زهرا جعفرزاده| 7 ماهش که بود، چشمانش انحراف پیدا کرد، 8 ماهش که شد، چشم پزشک، تشخیص تومور شبکه چشمی داد. 10 ماهه بود که روی یکی از تختهای بیمارستان محک، شیمی درمانی شد. حالا 8 سالش است، اما خیلی کوچکتر از هم سن و سالهایش به نظر میرسد، عینک زرد بزرگی که روی صورتش نشسته و ساعت مچی آبیرنگ با عقربههایی که خشک شان زده، در همان نگاه اول خودنمایی میکنند. یکی از چشمهای «آرین» را تخلیه کردند، به جایش پروتز گذاشتند، آن یکی را هم بارها عمل کردند، آنقدر که حالا فقط چهار دهم دید دارد. این تنها راهی بود که میتوانست آرین را از مرگ نجات دهد. آرین، کلاس اولی است، پشت نیمکت یکی از مدرسههای کودکان نابینا مینشیند، از هم سن و سالانش، عقبتر است، نه فقط جثه ریز و نحیفاش که حتی از نظر هوش و توانایی درک. مادرش میگوید: «جلسههای شیمیدرمانی آرین درست همزمان با رشدش شروع شد.» آرین تا 2سال پیش، درست 60 جلسه شیمیدرمانی را گذراند. جلسههایی که برای هر کدام یک هفته و حتی بیشتر در بیمارستان محک بستری شد. تصویر زندگی آرین، اما مانند هیچ پسربچه 8سالهای نیست. معاینههای ماهانه، ماسک زدن روی صورت، اتاق عمل، بیدار شدنهای زودهنگام برای رفتن به بیمارستان، از نظر آرین اتفاقی است که برای همه کودکان میافتد، در مهمانیها، مدرسه، جمعهای دوستانه و پارک و خیابان، هر کجا کودکی میبیند، از او درباره این چیزها میپرسد: «وقت اتاق عملت کی هست؟ تو هم محک میری؟ خیلی بدم میاد زود بیدار میشم میرم بیمارستان.» مادرش میگوید: «4سال منتظر ماندم تا ببینم پسرم چه شکلی است، موهایش چطوری است، ابروهایش چه مدلی دارد، قیافهاش با مو چطوری میشود.» او 4سال منتظر ماند تا موهای بور و نازک را روی سر پسرش ببیند. «تا میخواست مو دربیاورد، شیمیدرمانیاش شروع شد و موهایش شروع به ریختن کرد، از آن موقع منتظرم.» از همان یکسالگی، روی میز فلزی غذای بیمارستان ضرب میگرفت، حالا در اتاق بازی کودکان ساز میزند و شعر میخواند. میخواهد رهبر ارکستر شود. مادرش میگوید: «وقتی متوجه بیماریاش شدیم، به شدت شوکه شدم، آرین چشمش را به زندگی در همین بیمارستان و اتاق عمل و جلسههای شیمی درمانی باز کرد، حالا 2 سالی میشود که دوره درمانش قطع شده، آرین خوب شده.» بهبودی را میتوان در چشمهای آرین دید. هر 3 ماه یکبار هم برای کنترل وضعیتاش به محک میرود. حالا در دنیای کودکانهاش، میداند بیمار مبتلا به سرطان کیست. «اونایی که کچلن سرطان دارن.»
سعید هم بیمار مبتلا به سرطان بود. او حالا جوان 22سالهای است که در دانشگاه کامپیوتر میخواند. سرطان خون درجه دو داشت، همان موقع که پانزده سالش بود. مادرش که متوجه بیماری شد، وسط یکی از اتوبانهای تهران، کف آسفالت نشست و آنقدر گریه کرد که مردم او را بلند کردند. آن موقع پزشکان امیدی به بهبودی نداشتند. سعید وقتی سردر بیمارستان محک را دید که نوشته «کودکان مبتلا به سرطان» تازه فهمید چه بیماری دارد، دو هفته افسردگی گرفت. حالش بد شد. سعید میگوید: «فکر میکردم سرطان یعنی مرگ.» دیروز ولی میخندید. هم خودش هم مادرش. دوره درمان سعید حالا تمام شده، 4 سالی میشود. او حالا هر دو ماه یکبار به بیمارستان محک میرود و به بیماران مبتلا و خانوادههایشان، دلداری و امید میدهد. میگوید: «نباید کمپین سرطان راه بیندازند، باید کمپین پیشگیری از سرطان و تغییر الگوی زندگی راه بیفتد.»
امیررضای 20ساله، دانشجوی رشته معماری، سعید 22ساله دانشجوی کامپیوتر، آرین 8ساله که میخواهد رهبر ارکستر شود، نیکوی 12ساله که لوحهای تقدیراش را به موسسه محک هدیه داده، رسول که پس از بهبودیافتگی هنوز هم دلش میخواهد روی پایه سرمها در راهروهای بیمارستان با دوستانش مسابقه سرم سواری بدهد، کیارش که تازه وارد دبیرستان شده و میخواهد در آینده فضانورد شود، مریم هم با وجود از دست دادن بیناییش، حالا به نابینایان تدریس میکند یا یاسمن که قهرمان مسابقات تکواندوی شهرش شده، همه اینها دیروز در موسسه محک، موسسه خیریه بیماران مبتلا به سرطان، جمع شده بودند و هفتم دی را که روز کودکان بهبودیافته سرطان است، جشن گرفتند. دیروز درست همان روزی است که کیانا شریفی، دختر مبتلا به سرطان بهبود پیدا کرد، حالا دو سالی میشود که موسسه محک، این روز را به همین عنوان جشن میگیرد. «از سال 78 که آمار بیماران بستری شده در این بیمارستان جمع شد، تا پایان سال 92، 21هزار و 147 پرونده در بیمارستان محک تشکیل شد، از این تعداد 4هزار و 937 نفر، جانشان را از دست دادند و 3هزار و 986 نفر بهبود قطعی پیدا کردند. 12هزار و 224 نفر هم همچنان تحت درمان قرار دارند.» اینها را عظیم مهرور، رئیس بیمارستان محک و فوقتخصص سرطان کودکان، در نشست خبری روز بهبود یافتههای سرطان محک، میگوید و ادامه میدهد: «ما تقریبا سالانه 350 تا 400 بیمار جدید مبتلا به سرطان داریم، آمار آنها در هفته 6 تا 10 مورد است، البته اینها تنها 30 تا 40درصد بیماران کل کشور است، تعدادی از این بیماران هم خارجی هستند که عمدتا از کشورهای آذربایجان، عراق و افغانستان به ما مراجعه میکنند.» او شایعترین سرطان در میان کودکان را سرطان خون میداند و میگوید: «بالاترین میزان مرگومیر مربوط به تومورهای مغزی است، هرچند که این آمارها نسبت به سالهای قبل بهتر شده، دلیل آن هم تشخیصهای زودهنگام است. البته در این نوع سرطان، 60 تا 70درصد نجات یافته 5سال داریم، یعنی از زمانی که قطع درمان میکنیم تا 5سال بعدش، 60 تا 70درصد در این دوره درمان میشوند.»
رئیس بیمارستان محک میگوید: «بیمارستان محک 100 تختخوابه است که 83 تخت آن درحال حاضر فعال است، این بیمارستان 3 بخش آنکولوژی دارد، هر یک بخش هم مجهز به 15 تخت است، بخش رادیوتراپی این بیمارستان هم منحصربهفرد است، درحال حاضر هم به دنبال تجهیز این بیمارستان به دستگاه «ایامآرتی» هستیم که در رادیوتراپی تنها به تومور سرطانی اشعه میزند و آسیب دیگری به بیمار وارد نمیکند.» به گفته مهرور، آمار بیماران سرطانی خیلی بالاست: «در گذشته کودکان به خاطر عفونتها، اسهال و استفراغ یا بیماریهای دیگر جانشان را از دست میدادند، حالا ولی با تشخیصهایی که میشود، آنها درمان میشوند، همینها هم آمار سرطان را بالا بردهاند.» رئیس بیمارستان محک تأکید میکند: «سرطان اگر در مراحل اولیه تشخیص داده شود، تا 80درصد امکان بهبودی دارد.» او به آمار بهبود یافتهها اشاره میکند. «از وقتی که بخش پیوند مغز استخوان راهاندازی شده، ما 92 بیمار را پیوند دادیم که 91 نفرشان مرخص شدند و تنها یکی از آنها جانش را از دست داد، مرگومیر در این بخش به 10 تا 15درصد رسیده.» او با اشاره به اینکه عادتهای غذایی نادرست، پارازیتها، کمتحرکی، برق فشار قوی، ازجمله عواملی است که میزان ابتلا به سرطان را در کشور بالا برده.« ما نمیگوییم که برای نمونه برق فشار قوی سرطانزاست، اما در کنار ژنتیک، غذای نامناسب و... میتواند در بروز بیماری تأثیرگذار باشد. بههرحال آمار سرطان در کشور ما بالاست، آن هم به خاطر تشخیص و ازدیاد جمعیت است.» به گفته او، سرطان خون با بیشترین شیوع در میان کودکان، بیشتر در بین کودکان 2 تا 10ساله دیده میشود.
سعیده قدس، بنیانگذار موسسه محک هم در این نشست خبری، میگوید: «ما این روز را در محک جشن میگیریم تا به تمامی کسانی که به تازگی مبتلا شدهاند بگوییم که سرطان پایانی برای زندگی نیست.» او تأکید میکند که: «تعداد کسانی که از سرطان بهبود پیدا میکنند، رشد قابل توجهی کرده.» مردآویژ آلبویه فوق تخصص خون و آنکولوژی و عضو هیأتامنای محک هم در این نشست، به بخشهای مختلف بیمارستان محک اشاره میکند. «ما در این بیمارستان بخش پیوند مغز و استخوان را راهاندازی کرده ایم، این بیمارستان دو ایسییو دارد، بخش درد هم به تازگی قرار است افتتاح شود.» به گفته عضو هیأتامنای محک، حالا در شایعترین نوع سرطان کودکان، 80درصد از مبتلایان طول عمر 5ساله دارند. یعنی تا 5سالگی با دارو زنده میمانند و بعد از آن هم با سن و سال خودشان زندگی میکنند. او ادامه میدهد: «ما در این مرکز، هیچ بیماری را رد نمیکنیم، حتی بیماران صعبالعلاج را هم پذیرش میکنیم، آنهایی که سرطان مغز و استخوان دارند و هر جایی آنها را نمیپذیرند. ما نمیگذاریم کودکی به خاطر فقر والدین، جانش را از دست بدهد.» آراسب احمدیان، مدیرعامل محک هم به موفقیتهای این موسسه اشاره میکند. «دریافت نشان طلای انجمن بینالمللی مدیریت پروژه IPMA سال 2014 و گرفتن نشان نقره جایزه GPM از سال 2014 از انجمن بینالمللی مدیریت پروژه سبز در روز کودکان بهبود یافته از سرطان ازجمله موفقیتهایی است که موسسه محک بدست آورده.» او به اجرای طرح تحول نظام سلامت و تأثیر آن بر هزینههای موسسه اشاره میکند. «موسسه محک 32 بیمارستان کشور را تحت پوشش قرار میدهد، با اجرای این طرح، در 8 ماه امسال، هزینههای ما 5/2درصد کاهش پیدا کرده، البته هنوز برخی داروها تحت پوشش بیمه نیستند و این طرح تنها هزینه سرپایی را تحت پوشش قرار میدهد، همه اینها در شرایطی است که ما بهعنوان یک بیمارستان خصوصی مشغول به کار هستیم.»