سزار، مافیا و زندان‌های بدون داوطلب ایران
 

 

سعید  اصغرزاده

برادران تاویانی در آخرین ساخته خود که این روزها در بخش سینما هنر و تجربه در تهران و مشهد می‌توانید ببینید، به ساخت مستندگونه‌ای از مشارکت اجتماعی و ایجاد تحول روحی در میان تبهکاران یک زندان پرداخته‌اند. حیفم آمد ستون امروز را با شرحی برآن آغاز نکنم و به نتیجه مورد نظرم در انتها اشاره نکنم.  گاهی ما می‌توانیم با سپردن نقش‌های داوطلبانه به آدم‌ها، موجبات تحول آنها و مشارکت اجتماعی را بوجود آوریم! اما منظورم از «ما» کیست؟ اول برویم سراغ فیلم!
«سزار باید بمیرد» آخرین ساخته تاویانی‌هاست. ایده اصلی فیلم، اجرای نمایشنامه «ژولیوس سزار» شکسپیر توسط زندانیان بخش فوق امنیتی زندان Rebibbia رُم است؛ زندانیانی درشت‌اندام که درحال گذراندن کیفر طولانی‌مدت خود بابت قتل، خرید و فروش موادمخدر و جنایات مرتبط با مافیا و کامورا هستند. آغاز و پایان فیلم با واپسین لحظات مرگ ژولیوس سزار عجین است.  سپس تست بازیگری زندانیان را می‌بینیم که رو به دوربین نام، سن و محل اقامت خود را دوبار تکرار می‌کنند.  بار اول گویا به افسران مفتش در لب مرز و بار دوم در حین خداحافظی کردن با خانواده خود.  پس از آن بازیگرانِ اصلی توسط کارگردان از نقش خود آگاه می‌شوند. در صحنه‌ای دیگر، سزارِ با ابهت، که شبیه پدرخوانده‌های مافیا به نظر می‌رسد (و احتمالاً درواقع نیز چنین است) خصمانه رو به دسیوس، دسیسه‌چینی که ماموریت دارد تا او را به سنا بکشاند، پرخاش می‌کند چنان که گویا دسیوس حقیقتا خائنی بالفطره است که وی را به سوی مرگ می‌فریبد.  بخش‌های آغازین نمایش در اتاق تمرین اجرا می‌شوند. اما صحنه‌های منجر به قتل سزار در نقل مکان‌های دایمی در سراسر بلوک‌های زندان صورت می‌گیرند. سوگ خوانی بر جسد سزار در محوطه نرمش زندان انجام می‌شود درحالی‌که سایر زندانیان از پنجره‌های اطراف محوطه سر بیرون آورده و در قامت اهالی رم ظاهر شده‌اند. ایده هیجان‌انگیزی است: در این لحظه زندگی در زندان از نمایشنامه جدایی‌ناپذیر شده است و بازیگران درحال ایفای نقش با حرفه خود به‌عنوان گانگستر ادغام می‌شوند.  
آزادی و اسارت انگاره‌های محبوبی برای مواجهه با زندگی‌اند.  در فیلم این حرف هملت را که «دانمارک یک زندان است»، همگی به خوبی درک می‌کنیم. (هرچند در عالم واقع در‌سال 2014 در کشور دانمارک فقط 8 فرد زندانی وجود دارد)! محکومان به حبس با حضور در نمایش به رهایی می‌رسند.  با رهایی در دنیای هنر، آنها زندگی جدیدی را تجربه می‌کنند. ما زندانیان را می‌بینیم که در پایان، هیجان و احساسات خود را با تماشاچیان بروز می‌دهند. اما بعد از نمایش مجدداً شاهد این هستیم که زندانیان یکی یکی به سلول خود برگردانده شده و محبوس می‌گردند. این موضوع ویرانگر است و مانع از آن است تا انسان به‌سادگی جمله‌ای از زبان یکی از محکومان بازیگر در نقش کاسیوس را فراموش کند: از وقتی که با هنر آشنا شدم، این سلول تبدیل به زندان شده است.
حالا بیاییم سراغ مملکت خودمان. براساس آمارهای موجود، به ازای هر ۱۰۰‌هزار نفر در کشور ۸۰۰نفر وارد زندان می‌شوند که نگران‌کننده است، ایران مقام چهارم جهانی تعداد زندانیان به نسبت جمعیت را در اختیار دارد.  وزیر دادگستری همین تابستان گفت که‌سال گذشته تعداد پرونده‌های وارده به دستگاه قضايی 9‌میلیون و 816‌هزار پرونده بوده و 217‌هزار و 851 زندانی داشته‌ایم.
واقعیت این است که طی سالیان گذشته اقدامات زیادی از سوی دستگاه قضا برای
حبس زدایی از برخی تخلفات انجام شده که در کاهش تعداد زندانیان بی‌تأثیر نبوده است اما به نظر می‌رسد بحران روابط اجتماعی در بطن جامعه به نحوی عمیق است که تلاش آنان چندان موفق جلوه نمی‌کند. بحث زندان و زندانی و خانواده زندانی موضوعی چندوجهی است و تمام شئون زندگی اجتماعی را در بر می‌گیرد.  به همین دلیل هم برای کاهش تعداد زندانیان و هم برای مواجهه آنان با واقعیات موردنیاز جامعه انسانی باید در حوزه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و حقوقی کارهای زیربنایی انجام داد.  
حال که بودجه‌های مناسبی برای کار فرهنگی در بخش‌هایی که ضروری به نظر می‌رسد نادیده گرفته می‌شود، تلاش برای ایجاد فضای داوطلبی و کمک به زندانیان باید در حوزه‌ای وسیع‌تر و مردمی‌تر صورت بپذیرد.  این یک اعلام خطر است. برای ایجاد تحول در زندانیان و پیشگیری از جرایم، نقش هنر و مردم را نباید نادیده گرفت. کاری که برادران تاویانی با زندانیان جرایم مافیایی کردند و منجر به این شد که حتی برخی از آنان نویسندگان خوبی شوند و در حوزه‌هایی از داخل زندان پس از بازی در فیلم، کتاب بیرون بدهند، می‌تواند الگوی ما قرار بگیرد.
مسئولان، مردم و نهادهای مردمی بروند و فیلم سزار باید بمیرد را ببیند و الگو بگیرند. از من گفتن بود و از آنها نشنیدن.  اما شما خواننده گرامی بدانید که ...


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/17642/سزار،-مافیا-و-زندان‌های -بدون-داوطلب-ایران-