| امید جهانشاهی | روزنامه نگار |
سخنان تند و پرطعنه یوسف اباذری در مراسم پدیدارشناسی فرهنگی مرگ پاشایی در تالار ابنخلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران واکنشهای زیادی را برانگیخته است. برخی توهینهای او را برجسته کردهاند و برخی نظرگاهش را بهعنوان یک روشنفکر چپ فرانکفورتی آماج حملات خود قرار دادهاند.
فارغ از نقد دلایل اقبال بیش از انتظار به آیین سوگ او که حالا پدیده پاشایی نام گرفته است، معتقدم خشم یوسف اباذری را باید درک کرد. این استاد صاحب نام جامعهشناسی بارها نشان داده که از آن دست اساتیدی نیست که در قاب دانشگاه باشند و در چارچوب نظم آکادمیک تحلیلی «قابلقبول» ارایه دهد.
سخنان او در مراسم پاشایی، نمایش یک خشم است. اعتراض به اینکه در سیستان و از سیستان تا ایلام مردم با فقری فراگیر دست به گریبانند. اعتراض به مکانیسمی که ورزشکاران و هنرپیشهها را به خاطر شهرت به کرسی قدرت مینشاند. همانطور که شاملو، فردوسی را بهانه میگرفت تا به سنت در ایران حمله کند؛ او پاشایی را بهانه گرفته تا خواب جوانانی را آشفته کند که نسبت به این مسائل بیتفاوتاند. نسبت به مستندی تلویزیونی که فقر وحشتناک در سیستان را تصویر میکرد بیاحساساند، اما برای خواننده مورد علاقهشان «تا ابد میسوزند» [از فیسبوک یکی از طرفداران پاشایی که اباذری به آن اشاره کرد]
تعجب نکنید که اباذری در واکنش به دانشجوی خشمگینی که سخنان او را توهین خوانده بود، گفت «از این توهین خوشحال است» چون او این توهین را تلنگری میداند به آنها که از فراق پاشایی میسوزند اما سوختن آنها را که در مناطق محروم از فلاکت خودسوزی میکنند، نمیبینند. آنها که به حق خودشان برای روشن کردن شمع معترضاند اما مردمی را که از بیکاری و فلاکت مثل شمع میسوزند و از بین میروند، نمیبینند. برای اباذری حمله به سوگ پرشور پاشایی، بهانهای بود برای حمله به همه رویهها و اولویتسازیهای به ظاهر صادق و این خشم ستودنی است.
بیشک این سخن اصلاً به معنای موافقت با همه سخنان او نیست. به نظرم این سخن که شور این مراسم کار حاکمیت است به منظور سیاستزدایی، تنها توهم روشنفکری است و ریشهاش را باید در نظرگاه خاص او که چپ است جستوجو کرد. البته ایشان هم میگوید که این کار کسی نیست بلکه نتیجه «ساخت» حاکم است. همچنین به نظرم آنچه «این همانیشدن با متجاوز» میخواند، حداقل در این مورد، زیادهروی است... اما با همه انتقاداتی که هست، خشم او درککردنی است. بله، نباید برای جامعه متأسف بود که بهجای بتهوون، پاپ امثال پاشایی گوش میدهد اما نیک میدانیم که به اندازه کافی دلیل برای انتقاد نسبت به وضع امروز جامعه ایرانی وجود دارد. اباذری از آن بیتفاوتیها و این شور خشمگین است. لطفاً خشم اباذری را درک کنید.