اگر هنگام مطالعه این مطلب مشغول نوشیدن یک فنجان چای قندپهلو هستید یادتان باشد همین ایام سالروز اتفاق بزرگی در تاریخ معاصر ایران است که موتور محرک آن چیزی نبود جز قند! 115سال پیش، برابر بیستودوم آذر ١٢٨٣ خورشیدی علمای بزرگی چون شیخمرتضی آشتیانی، سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی در اعتراض به فلککردن بازاریان تهران و درگیری نیروهای دولتی با مردم، از تهران راهی ری شدند تا «مهاجرت صغری» شکل بگیرد. در اواخر حکومت مظفرالدین شاه، خاقان بیمار قاجار عمده وقت خود را در ییلاقات تهران میگذراند و امور مملکت خصوصاً پایتخت را به صدراعظم بداخلاق خود علاءالدوله سپرده بود. اما چوبخوردن بازاریها و مهاجرت علما از جایی شروع شد که به دلیل وقفه در واردات قند از روسیه - به دلیل جنگ روسیه و ژاپن- این متاع بهشدت در بازار نایاب شد و به دلیل تعرفهای که موسیو نوز بلژیکی، رئیس گمرکات وقت کشور بر آن بسته بود، قیمتش در بازار سر به فلک کشید. همین موجب شد تا علاءالدوله که پیشتر از بازاریان تهران کینه به دل داشت، چند نفر از آنان را بهبهانه دستداشتن در غائله کمبود قند چوب بزند. در پایان مظفرالدین شاه که از تحصن علما در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) نگران شده بود، شروط آنها را برای برکناری علاءالدوله و موسیو نوز پذیرفت تا غائله پایان یابد.