تراژدی نه، همه شوربختی!
 

 

مهدی مالمیر روزنامه نگار

این روز‌ها فراگیری انواع و اقسام سرطان‌ها در پایتخت به چنان درجه‌ای رسیده است که برخی تحلیلگران از آن با عنوان «تراژدی» یاد می‌کنند. تراژدی‌ای که کمتر خانواده‌ای را می‌توان در این چندساله در شهر تهران سراغ گرفت که به طریقی با آن دست و پنجه نرم نکرده باشد! با این همه، اگر کمی از نزدیک‌تر به واژه تراژدی بنگریم به نظر نمی‌آید بتوان به آسودگی به آمار هرروز بالا گیرنده بیماری سرطان در شهر تهران تراژدی لقب داد! سبب آن‌که تراژدی اساسا به رویدادهایی گفته می‌شود که از دلِ منطقِ ناگزیر زندگی برآمده باشند و اراده انسانی کمتر اثری در رخ دادن یا ندادن آنها دارد. مثل مرگ‌های ناگهانی، انواع حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله و... جملگی تراژدی‌های زندگی انسان را رقم می‌زنند و از آنها در بیشتر مواقع گریزی نیست! با این وصف، پرسشی که سر بر می‌آورد این است که دریا لرزه (سونامی) سرطانی را که امروز به آن چشم دوخته‌ایم چه می‌توان نام نهاد؟ شاید «شوربختی» عبارت بهتری برای روایت رویدادهای تلخ این روز‌های ما باشد. چراکه تنها از شوربختی آدمی است که حوادثی را که می‌توان با اندک حساسیت و اراده‌ای از وقوع آنها جلوگیری کرد، به سبب کم‌کاری‌ها و خام‌دستی‌ها در برابر چشمانش ذره‌ذره بدل به مصیبت‌های بزرگ می‌شوند!
با این همه، گفتن ندارد که دامن‌گستر شدن سرطان به دلیل آلودگی هوا در این سطح و اندازه نه سرنوشت ناگزیر پایتخت‌نشینان است و نه دردی لاعلاج، تنها کافی است به تاریخ شهر‌های مدرن نگاهی سرسری بیفکنیم تا این نکته روشن شود که آلودگی هوا پدیده تازه‌ای نیست و بیشتر کشور‌های توسعه‌یافته در پگاهِ دوره صنعتی شدن خود با آن دست به گریبان بوده‌اند ولی با اراده معطوف به حل مشکل سال‌هاست این معضل را از سر راه برداشته‌اند و به صفحات تاریخ سپرده‌اند. بررسی کارنامه شهرهای مدرن حجتی است بر این ادعا!
در برابر اما، ما برای رهایی از این مشکل تا به حال چه کرده‌ایم؟ جز نصیحت مردم به ترک دیار و خروج از تهران و سرکوفت زدن به مهاجرانی که از زور بیکاری و بلاتکلیفی و به سودای گذران زندگی و لقمه‌ای نان، رنج به سر بردن در این شهر هیولایی را به جان خریده‌اند، از عهده چه کار نمایان دیگری برآمده‌ایم؟! سیاست‌هایی مثل دورکاری و انتقال کارمندان به شهرستان‌ها که در چندساله اخیر مطرح شد نه‌تنها دردی از شهر تهران دوا نکرد سهل است، آنچنان در حوزه اجرا با اما و اگر‌های فراوان روبه‌رو بود که حتی خود مدیران وقت نیز امیدی به جدی گرفتن این دست سیاست‌ها از سوی شهروندان نداشتند! نسخه‌هایی که به راستی خود هیچ دست کمی از بیماری نداشتند و جز بار کردن پریشانی بر سر پریشانی‌های پایتخت حاصل دیگری در پی نیاوردند! طرفه اینجاست که مدیران شهرداری و مسئولان شهر تهران که در هر همایش و جلسه سخن‌سرایی، نگرانی‌شان را از افت اخلاقی پایتخت به رخ می‌کشند، حال چگونه است که در برابر آمار ترسناک افزایش سرطان که سلامت اخلاقی و جسمانی شهروندان هر دو را آماج گرفته است، اینچنین سکوت پیشه کرده‌اند؟! و سرانجام این‌که آیا به راستی تعبیر دقیقی است معضلی را که در حوالی بی‌اعتنایی ما و مدیران ما چنین ابعاد غول‌آسا و هراس‌آوری به خود گرفته است «تراژدی» بنامیم؟ دست کم تا زمانی که دست ندانم‌کاری‌ها و بی‌ارادگی ما در کار است تراژیک نیست، همه شوربختی است!


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/16004/تراژدی-نه،-همه-شوربختی!-