|ستار محمودی| کارشناس مدیریت|
دیدگاه ما انسانها به دنیا اغلب خطی است؛ مسائل خطی را خوب میفهمیم، حل میکنیم و به آنها واکنش نشان میدهیم. ما در تحلیل و شناسایی الگوهای خطی موفق بوده و وقتی سیستمهای اطرافمان به صورت خطی رفتار میکنند در پیشبینی آنها دقیق هستیم.
در مقابل ما در درک پدیدهای پیچیده، مرکب و دارای تأخیر زمانی مشکل داریم و عموما در تحلیل و واکنش به آنها دچار اشتباه میشویم.
مثال مشهور همان پادشاهی است که قبول کرد به مخترع شطرنج، برنج پاداش دهد به گونهای که در خانه اول دو دانه و در خانههای بعد هر کدام دو برابر خانه قبل برنج پاداش دهد. (یکبار از گوشی هوشمند یا کامپیوتر شخصی تان کار بکشید و مجموع این دانههای برنج را حساب کنید تا متوجه شوید که این پادشاه ما وعدهای با چه مقیاسی داده است! کیلو، گونی، تن و یا....)
در دنیای کسب و کار مثالهای متعددی داریم که روابط علت و معلولی، خطی، ساده و متعاقب هم نیستند؛ تلاش مدیرعاملی که برای توسعه طولانیمدت برنامهریزی کرده، ممکن است در کوتاهمدت کمترین اثر مثبت ملموس را داشته باشد یا نتیجه بسیار مطلوب امروز شرکت حاصل تلاش چندین سال برنامهریزی و عمل تیم قبلی است که امروز دیگر هیچکدام از آن افراد در شرکت حضور ندارند و بسیاری مثالهای دیگر که الان به ذهن خود شما آمده است.
در دنیای نوآوری مفهومی داریم به عنوان منحنی اس (S Curve) که بیانگر به پایان راه رسیدن یک نوآوری و لزوم تخریب خلاق آن توسط نوآوری دیگر برای دستیابی به رشد. اگر این نوآوری در خود شرکت اصلی انجام شود، محصول و شرکت به حیات خود ادامه داده و لذت شیرین رشد را خواهند چشید؛
اما اگر این نوآوری را رقبا انجام دهند، شرکت دچار مشکلاتی از جنس همان مشکلات پیچیده، غیر خطی، تاخیری و سخت دریاب برای ذهن ما انسانها میشود. (تا مدتها مدیران شرکت باید بنشینند و پرتقالفروش را پیدا کنند و چه بسا که اصلا پیدا هم نکنند!)
در زندگی شخصی ما نیز منحنی اس معنا و کاربرد دارد. ما انسانها هر کدام واجد قابلیتها و توانمندیهایی هستیم که به واسطه آنها با تلاشی قابل قبول دستاوردهای برجستهای خواهیم داشت. اما در دنیای غیرخطی شده و پویای امروز زمانی میرسد که به انتهای منحنی خود میرسیم و قابلیتها و توانمندیهای فعلی ما جوابگو نیستند و مجبوریم که دست به نوآوری بزنیم و منحنی جدیدی بسازیم که جوابگوی مسائل و مشکلات دنیای روز به روز غیرخطیترشده ما باشد.