فرزانه رسانه کارشناسارشد روانشناسی
هزار بار به تو گفتهام که وقتی به خانه میآیی لباسهایت را به چوبلباسی آویزان کن... تو هیچوقت به حرفهای من گوش نمیدهی... انگار حرفهای من در تو تاثیری ندارد ...این عبارتها و مشابه آنها را اغلب شنیدهایم. آنها مثالهایی از شیوه برقراری ارتباط ناموثر هستند که متاسفانه در اکثر ارتباطهایمان با دیگران رواج دارد. ما معمولا خواستههایمان را در زمان و مکان یا به صورت نامناسبی مطرح میکنیم مثلا خانم خانه به محض ورود همسرش به خانه یا هنگام صرف شام، گِله و شکایتهایش را همراه با پرخاشگری غیرمستقیم (مثلاً کنایه زدن و تحقیر کردن همسرش) عنوان میکند! یا برعکس وقتی که خانم خانه مشغول انجام کارهای شخصی است و نمیتواند همه توجهش را به صحبتهای شوهرش متمرکز کند، او (شوهرش) در مورد مشکلات بهوجود آمده مثلا با رئیساش صحبت و از خانم تقاضای همفکری میکند.
ارتباط ناموثر در اغلب خانوادهها و در بین خردهنظامهای آن مشهود است، مثلا ارتباط والدین با فرزندان یا فرزندان با یکدیگر و ارتباط والدین با یکدیگر. بسیاری از نزاعهای خانوادگی و حتی برخی از طلاقها حاصل همین بدفهمیها (پیامهای ناقص) ارتباطی است. یکی از آسیبهایی که در نتیجه این شیوه ارتباطی نادرست برای خانواده پدید میآید به اصطلاح مثلثسازی در خانواده نامیده میشود. به این معنا که وقتی ارتباط ناموثر پدر و مادر به بنبست رسید، برای برقراری ارتباط به یک واسطه نیاز دارند که این واسطه و راهروی ارتباطی یکی از فرزندان و اغلب ضعیفترین فرزند (به لحاظ روانی) در خانواده است. در این مواقع والدین برای ابراز درخواستهایشان از فرزندشان استفاده کرده و از ارتباط مستقیم با همسرشان اجتناب میکنند. برای مثال مادر به فرزندش میگوید به پدرت بگو وقتی به خانه میآید نان بخرد و فرزند وظیفه انتقال این پیام به پدر را برعهده میگیرد. به قول یکی از اساتید، فرزند در این شرایط همانند ملاتی نقش چسب آجرهای نچسب والدین را ایفا میکند. این شیوه ارتباطی ناصحیح نهتنها تهدیدی برای حفظ خانواده محسوب میشود، بلکه سلامت روانی فرزندی که نقش ملات را دارد نیز به مخاطره میاندازد.
یکی دیگر از آسیبهایی که در نتیجه این ارتباط ناموثر رخ میدهد طلاق عاطفی است که متاسفانه این امر در جامعه ما شایع شده است و اغلب بهدنبال آن روابط مخرب فرازناشویی شکل میگیرد. وقتی نیازهای عاطفی افراد در خانواده تأمین نشود، افراد بهدنبال تأمین آن در خارج از خانواده و توسط افرادی غیر از خانواده میروند. فرزندان نیز از این قاعدهمستثنا نیستند که گاهی اگر جوان و بیتجربه باشند به دام اعتیاد گرفتار میشوند و این سلسله آسیبها ادامه خواهد داشت که مبدأ و ریشه آن عدمآگاهی از نحوه برقراری ارتباط موثر در خانواده است.
برای پیشگیری از چنین آسیبهایی لازم است ارتباط موثر را فرابگیریم. هر ارتباط چندمولفه دارد؛ فرستنده، پیام، گیرنده و بازخورد. هر پیام دو سطح دارد. سطح محتوایی (کلامی) و سطح فرآیندی (غیرکلامی). سطح محتوایی پیام همان عبارتی است که برای انتقال منظورمان استفاده میکنیم. مثلا کتابهایت را از روی میز من بردار. اما سطح فرآیندی پیام که بخش مهمتر پیام را شامل میشود و تأثیر بیشتری هم در برقراری ارتباط موثر دارد، حالات بدنی و نحوه بیان یا همان بخش غیرکلامی پیام است. این بخش نحوه ارایه بازخورد در پیام را تعیین میکند. گاهی ممکن است ما پیامی را که از نظر خودمان خیلی مودبانه است به شکلی بیان کنیم (سطح فرآیندی) که بازخوردی پرخاشگرانه در پی داشته باشد، بنابراین در ارتباطهایمان باید مراقب نحوه بیانمان باشیم، به عبارتی مهم نیست که ما چه میگوییم، مهم این است که مخاطب چه میشنود!
برقراری ارتباط موثر بسیار سخت است. گاهی افراد خودشان از معنایی که پیامهایشان میتواند داشته باشد آگاه نیستند و به قولی منظوری ندارند اما همین عدمآگاهی میتواند آفت یک ارتباط باشد. به همین علت، کسب مهارت خودآگاهی، یعنی شناخت خود و آگاهی یافتن از اعمالمان، لازمه ارتباط موثر است. خودآگاهی و ارتباط موثر برای همه افراد، در همه سنین الزامی است چون ما در دنیایی زندگی میکنیم که ناچار به برقراری ارتباط هستیم. اگر بتوانیم ارتباطهای خوب و مناسب و موثر برقرار کنیم، میتوانیم ابتکار عمل را در هر ارتباطی بهدست گیریم. ضربالمثل با زبان خوش میتوان مار را از لانهاش بیرون کشید، اشاره به همین ارتباط موثر دارد. با ارتباط موثر میتوانیم به موفقیتهای بزرگی در موقعیتهای اجتماعیمان دست یابیم.
یادگیری ارتباط موثر برای دانشآموزان نیز الزامی است. متاسفانه گزارش شده که سن استعمال موادمخدر در ایران به دبستان کاهش یافته و دانشآموزان زیادی در خطر هستند. قاطعیت داشتن در رفتار که یکی از مولفههای ارتباط موثر است در این موقعیتها کاربرد دارد که باید به دانشآموزان، آموزش داده شود. توانایی قبول یا رد محترمانه درخواستهای دیگران و همچنین توانایی بیان محترمانه درخواستهای خودمان قاطعیت در رفتار نامیده میشود. پیشگیری در هر امری مهمتر از درمان است. بنابراین با یادگیری چند مهارت میتوانیم از رخداد مشکلات در آینده پیشگیری کنیم.
در این یادداشت بیشتر به ارتباط در خانواده اشاره شد اما لازم است یادآوری کنیم که خانواده نمونه کوچکی از اجتماع محسوب میشود یعنی برای داشتن جامعهای سالم باید به سلامت خانواده که اهم آن سلامت روانی افراد آن است بیندیشیم و برای پیشبرد این مهم اقدامات کاربردی انجام دهیم. ما در کشور برای امور مهم، از اقتصاد گرفته تا ورزش وزارتخانه جداگانهای داریم اما جای تاسف است که مسأله بنیادین و راهبردی خانواده متولی متمرکزی ندارد، بنابراین پیشنهاد میشود وزارت خانواده تشکیل شود و امر خطیر خانه و خانواده با شفافیت و قدرت تحت نظارت آن درآید. امروزه در کشورهای پیشرفته پیشگیریهای اولیه، ثانویه و ثالث مبتنی بر خانواده است. آموزش مبتنی بر خانواده، درمان خانوادهمحور و کاهش آسیب مبتنی بر خانواده جزولاینفک سلامت سرمایه اجتماعی جوامع محسوب میشود. خلاصه اینکه سلامت جامعه در گرو سلامت خانواده است.