[شهروند] ماجرا از یک سردرد ساده آغاز شد، سردردی که باعث شد زن جوان در بیمارستان بستری و درنهایت با مرگمغزی او آخرین برگ از دفتر زندگیاش نوشته شود. اما حالا این تصمیم بزرگ خانواده زن جوان است که باعث شد با اهدای اعضای بدن او و جان بخشیدن به چند بیمار نیازمند نامش را برای همیشه زنده نگه دارند.
دی ماه امسال هنوز به میانه نرسیده بود که سردرد سراغ مرجان آمد. زن جوانی اهل شهر زنجان، همسری مهربان و مادری دلسوز. سردردی که ابتدا برای او موضوعی خیلی ساده به حساب میآمد، اما هیچ وقت فکرش را هم نمیکرد همین سردرد به ظاهر ساده مرگ او را رقم خواهد زد.عادل همسر مرجان هشت سال زندگی با او را زیر یک سقف تجربه کرده است، هشت سالی که به گفته عادل پر از خاطرات شیرین است. او ماجرای مرگمغزی همسرش را اینطور تعریف میکند: «روز جمعه هفته گذشته بود که دوباره سردرد سراغ مرجان آمد. حدودا از یک هفته قبل چندباری این سردردها سراغش آمده بود، اما هربار که از او میخواستم به پزشک مراجعهکنیم، میگفت موضوع مهمی نیست و نمیتوانم از سرکارم مرخصی بگیرم. اما آن روز ماجرا فرق میکرد، مرجان به دلیل شدت سردردی که داشت، بیهوش شد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و با آمبولانس همسرم را به بیمارستان ولیعصر(عج) زنجان منتقل کردیم.»
با انتقال مرجان به بیمارستان پزشکان معاینات تخصصی خود را آغاز کردند. آزمایشها نشان میداد مرجان ورم مغزی شده و علت سردردهایش نیز همین بود. با این حال هنوز برای بازگشت او به زندگی امیدوار بودند.
عادل میگوید: «وقتی در جریان ماجرایی که برای همسرم پیش آمده بود قرار گرفتم، دنیا رو سرم خراب شد. حتی تصور اینکه بتواتم یک لحظه بدون او زندگی کنم، سخت بود. نمیخواستم امیدم را از دست بدهم، به همین علت همه آزمایشها، عکس و هر مدرک پزشکی که از او داشتم، به تهران آوردم و به پزشکان زیادی نشان دادم. متاسفانه نظر همه پزشکان این بود که بازگشت مرجان به زندگی تقریبا غیرممکن است. اما هنوز امیدوار بودم تا اینکه روز چهارشنبه پزشکان آب پاکی را روی دستمان ریختند و گفتند همسرم دچار مرگمغزی شده است. همان موقع بود که پیشنهاد دادند تا زمان داریم اعضای بدن همسرم را به چند بیمار نیازمند پیوند بزنیم، چون نمیخواستم امیدم را از دست بدهم، خواستم او را به بیمارستان سینا منتقل کنند تا اگر آنجا هم مرگمغزی تأیید شود، رضایت دهم.»
آرزوی مرجان برآورده شد
به این ترتیب بود که مرجان از زنجان به تهران منتقل شد و آزمایشات تکمیلی هم نشاندهنده این بود که زن جوان دچار مرگمغزی شده و بازگشت او به زندگی غیرممکن است. همسر مرجان میگوید: «وقتی امیدم را برای بازگشت مرجان به زندگی از دست دادم، تصمیم گرفتم برای اهدای اعضای بدن او رضایت بدهم، برای این کار هم دلیل داشتم. مدتی قبل وقتی به همراه مرجان و دخترم به نمایشگاه رفته بودیم، غرفه مخصوص اهدای عضو را دیدیم. همان موقع به مرجان گفتم من چند سال پیش فرم اهدای عضو را پر کردم، حالا اگر تو هم دوست داری این فرم را پر کن. مرجان هم خیلی استقبال کرد و درست زمانی که درحال پر کردن فرم اهدای عضو بود، از من قول گرفت اگر روزی دچار مرگمغزی شد، حتما اعضای بدنش را اهدا کنیم. همین درخواست مرجان بود که باعث شد بدون هیچ شکی رضایتنامه را امضا کنم.»
با رضایت همسر مرجان، زن جوان به اتاق عمل منتقل شد و پزشکان موفق شدند اعضای بدن او را به چند بیمار نیازمند پیوند بزنند.
دکتر ساناز دهقانی، رئیس واحد فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا میگوید: «این بیمار که به علت ترومبوز مخچه دچار مرگمغزی شده بود، پس از انتقال به اتاق عمل و تلاش پزشکان متخصص قلب، کبد و کلیههای او به چهار بیمار نیازمند پیوند زده شد تا آنها فرصتی برای ادامه زندگی پیدا کنند.»