سعید اصغرزاده معاون سردبیر
در نخستین سالهای چهار دهه پیش، زمامداران کشور عدالت آموزشی را به دولتیکردن مراکز آموزشی و برچیدن مراکز و موسسات آموزشی خصوصی تفسیر کردند؛ یعنی حذف همان چیزی که در قبل از انقلاب منجر به تبعیضات جدی شده بود. با این حال و برخلاف این تفسیر بهتدریج از اوایل دهه 60مقابله با آموزش عمومی و عالی دولتی آغاز و عدالت آموزشی به خصوصیکردن مراکز و موسسات آموزشی تفسیر شد؛ یعنی افزایش جمعیت و تقاضا و مشکلات فزاینده مالی دولت به دلیل جنگ، موجب چرخش گفتمانی و گرایش به خصوصیسازی آموزش و معناکردن آن به عدالت آموزشی شد. در حالی که این موضوع با برداشت نخستین انقلابیون از عدالت آموزشی و با سیاستهای دولت چپگرای نخستوزیر وقت در تعارض بود. اما آنچه امروز با آن مواجهیم آموزش وپرورشی از هم گسیخته است که نفوذیهای اقشار پاییندست جامعه و مناطق محروم در آن برای صعود به پلکانی بالاتر روز به روز اندک و اندکتر میشود.
امروز اما منتقدان معتقدند که عدالت آموزشي يعني بهرهگيري همه استعدادهاي كشور از امكانات متناسب با نيازهايشان و تحقق اين آرزوي ديرين مستلزم ارادهاي قوي و همهجانبهنگر است تا با جلوگيري از انباشت امكانات و توانمنديها در يك نقطه خاص يا برخي مناطق برخوردار زمينه بهرهمندي همه استعدادها از امكانات را فراهم آورند. اصلا تمام این نابسامانیهای موجود کشور را هم پای همین تبعیض میگذارند؛ چرا که وقتي عدالت آموزشي در يك سيستم آموزشي حاكم باشد، فرهنگ آن جامعه متوازن و پايدار خواهد بود و در بستر اين فرهنگ متوازن بالندگي فكري، اقتصادي، سياسي و آموزشي رشد مي كند. یعنی تنها در صورتي ميتوان به عدالت و دستاوردهای آن در جامعه اميد بست كه عدالت آموزش حاكم باشد.
اینها مقدمهای بود برای ورود به سخنان این روزهای سرپرست آموزشوپرورش و نکاتی که از نتایج کنکور امسال استنتاج شده است و نشانه عمق فاجعه تبعیض آموزشی در کشور است؛ هر چند که سرپرست آموزشوپرورش به این تبعیض اذعان دارد اما معتقد است: «رتبههای اول کنکور به عملکرد مدارس و مدیران آموزشوپرورش ارتباطی ندارد بلکه به استعداد شخصی و تلاش خود دانشآموزان مربوط است.» یعنی یک نفر میتواند شعار چپ بدهد و راست فکر کند! یعنی ریشه تمام مشکلات ما این است که درد و درمان را میشود شناخت اما مجری را نه! یعنی مجری طرفدار بازی پر سروصدای ژنهای خوب است!
اما نتایج کنکور امسال چرا تبعیض فاحش و نظام طبقاتی آموزش و پرورش را نشان میدهد؟ چرا؟ به این نتایج در نظام آموزشی کنونی کشور دقت کنید: 1- بیش از ۸۰درصد کل قبولیهای کنکور به ۵ تا ۶ استان اختصاص مییابد. 2- دانشآموزان ۲۰درصد از مدارس به ۸۰درصد موفقیتهای برتر در کنکور و المپیادها دست مییابند. 3- ۳۰درصد دانشآموزان ما در مناطق محروم هستند. 4-تنها کشوری هستیم که ۲۴ نوع مدرسه داریم. 5-۵۶.۹درصد شرکتکنندگان کنکور در رشته تجربی هستند در حالی که ۲۵.۵درصد کل قبولشدگان تجربی هستند.
6-در رتبههای دهگانه امسال تهران ۴۶درصد، آذربایجان شرقی و استان فارس ۱۰ درصد، اصفهان ۷درصد، خراسان رضوی ۹درصد و خراسان جنوبی، خوزستان، مازندران و همچنین چهارمحالبختیاری ۲.۴درصد رتبههای برتر زیر ۱۰ را به خود اختصاص دادند.
اگر نخواهیم سخت بگیریم، باید بدانیم که در خاتمه این قصه وزارت آموزشوپرورش وعده داده که طرحی در دست آمادهسازی است که در آن ۳۲ استان، ۷۶۰ منطقه آموزشوپرورش، ۱۰۷هزار مدرسه و ۱۴میلیون دانشآموز را به دو قسمت قابل توجه و لازم توجه با رویکرد عدالت آموزشی تقسیمبندی میکند! همین.
اما بدبینی به وضع موجود از چه روی است؟ شاید از این روی که امید اصلاح نیست. شاید از این روی که جمعیتی اندک شرایط برای بهترین انتخابها را دارند. گویی نظارتی استصوابی که گوشه چشمی به جیب و ژن و جغرافیای محصلان دارد، راه گزینش ایشان برای تصدی امور مملکت در فرداهای پس از امروز را هموار میسازد.