اینجا رسیده تا اجازه داشته باشد برای شما کار کند و من اینجا باشم و با شما صحبت کنم. در خیلی از شهرهای ما خودمان اجازه نداریم کنسرت برگزار کنیم». یا شهاب حسینی، که در بیانیهمانندی گفت: «در احوالات مواج و گِلآلود. کم نیستند موجسواران و ماهیگیران آب گِلآلود. شاید درحال حاضر شرایط فعلی متناسب این مطلب نباشد اما عملکرد تعدادی از همکاران که بعضا در پشت آن انگیزههای شخصی فراوان موج میزند، این واکنش را طلب میکند. حال تعدادی از همکاران بنای اعلام انصراف از جشنواره گذاشتهاند. با احترام به تصمیم شخصی آنان، نسبت به آن نقدی دارم که عرض میکنم؛ اولا این حرکت دامنزدن به افتراق جامعهشکن خودی و ناخودی است و این درحالی است که جامعه و مردم بیش از هر زمان دیگری به همبستگی و دلداری یکدیگر نیازمندند. این رفتار حتی در میان هنرمندان و طرفداران و مخاطبینش نیز شکاف عمیق و شاید جبرانناپذیری ایجاد کند که به صلاح هیچکس نیست».
سخنان مخالفان در هیاهو و جنجالهای همهروزه فضای فرهنگ اما به جایی نرسید، بهخصوص که کسانی مانند وحید یامینپور، صادق کوشکی و... بر طبل افتراق کوبیدند و با ایجاد فضایی دوقطبی جنجالها هم شدت گرفت. شلیک آخر در این بین متعلق بود به سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس که هنرمندانی را که کنار کشیده بودند، تهدید کرد: «این اتفاق فرصت خوبی است که هنرمندانی که از مردم فاصله میگیرند، وضعیتشان روشن شود.»
فارغ از بحثهایی که سخنان پژمانفر در فضای مجازی ایجاد کرد و بسیاری به او خرده گرفتند، اما تأثیر بزرگتر این سخنان در افزایش بیشتر هنرمندان انصرافی بود. در واقع گفتههای نماینده مشهد و کلات موج دوم انصراف را ایجاد کرد؛ ازجمله حمید فرخنژاد که اعلام کرد با اینکه فیلمی درجشنواره ندارد، اما «با توجه به تهدید پژمانفر مبنی بر جلوگیری از فعالیت هنری آن دسته از همکارانی که در همصدایی با مردم عزادار و معترض ایران جشنواره فجر را تحریم کردهاند» جشنواره را تحریم میکند، «باشد که یاد بگیرید با اصحاب هنر با زبان زور و تهدید صحبت نکنید».
در ادامه با اینکه سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس گفتههایش را تکذیب کرد و اعلام داشت که منظورش اختصاص حمایتها به هنرمندان همگام با نظام بوده و نه جلوگیری از فعالیت دیگر هنرمندان؛ اما دوقطبی ایجادشده در فضای هنری با این سخنان عمیقتر شده بود.
حالا ظاهرا غبارها فرو نشسته و میتوان نگاهی منطقیتر به رخدادها داشت. برای همین هم زمزمههایی شنیده میشود که هنرمندان و بهخصوص تئاتریها به گزینههای بدیل فکر میکنند. ظاهرا بعد از صحبتهای پژمانفر و صحبتهایی که با تنی چند از انصرافدهندگان به عمل آمده، تئاتریها به این نتیجه رسیدهاند که کُنِش اعتراضیشان را به شکلی دیگر به انجام رسانند.
روز گذشته نادر برهانی مرند، دبیر جشنواره تئاتر پس از وقایع اخیر مرتبط با انصراف گروههای نمایشی با دعوت مجدد خانواده تئاتر ایران به همدلی، نامه دوم خود را منتشر کرد. این هنرمند تئاتر در نامه دوم خود با اشاره به دلایل موج انصراف هنرمندان از جشنواره تئاتر عنوان کرد که برآیند جلسهای با «جمعی از کارگردانان محترمِ منصرف» چنین بوده که «ترک خانه با هر تحلیل و کُنِش جز به افتراق بیشتر اهل خانه نمیانجامد» و پیشنهاد داده که «در راستای کاستن از آلام هموطنان شریف و داغدیده سیستانوبلوچستانی، با رضایت گروههایی که به جشنواره باز خواهند گشت، بخشی از کمک هزینه آنان، درآمد حاصل از فروش بلیتهای جشنواره، قسمتی از هزینههای بخش ملل و بخشی از حقالزحمه نیروهای ستادی از طریق انجمن هنرهای نمایشی استان سیستانوبلوچستان بهعنوان محور این پویش، به این هموطنان عزیز رنجدیده اختصاص مییابد».
برهانی مرند البته اشاراتی هم به سخنان جنجالی اخیر کرده بود: «متأسفانه در این روزهایی که نیاز به همگرایی بیشتر داریم، اظهارنظری غیرمسئولانه از یک مقام مسئول منتشر شده که به آتش گسست اجتماعی میدمد. من با هر نوع برخورد سلبی که راه مفاهمه و گفتوگو را مسدود میکند، شدیدا مخالفم و این مسأله عزم مرا بر اصرار به همگرایی فزاینده هنرمندان تئاتر برای حضور در خانه خود بیشتر کرده است».
باید منتظر ماند و دید که چه خواهد شد. آیا هنرمندان تئاتر به ندای دبیر جشنواره پاسخ داده و به جشنواره بازخواهند گشت؟ آیا این امر به جشنوارههای دیگر، ازجمله فیلم و تجسمی و موسیقی هم تسری خواهد یافت؟