زن جوان به خاطر سفرهای طولانی شوهر خلبانش به دادگاه خانواده رفت و تقاضای طلاق داد. این زن به قاضی پرونده گفت: «شوهرم خلبان است. او همیشه در سفر است و اصلا هیچوقت نمیبینمش. 5سال پیش از طریق یکی از آشناهایمان با شوهرم آشنا شدم. او آن زمان کمکخلبان بود و در کارش خیلی حرفهای. وقتی شغل او را متوجه شدم از خوشحالی بال درآورده بودم. با خودم تصور میکردم که ازدواج با یک خلبان میتواند آرزوی هر دختری باشد.»
زن جوان ادامه داد: «ما با هم ازدواج و زندگی خود را آغاز کردیم. اما بعد از گذشت چند سال که شوهرم به یک خلبان حرفهای تبدیل شد، دیگر تقریبا هیچوقت او را در خانه نمیدیدم. او مرتب به سفرهای خارج از کشور میرفت و یک تا 6ماه سفرهایش طول میکشید. او دیگر سرش شلوغ شده بود و برای برگزاری کلاسهای خلبانی چندین ماه در سفر میماند.»
وی در ادامه گفت: «ما هیچ کجا نمیتوانیم برویم و حتی وقتی به جمع دوستانه یا فامیل هم دعوت میشویم به دلیل اینکه شوهرم نیست، من هم نمیروم. برای همین کل روز را در خانه هستم و گاهی اوقات به صورت تلفنی یا چت با شوهرم حرف میزنم. برای همین حالا از ازدواج با او پشیمان شدهام و میخواهم از او جدا شوم.»
بعد از حرفهای این زن، قاضی شوهر وی را به دادگاه احضار کرد.