امین فرجپور| فیلم چشم و گوش بسته پیش از تعطیلی و رکود حاکم بر سینماها یکی از پرفروشترین فیلمهای روی پرده بود. سیزدهمین فیلم فرزاد موتمن و دومین فیلم کمدی او که برعکس اینکه خود سازندهاش میگوید «برای خود من چندان فیلم مهمی نیست» اما یکی از بهترین کمدیهای این چند وقت اخیر سینمای ایران است؛ کمدیای تمیز و به دور از ابتذال که داستان دو شخصیت، یکی نابینا و دیگری ناشنوا را روایت میکند که درگیر ماجرایی جنایی میشوند.
چشم و گوش بسته با اینکه در روزهای اول اکران با نگاه منفی منتقدان و کمتوجهی رسانهها مواجه شد، اما به اعتبار کارگردانش فیلم مهمی است. در کنار این، فیلم بدی هم نیست؛ بهخصوص از این نظر که داستانش را نجیبانه روایت میکند و اوقات خوشی برای مخاطب علاقهمند به سینمای کمدی رقم میزند. همه اینها باعث میشود دلمان بخواهد پای صحبتهای فرزاد موتمن بنشینیم. سازنده چشم و گوش بسته اما «نمیخواهد راجع به این فیلم صحبت کند»؛ چرا که «فیلمی که روی پرده است، مورد تأیید من نیست و تهیهکننده و مجری طرح در آن دست بردهاند». ظاهرا قرار بود نسخه اصلی «یک کمدی پلیسی خیلی کارتونی و مشنگ باشد؛ اما وقتی که فیلم ساخته شد، گفتند که این خیلی پیچیده شده و مخاطبان این جنس شوخیها را نمیفهمند و در نتیجه تکههای جنایی فیلم را حذف کردند. در فیلم اصلی شخصیت آنا آن نیست که داریم میبینیم. این شخصیت در فیلم حضور سنگینی داشت. در هر حال از دستکاریی که در فیلم شده دلخورم».
از فروش فیلم که راضی نباید باشید؛ نه؟
حقیقتش از فروش فیلم بیاطلاعم. میدانم که در 10 روز اول فروش فیلم خوب بود و حدود دومیلیارد فروخت؛ ولی بعدش خورد به التهاباتی که به وجود آمد و بعدش هم که دیگر ارتباطمان به دلیل قطعی اینترنت با جامعه قطع شد و بنابراین با اینکه واقعا نمیدانم فروش فیلم این روزها چقدر بوده، ولی حدس میزنم این روزها مردم زیاد سینما نمیروند و این البته فقط مختص فیلم چشم و گوش بسته نیست و شامل همه فیلمها میشود.
بله، این امر را در مورد مطرب هم میبینیم و درواقع میشود گفت که این روزها برای سینما روزهای خوبی نیست.
دقیقا، فضای این روزها فضای سینما رفتن نبوده و آبوهوا هم مزید بر علت شده است. میبینید که نه فیلم ما میفروشد، نه فیلم آقای کیایی و نه حتی فیلم آقای عیاری که بعد از آن همه داستان بالاخره اکران شد.
جناب موتمن؛ اما موضوع این است که در مورد شخص شما به نظر میرسد این مشکل همیشه همراهتان بوده و درواقع میتوان گفت که فرزاد موتمن حداقل در زمینه اکران فیلمهایش آدم بدشانسی است. اینکه بعد از چند وقتی با فیلمی که امکان پرفروششدن دارد روی پرده بیایید و بعد فیلمتان با شرایط پیشبینینشده این روزها مواجه شود، چیزی جز بدشانسی نمیتواند باشد. تا آنجا که به یاد دارم، بدشانسی یا هر اتفاق دیگری در مورد اکران تاکنون دامنگیر بسیاری از فیلمهای شما بوده و فیلمهایی مانند باجخور، سحر، خداحافظی طولانی تا حتی فیلمی چون پوپک و مش ماشالله با این مشکل درگیر بودهاند و این باعث شده به آن پتانسیل واقعیشان در اکران دست نیابند.
من فکر میکنم این اتفاق اساسا ناشی از این میشود که سینمای ایران که البته منظورم بیشتر تهیهکنندگان، صاحبان سینماها و دفاتر پخش فیلم است، نمیتوانند جنس فیلمسازی مثل من را تصور کنند؛ یعنی فیلمسازی که در هر زمینهای که فکرش را بکنید، کار میکند، فیلم کمدی، جنایی میسازد، عشقی میسازد و چون بیشتر فیلمهای من یک نوعی لحن تجربی دارند (از چشم و گوش بسته بگذرید و به سایه روشن، صداها، هفت پرده، شبهای روشن و سراسر شب فکر کنید که هنوز اکران نشده است)، یک نوع بیاعتمادی نسبت به اکران درست فیلمهای من وجود دارد. در نتیجه فیلمهای من در اکران یا تبدیل میشوند به فیلمهای هنر و تجربه یا در سینماهای نامناسب و کمی به نمایش درمیآیند، آنهم فقط و فقط به این دلیل که تهیهکنندگان و پخشکنندگان ما به جای مردم تصمیم میگیرند و تکلیف فیلمها را به این آسانی مشخص میکنند که فلان فیلم به درد مردم نمیخورد و آن یکی فیلم میخورد.
یعنی این نوع نگاه گریبانگیر فیلمهای شما شده؟ حتی فیلمهای تجاریتان؟
اتفاقا آسیب این نوع نگاه به این نوع فیلمهای من رسیده، فیلمهای تجربی و شخصی من که تکلیفشان روشن است و تجربی و شاید شخصی باشند. اما در فیلمهای تجاریترم مثل پوپک، خداحافظی طولانی، آخرین بار کی سحر را دیدی و همین چشم و گوش بسته، به نظر میآید آن سایه شکی که وجود دارد، روی این نوع فیلمهای من هم افتاده است.
حتی در چشم و گوش بسته؟
باید این را بگویم که در چشم و گوش بسته اکران ما واقعا بد نبود. ما اکران را با حدود صد سالن آغاز کردیم که این نخستین بار بود که من در آغاز اکران این تعداد سالن سینما داشتم. فیلم هم داشت خوب میفروخت و من هم داشتم لذت میبردم از این موضوع که این اتفاقات رخ داد.
آیا قبل از اکران فیلم حدس میزدید این فیلم میتواند پرفروش شود؟
اگرچه گرایش من فیلمهای تجربیترند، ولی من مخصوصا میروم فیلمهای پرفروش هم میسازم، چون واقعا از اینکه فیلمم بفروشد، لذت میبرم. من رفتم توی یک سینما و وقتی دیدم مردم با فیلم قهقهه و دست میزنند، لذت بردم.
نگاه شما به بازار سینمای ایران آیا بیش از حد تلخ نیست؟ یعنی بر این باورید که تهیهکنندگان و پخشکنندگان حتی تا این حد هم مدارا ندارند که بگذارند فیلمی خارج از سلیقهشان در مواجهه با خود مردم تکلیفش روشن شود؟
نه نیست، یعنی اصولا فروش فیلمها در گیشه تعیین نمیشود، بلکه در اتاق فکرهای بسته صاحبان سینما و پخشکنندگان است که مشخص و تصمیمگیری میشود که هر فیلمی چقدر باید بفروشد و در چند سالن و برای چه مدتی باید به نمایش درآید.
یعنی از قبل با اختصاص تعداد مشخصی از سالنها سرنوشت اقتصادی فیلم شکل میگیرد. درست است؟
قطعا، چون فیلمهای ما هیچکدام براساس ویژگیها و ارزشهای تجاریشان نمیفروشند. غالب فیلمهای ما اصولا این ویژگیها را ندارند، حتی پرفروشترین فیلمهای ما. یعنی شما به هزارتو فکر کنید یا متری شیشونیم. این فیلمها واقعا فیلمهای تجاری نیستند...
بله، در سینمای ما تکلیف فیلمها را فرامتن آنها روشنمیکند، نام کارگردان و موضوع فیلم و البته همانگونه که شما میگویید، این واقعیت که فیلم در چند سالن اکران شده است...
تعداد سالنها مهمترین مولفه است، حتی در اکران الان هم میشود این موضوع را دید. ما بین هشتاد تا صد سالن داشتیم و مطرب صدوخردهای. پس طبیعی بود که ما هیچ رقمه فروش مطرب را نداشته باشیم. بعد مثلا سمفونی نهم نصف ما سالن داشت. این شرایط عجیبی را بر سینمای ما حاکم کرده. به نظر میآید بیعدالتی وجود دارد و آن هم این است که براساس یکسری پیشداوریها از قبل تصمیم گرفته میشود که هر فیلمی چه تعداد سالن داشته باشد، به عبارت بهتر از قبل سرنوشتشان را تعیین میکنند. به نظرم باید سیستمی به وجود بیاید که اکران فیلمها در شرایطی نزدیک به هم آغاز شود، بعد وقتی فیلمی با استقبال بیشتری روبهرو شد، تعداد سالنهای آن فیلم افزایش پیدا کند.
جالب این است که در این پیش داوریها فیلمهای متعلق به طیف به نسبت فرهیختهتر سینما با محدودیتهای بیشتری روبهرو هستند...
فیلمسازی که در سابقهاش فیلمهای متفاوت یا تجربی وجود داشته باشد، به نوعی بچه ناخلف سینما محسوب میشود...
درباره فیلم بعدیتان حرف نمیزنید؟
در حال حاضر بهعنوان تهیهکننده برای فیلمی از مهدی فردقادری درخواست پروانه ساخت کردهام که خیلی خوشحالم برای جوانی فیلم تهیه میکنم. این کار را میخواهم ادامه دهم و کمککنم فیلمسازان جدید فیلمشان را بسازند. دو سه پروژه دیگر هم وجود دارد که یکی مثل سراسر شب بسیار جدی است، یکی کمدی است و یکی هم لحنی بسیار تجربی دارد که باید منتظر ماند و دید چه خواهد شد.
راستی از سراسر شب چه خبر؟
فعلا که به من گفتهاند امسال اکران خواهد شد، ولی متاسفانه مدام زمان اکران آن به عقب میافتد...
پس درگیریتان با مناسبات اکران است و نه مثلا با ممیزی و ارشاد؟
بله. سراسر شب مشکل ممیزی ندارد، مشکل این است که نمیدانند این فیلم را چه کارش بکنند، چون یک فیلم بسیار شخصی است. در کل با اینکه تا چند ماه پیش نسبت به اکران این فیلم ناامید و دلخور بودم، اما حالا فکر میکنم بهزودی اکران خواهد شد.
ظاهرا برایتان خیلی فیلم مهمی است.
سراسر شب فیلم زندگی من است. عدهای مرا با شبهای روشن میشناسند، اما باید آن را فراموش کنند، چون من واقعا واقعا واقعا کارگردان سراسر شب هستم. این مهمترین فیلم من است، بنابراین خیلی افسرده بودم که این رفتار با این فیلم شد، که هم از جشنواره کنار گذاشته شد و هم کلی ممیزی به فیلم تعلق گرفت، ولی الان مطمئنم این فیلم اکران خواهد شد.