علی دینیترکمانی اقتصاددان
امید به زندگی، در کنار شاخصهایی چون درآمد سرانه و میزان باسوادی، ازجمله شاخصهای اصلی توسعه هستند. شاخصهایی که هر کشوری برای دستیابی به آن باید تمامی تلاش خود را مبذول دارد تا از این طریق به توسعهای متناسب دست یابد. هدف از رشد و توسعهاقتصادی در تحلیل نهایی نیز این است که کیفیت زندگی انسانها را بهبود بخشد و عامل افزایش عمر افراد و بهتر شدن زندگی آنان شود. اما شاخصی چون شاخص امید به زندگی، بیش از هر چیز متاثر از سیاستگذاریهای دولت است و از این امر ریشه میگیرد که دولت در سیاستگذاریهای اقتصادی خود برای هزینههای اجتماعی چه بودجهای را مبذول داشته است. هرچه بودجه عمومی که به امور سلامت و زیرساختهای سالمسازی کشور اختصاص مییابد، بیشتر باشد، بالطبع شاخصی چون امید به زندگی نیز در وضع بهتری به سر خواهد برد. شاخص امید به زندگی در افراد، در تعدادی از کشورها مانند ژاپن، کشورهای اسکاندیناوی، کانادا و... تا سن 90 سال نیز میرسد و چنانچه بخواهیم این امر را با کشور خودمان که امید به زندگی در آن حدود 70سال است، مقایسه کنیم، با این حقیقت مواجه میشویم حدود 20 سال با آنها فاصله داریم که باید برای کمکردن این فاصله سیاستگذاری درستی صورت گیرد تا تمامی شاخصهایی که منجر به دستیابی به توسعهای پایدار میشود، در حد مطلوب خود قرار گیرد و تمامی شاخصها با نسبتی متناسب با یکدیگر پیش روند. درحالحاضر کشور ما در زمینه شاخصی چون شاخص درآمد سرانه، جزو کشورهای متوسط رو به بالاست اما در زمینه شاخص توسعه انسانی که امید و رضایتمندی از زندگی در آن قرار دارد، جایگاه مناسبی ندارد. این درحالی است که در جهان بسیاری دیگر از کشورها نیز وضع کشور ما را دارند. به این معنا که در برخی از شاخصها رشد داشته و در برخی دیگر خیر و این امر عاملی شده تا توسعه متوازن در آنها رخ ندهد. برای مثال کشورهایی چون آلبانی و کوبا، ازجمله کشورهایی هستند که درآمد سرانه بالایی ندارند و اما در شاخصی چون توسعه انسانی رتبه بالایی دارند تا جایی که کشور کوبا در رتبه پنجاهم جهان قرار دارد و اما کشوری چون کشور ما یا ترکیه، با وجود درآمد سرانهای بالاتر از این کشورها، در شاخص امید به زندگی با ضعف بزرگی روبهروست. به این ترتیب میتوان گفت این کشورها همگی با مشکل در قسمتهای گوناگون مواجهند که به آنها اجازه نمیدهد تا تمامی شاخصهایشان را به خوبی رشد دهند. اما برای خروج از این وضع و بهبود شاخص امید به زندگی و درحقیقت رشد این شاخص، دولت باید سرمایهگذاری خود را در حوزه مسائل بهداشت و درمان و در سطح کشور به صورت متناسب گسترش دهد و از سویی جلوی مسائلی چون سوانح رانندگی، بیماریهای واگیردار و سایر مواردی که سلامت جامعه را تهدید میکند، بایستد و لازمه این امر نیز بدونشک افزایش بودجه این بخشها و داشتن برنامهریزی برای بهبود زیرساختهای درمانی کشور است. تنها در این صورت است که میتوان امید داشت شاخص امید و رضایتمندی از زندگی در سالهای آینده به جایگاه مطلوب خود دست یابد و بتوان شاهد رشد این شاخص در سالهای آینده بود.