افت کتابخوانی یک منحنی آرام و پیوسته را شامل میشود که در سه دهه اخیر استمرار داشته؛ اما در برخی مقاطع، شیب تندتری به خود گرفته است. بالاترین آمار شمارگان کتاب درسال ۵۸ درست یکسال پس از پیروزی انقلاب بهطور متوسط ۱۱هزار و ۳۶۳ نسخه کتاب بوده است و کمترین میزان تیراژ مربوط بهسال ۹۲ بود که تیراژ کتب بهطور متوسط به دوهزار و ۷۵ رسید و این وضع افت تیراژ کتاب همچنان ادامه دارد و احتمالاً متوسط تیراژ کتب به زیر دوهزار نسخه برسد. آنچه مشخص شده این است که انگیزهای برای خرید کتاب وجود ندارد.
یکی از مهمترین مصادیقی که دراینباره برشمرده میشود، کتاب «تمامی آنچه مردان در باب زنان میدانند» به قلم شخصی خیالی با نام «عبدل اسمیت» و ایده محمد صالحعلاء است؛ کتابی ۱۱۰ صفحهای که به چاپ بیستوهشتم رسیده و نوعی کتاب تمثیلی است. ویژگی خاص این کتاب، سفید بودن تمامی صفحات آن است. درواقع صالح علاء به مخاطب این پیغام را داده که مردان درباره زنان هیچ نمیدانند و ظاهراً این پیام با اقبال عمومی مواجه شده و بسیاری ترجیح دادهاند این کتاب را خریداری کرده و احتمالاً پس از مطالعه دقیق هدیه بدهند!
صالحعلاء در مقدمهای همراه با ادبیاتی طنزآلود بر این اثر، آورده است: «در آن سالهای شورانگیز، آباد و نوین زندگی، هنگامی که این کتابِ پژوهشی ـ دانشی را (بهسال ۱۹۷۹ ترسایی) ترجمه کردم، گمان نمیبردم که بارها و بارها تجدید چاپ و باز کمیاب شود. استادم پروفسور احمد کامیابی مسک، آن را به فرانسوی ترجمه کردند و بهزودی در آنجا هم نایاب شد و نیز آقای مریوان حلبچهای که ترجمهشان در میان عرب زبانها و مناطق کردنشین قحطی افتاد.
کاربران وب سایت «تابناک» درباره این خبر چنین نظراتی را نوشتند. کاربری نوشته: مشکل سانسور کتاب و آزادی بیان ادعایی در این کشور است که آمار سالهای افت و خیز نشر کتاب که شما نیز آوردهاید مؤید این حقیقت تلخ است! تا کی باید موضوع علاقهمندی مردم را هم واکاوی و سلیقه بندی کنیم؟! کاربری نوشته: تا پاياننامه كپی زده ميشود، تا زماني كه براي مديران متن سخنراني نوشته ميشود، تا موقعي كه كار كارشناسي مظلوم است، تا موقعي...كتاب خواندن معني نداره. کاربری با شناسه ناشناس نوشته: کار بسیار لوسی بهنظر میرسد. اگر چنین کتابی در اینجا (اروپا) منتشر شده بود، یکی هم فروش نمیرفت. مردم اینجا کتابهای واقعی میخوانند نه کتاب سفید! علت فروش زیاد آن کتاب در ایران شاید این است که مردم حوصله و وقت برای خواندن کتاب واقعی ندارند! و شاید چشم و همچشمی و مد و مدبازی، این بلای فرهنگی را نازل کرده است. یوسف نوشته: در هرم نیازها وقتی نیازهای اولیه مثل مسکن و خوردوخوراک معمولی قابل تأمین نیست کسی سراغ کتاب نمیره. سپهر نوشته: یعنی ایشون واقعا حاضر شدند اتلاف این همه کاغذرو ببینند؟ کاربری با شناسه ناشناس نوشته: با اینترنت، واتساپ، وایبر، لاین، گوگل پلاس و ... کی میره کتاب بخونه.