| حسن میرزامحمدی | وکیل دادگستری |
برای پاسخ به این پرسش که انگیزه مجرمان از ارتکاب یک جرم چیست، باید تفکیکی میان جرمها قایل شده و آنها را تقسیم کرد. جرایم بهطورکلی تقسیم میشوند به جرایم علیه اموال، علیه اشخاص و علیه امنیت. با توجه به اینکه اسامی اینها متفاوت است، اجزاء و عناصر تشکیلدهنده هر یک از این جرایم هم متفاوت است. درست است که کل ارکان تشکیلدهنده هر جرم، عبارت است از رکن قانونی، رکن مادی و رکن معنوی؛ اما این عناصر و اجزای اختصاصی هر جرم است که یک مفهوم را از آن جرم به ما میدهد و قانون گذار، به ازای این مفهوم، مجازات تعیین میکند.
در همین راستا، قاعدتا چون تمامی افراد بشر منحصربهفرد هستند یعنی در عین کثرت، اشخاص واحدی هستند، امیال، عواطف، احساسات، انگیزهها، اعتقادات و اندیشههای متفاوتی خواهند داشت. شاید نتوان 2 نفر را پیدا کرد که بهطور یکسان، همهچیزشان شبیه یکدیگر باشد. این سخن حتی در مورد دوقلوها نیز صدق میکند. بنابر این، در بحث ارتکاب جرایم و افعال مجرمانه نیز، باید به این قایل باشیم که هر شخصی که فعلی را مرتکب میشود، ممکن است انگیزهای متفاوت از شخص دیگری که همان فعل را مرتکب شده، داشته باشد. یعنی دو فرد ممکن است یک فعل واحد را با انگیزههای کاملا متفاوت و متمایز انجام بدهند.
بهنظر میرسد با تقسیمبندیای که برای جرایم قایل شدیم، به تناسب کیفیت هر یک از این جرایم، انگیزههای مجرمان میتواند متفاوت باشد. در بحث جرایم علیه اموال، معمولا مهمترین انگیزهای که وجود دارد، کسب مال است و ایجاد ضرر مالی به افراد مالباخته. اعم از کلاهبرداری، اختلاس، سرقت و مواردی از این دست. باز میتوان در مورد این انگیزه کسب مال، تمیزهای روانشناختی و جامعهشناختی قایل شد؛ مثل داشتن بدهی، طمع، اقناع تجملگرایی و موارد دیگری که شرح آنها در این مجال نمیگنجد. اما اگر پشتوانه انگیزهای این افراد را درنظر نگیریم، میتوان گفت که انگیزه مستقیم این افراد، کسب مال است.
در جرایم علیه اشخاص، مجددا میتوان انگیزههای متفاوتی را متصور شد. شاید مهمترین یا یکی از مهمترین این انگیزهها، انتقام شخصی باشد؛ که در بعضی از جرایم خاص، تبلور بیشتری دارد.
مواردی مثل نزاعها، درگیریها و همسرکشی ذیل این دسته به شمار میروند که تبلور انتقام است. گاهی انتقام از فرد مقتول یا مصدوم است. گاهی انتقام از جامعه است؛ و گاهی انتقام از فرد سومی است که اعتبار فرد مجرم را مورد هجمه قرار داده یا پیشتر کاری کرده که برخلاف اعتقادات، عرف و باورهای فرد مجرم بوده است. همه اینها میتوانند انگیزههایی را سبب شوند که در جرایم علیه اشخاص به کار میروند.
در جرایم علیه امنیت، میتوان تقسیمبندی بسیار کلی انجام داد. چراکه هنوز جرم سیاسی تعریف نشده است، لذا نمیتوانیم ضابطه کاملا مشخصی در این باب ارایه دهیم. در این نوع از جرایم، یعنی علیه امنیت، بخشی کمک به دشمنان کشور است که تقریبا انگیزه افراد مجرم در این زمینه روشن است. این انگیزه میتواند مسائل مالی و رسیدن به پول و مال باشد؛ یا چیزی که مصداق بهدست آوردن مال باشد، مثل گرفتن تابعیت از یک کشور خاص، یا رسیدن به مقام و منصب خاصی در خارج از کشور، یا حتی در داخل کشور؛ با این تشویق و تهییج که اگر براندازی صورت بگیرد، تو میتوانی پست نخستوزیری یا ریاستجمهوری در آن کشور را داشته باشی. به هر ترتیب، انگیزه این افراد نیز کسب منافع و مطامع دنیوی است که میتواند مالی یا غیرمالی باشد. بعضا پیش میآید که در جرایم سیاسی، انگیزه فرد، انگیزهای شخصی نباشد بلکه انگیزهای است که میتواند جنبه اجتماعی به خود بگیرد. یعنی به نوعی برای آزادی، استقلال، دموکراسی یا هر چیزی که جنبه فردی ندارد و بهنظر فرد مجرم، باید برای بهدست آوردنش چنین فعالیتی کرد، مرتکب جرم میشود. در چنین جرایمی، در بعضی از کشورها، امتیازات و تخفیفهایی برای فرد مجرم قایل میشوند چراکه میگویند انگیزه آن فرد، شخصی و برای رسیدن به ثروت، مال یا جایگاهی نبوده و از مطامع شخصی خود گذر کرده است.