مرتضی یاسرینیا/روزنامه نگار
چرچیل، مرد حرفهای بیمنطق نبود: «پایههای امپراتوری انگلیس روی فوتبال بنا شده است.» پایههای یک امپراتوری که روزگاری آفتاب در مستعمراتش غروب نمیکرد، روی فوتبال بنا شده؛ از همان روزی که کارگران منچستر- شهر کارگری و پیشرو در انقلاب صنعتی- با احداث مجهزترین اسکله انگلیس، مسیر کشتیهای صنعتی و توریستی را از بندر لیورپول به شهر منچستر منحرف کردند و به دشمنی دو خرده فرهنگ «کاکنی» و «اسکاسر» شدت بیشتری بخشیدند. با تأسیس ۲ تیم فوتبال منچستریونایتد درسال ۱۸۷۸ و لیورپول درسال ۱۸۹۲، فریاد دشمنی و تفاوت فرهنگی ۲ شهر که به هر دلیلی از حنجره سیاست، توان خروج نداشت در فوتبال، روی چمن سبز، همان جایی که به قول چرچیل، پایههای امپراتوری بریتانیا بود، سر داده شد. در جریان اعتصابهای کارگری در انگلیس، سرود ضدسلطنتی «با من تاب بیاور» ابتدا در جایگاههای ورزشگاه آنفیلد (استادیوم لیورپول) و اولدترافورد (ورزشگاه منچستریونایتد) به گوش رسید. زمان گذشت و سهم لیورپول و منچستریونایتد در جامعه انگلیس چیزی بیش از نقشآفرینی در دعواهای سیاسی شد. بندر لیورپول با بیتلز و جان لنونی که دل در گرو باشگاه قرمزپوش داشت، نقش فرهنگی خود را به لطف تیم افتخارآفرین شهر در دهههای ۷۰ و ۸۰، فریاد زد؛ چه در سطحیترین شکل ممکن با ارایه الگو سبیلهای پرپشت بازیکنان تیم و همهگیرکردن تیپی خاص و چه در عمیقترین لایهها با تبدیلکردن شهر به پایتخت فرهنگی اروپا. در این بین همسایه شمالی لیورپول، همیشه آن سبیلها و غوغای بیتلز برای بندرنشینان را هجمهای تبلیغاتی برای سرپوش گذاشتن بر عقبماندگی شهر لیورپول قلمداد میکرد. از نظر آنها، فوتبال و منچستریونایتد اصلیترین فاکتور برای اثبات برتری خرده فرهنگ کاکنی است. شاید فقط اینجا و در این رقابت فوتبالی، تأثیر توپ گرد بر معادلات فرهنگی- اقتصادی- سیاسی شهر، رخ مینماید. با فوتبال و هر نبرد لیورپول- منچستریونایتد، عقدههای غیرفوتبالی دو شهر استراتژیک شمال انگلیس، عریان وعریانتر میشود؛ آنجا که لیورپولیها فقط در جریان یک بازی ساده فوتبال جرأت دارند بنر «ما اسکاسر هستیم، نه شهری در انگیس» را به اهتزار در بیاورند و کمی آن طرفتر شعار «کشور منچستر» را بشنوند! وقتی لیورپولیها در بخشی از سرود باشگاهشان، عبارت «آمده بودند با پادشاه و کشورشان مبارزه کنند» را رخ به رخ منچستریها میخوانند، طرفداران تیم مقابل با شعارهای عمدتا کاتولیکی، تفاوتهایش در یک کشور پروتستان زده را به رخ میکشند. اگر در اسپانیا، ایتالیا و سایر کشورهای دارای فوتبال پیشرفته، این ورزش ادامه دشمنیهای بیرونی است و حکم نمک روی زخم را دارد در انگلیس و بهخصوص در ۲ شهر منچستر و لیورپول، فوتبال- این بنای امپراتوری آنگلوساکسونها- شروعکننده دشمنیها و تفاوتهاست. وقتی از ساعت 17 امروز، در ورزشگاه تخریب شده به دست نازیها
(اولدترافورد)، قسمت اول بزرگترین نبرد هر فصل فوتبال انگلیس توسط لیورپول و منچستریونایتد به نمایش درآید، بار دیگر این جمله بیل شانکلی، یکی از بزرگترین مربیان تاریخ باشگاه لیورپول در گوش زمان خواهد پیچید که: «فوتبال، مسأله مرگ و زندگی نیست، چیزی فراتر از آن است.»