میگویند عید قربان، عید پیــروزی وظیفه است بر غریزه، غلبه عقل و وحی است بر هوی و هوس. فلسفهاش هم برمیگردد به فداکردن مال و انفاق آن در راه خدا. شاید این مضمون برای ما ایرانیها که در برهههای مختلف انقلاب و جنگ و کوران حوادثی همچون سیل و زلزله دست از جان و مال شستهایم و به کمک همنوع خود شتافتهایم و هدفی والا را تبیین نمودهایم، بسیار آشنا باشد. شاید تعبیر بهترش این باشد که قربانیکردن اشاره به کشتن نفس اماره دارد و بنده مومن با شمشیر برنده عقل و ایمان، حیوان نفس را میکشد و حج اکبر میکند. حج دفاع از آرمانها و ارزشهای انسانی و اخلاقی. انسانهایی از این دست بسیارند؛ داوطلبانی که خود را نمیبینند و هر چه هست برای اوست و راه رسیدن به او را در خادمی خلق میبینند و بس. نمونههای بسیاری را در سیلهای اخیر کشور شاهد بودیم. اگر نفس اماره و خواهشهای انسان کشته نشود و آرام نگیرد، هرگاه تمام نعمتها و ثروتهای دنیوی در اختیارش باشد و زمین و آسمان را ببلعد، باز هم سیر نمیشود و ندای هل من مزید دارد. با این آدمها و تصاویرشان نیز ما ایرانی جماعت بسیار آشنا هستیم. اختلاسها و اختلالگران ارزی و پولشویان این روزها که دادگاههایشان برگزار میشود و احکامشان صادر، موجوداتی از این دستند. یادمان نرود که هابیل بهترین گوسفندش را برای قربانی آورد و قابیل کشاورزی داشت و گندمهای غیرسالم را برای قربانی آورد. خدا از هابیل قبول کرد و از قابیل نپذیرفت و اختلاف از همین جا شروع شد. قربانی از اولین عبادتهاست، از اولین نوع پرستش خداوند است، یعنی انسان میگوید من در برابر خداوند بهترین چیزی را که دارم تقدیم خدا بکنم، یعنی درواقع آنچه خود دارد تقدیم خدا کردن. یا ترجمه بهترش اینکه انسان بگوید من مالک چیزی نیستم، یعنی انسان تمرین فداکاری و ایثار بکند. تمرین آنچه این روزها بدان محتاجتر از همیشهایم. از جمله آموزههای اسلام برای تکامل و رشد انسانها، ایثار از جان و مال در راه خداوند یگانه است؛ به این معنا که انسان، همه داراییها و امکاناتش را امانتی الهی بداند که باید در طریق بندگی هزینه کند. قربانیکردن نیز نمادی از قطع دلبستگی و وابستگیها و جلوهای از ایثار مال و جان در راه محبوب واقعی و رضای خداوند متعال است. خداوند متعال اصل قربانیکردن را از شعائر الله دانسته و آن را نشانه بزرگداشت و سپاسگزاری مؤمنان بر نعمت هدایت معرفی کرده و قربانیکننده را در گروه و خیل محسنین و نیکوکاران داخل کرده است. در قرآن کریم آمده است: «وقتی شما قربانی میکنید آنچه که متعلق به خداست، تقوای شماست نه گوشت و پوست قربانی» بنابراین در قربانیکردن هر چند ظاهر کار سر بریدن است؛ اما واقعیت قضیه نهایت تسلیم، سرسپردگی، عشق و علاقه بنده به مولای خود است و درواقع قربانیکردن نمادی از قربانیکردن هواهای نفسانی و ذبح نفس اماره و نوعی جهاد با نفس در جهت زدودن تعلقات و وابستگیهای دنیوی و مادی و رهایی از زندان مالپرستی و دنیاطلبی است.
این روزها آن قربانی ارزشمند است که هدفمند باشد، وگرنه تنها ریختن خون حیوانات، بدون استفاده از گوشت آنها نهتنها ارزشی نداشته، بلکه ضد ارزش به شمار میآید. ختم کلام اینکه قربانی به معنی کشتن نفس و خود واقعی انسان و به وقت ضرورت، جان آدمی است؛یعنی شهود و شهادت که بالاترین درجه عرفان است. نکته مهم این است که در اسطورهها نیز درواقع، اینگونه بوده و حقیقت امر، قربانیکردن جان انسانها بوده است. تا اینکه دین با ماجرای ذبح اسماعیل آن را از صورت واقعی خود به شکل نمادین درآورد؛ یعنی ابتدا یک انسان در مقام قربانی قرار گرفت (اسماعیل)، سپس انسان کنار گذاشته شد و یک حیوان به جای او به این جایگاه تسلیم شد.