اوضاع روحی جامعه تعریفی ندارد. نمونهاش همین وقایع اخیر؛ خبر قتل و مرگ آنقدر برای مردم اهمیت پیدا کرده که سر سفره افطار هم دربارهاش بحث میکنند. یکی میگوید این روزها خشنتر شدهایم، یکی درباره علت این افزایش پرخاشگری نظر میدهد و دیگری از نمونههایی که در خیابان دیده، حرف میزند. اما همه، سر همان سفره افطار همنظرند که اوضاع بر وفق مراد نیست. این جامعه که خبرهای اقتصادی از یکسو فشارش میدهد و خبرهای ناگوار داخلی (از قتل توسط چهره موجهای چون شهردار اسبق تهران تا مرگ امامجمعه بیگناهی در کازرون و...) از سویی دیگر در منگنهاش قرار داده، بیش از هر چیز به چه کیمیایی نیاز دارد؟ قبل از آنکه جامعهشناسان و روانشناسان وارد بحث شوند، میشود نوشت که این جامعه، بیش از هر چیز به شادی نیاز دارد و امید. شادی نه لزوما از جنس بزنوبکوب و پرسروصدا که همان ابتدای نام بردن از «شادی» به ذهن هر شنوندهای خطور میکند. شادی میتواند یک تفریح خوشحال خانوادگی باشد در نیمهشبهای شهر. میتواند یک دوچرخهسواری دستهجمعی باشد در گوشهای از بوستانها. میتواند تماشای یک برنامه محبوب باشد در ساعت پرتی از تلویزیون. مهم، انرژیای است که باید به زیر پوست این شهر تزریق کرد و به سرپا ماندن مردم در همه این شرایط امید داشت. اما گویا هیچ مسئول دلسوزی در اطرافمان نمییابیم که به این نیازهای نانوشته جامعه توجه کند. خواستههایی که شاید در هرم مازلو روی کاغذ نیایند، ولی در بین این چرخدندههای ویرانکننده از هر چیز بااهمیتترند. الان چه اتفاقی افتاده که تلویزیونمان جز سریالهای پرسوزوگداز و پرفریاد (برادر جان را دیدهاید؟) برای مردم آوردهای ندارند. نود را آنچنان کنار گذاشتهاند، تا لذت کلکلهای فوتبالی هم رخت ببندد. مسأله دوچرخهسواری برای برخی صاحبان تریبون، از اختلاس و پولشویی و دزدی از خزانه دولتی مهمتر است و مقدار حرفهایی که درباره برخورد با دوچرخهسواران میزنند، از فساد اقتصادی بیشتر است. یک طرح بییال و دم و اشکمی هم به تصویب شورای شهر میرسد که مردم از شبهای تهران بهرهمند شوند و رونق نیمهشبانه در برخی نقاط مشخص بهوجود آید. این قانون نصفه و نیمه دیگر به کجای چه کسی برخورده که خبر مخالفت آن مطرح شده است؟ کسی کاری به مواد قانونی و هیأت تطبیق و بقیه عناوین دستوپاگیر ندارد، این بخش ماجرا مهم است که مگر مسئولان به فکر روحیه مردم نیستند؟ مگر نگاه دلسوزانه به جامعهشان ندارند؟ زیست شبانه چه هزینهای برای نهادهای مسئول ایجاد میکند که باید با آن مخالفت کرد؟ آیا چند گشت شبانه در مکانهایی مشخص شده، هزینه ریالی آنچنانی دارد؟ آیا فروش نیمهشبانه آفتی در اقتصادی ایجاد میکند؟ دلیل اصلی این ماجرا چیست که باید شایعه مخالفت با یک طرح بیضرر و کمدردسر روی سایتها قرار بگیرد.
این مشت نمونه خرواری است از ایدهها و طرحهایی که میشود برای مردم اجرا کرد، کمی بهشان روحیه و انرژی بخشید و هوای اعصاب و روانشان را داشت و برای روزهای سخت آمادهشان کرد. مردم به همان اندازه که به گوشت و تخممرغ و موبایل نیاز دارند، به شادی و امید محتاجند. قیمت یکی اگر گران شده، برای دیگری سنگاندازی نکنیم!
تکمله: در خبرها آمده بود که مدیرکل هماهنگی و امور مناطق شهرداری تهران گفته: فرمانداری با مصوبه شورا درخصوص طرح «حیات شبانه» مخالفت کرده است و طرح دیگری را با عنوانی متفاوت در ماه مبارک رمضان به صورت آزمایشی اجرایی کردهایم. حالا کار نداریم به اینکه برای اعلام نظر فرمانداری تهران مگر خود فرمانداری سخنگو و مسئول ندارد؟! مهم این است که چنین خبری -ولو اشتباه- چه جای مطرح شدنی دارد؟