فرید سماواتی| حسن زیرک از مشاهیر کردی متولد 8 آذر1300شمسی (حتاوی) در محله قلعهسردار شهر بوکان از توابع استان آذربایجانغربی که علاقه وافری هم به شهر خود داشت، بهدنیا آمد. وی کار هنری خود یعنی موسیقی را در ایران آغاز کرد و مدت اندکی در کشور عراق و درنهایت در وطن خویش موسیقی را بهطور عمیق و گسترده ادامه و بست و گسترش داد، علاقه زیادی به موسیقی و طبع شعر سرودن بهطور فیالبداهه استعداد ذاتی آهنگسازی و همچنین صدای زیبا و طنینانداز حسن زیرک باعث مشهوریت او شد. حسن زیرک توانست در طول عمر 51 سالهاش بیش از یکهزار و پانصد و سی و دو ترانه را آهنگسازی و بازسازی کند، بعضی مواقع در هر جامعه و ملل افرادی یافت میشوند که استعدادهای بالقوه دارند و باید بالفعل شوند، یکی از شهرهایی که در آن مدت زیادی اقامت داشت، کرمانشاه بود. همکاری او در این شهر با هنرمندان برجسته همچون مجتبی میرزاده، محمد عبدالصمدی، اکبر ایزدی و بهمن پولکی سبب خلق آثار زیبایی شد که از برجستهترین کارهای وی بهشمار میرود. وی از سال1337 که بخش کردی رادیو ایران در تهران گشایش یافت، همکاری خود را با این مرکز آغاز کرد. آثاری که حسن در رادیو تهران به ضبط رساند، اغلب با ساز اساتیدی همچون حسن یاحقی (ویولن)، حسن کسایی(نی)، جلیل شهناز (تار)، جهانگیر ملک(تنبک)، احمد عبادی (سهتار) و با سرپرستی مشیر همایون شهردار همراه بود. لازم به ذکر است این فرد نهتنها مقامهای کردی را بهطور کامل، بلکه دستگاههای اصیل موسیقی ایرانی را هم بهطور عمیق میشناخت و در آن دستگاهها هنرنمایی میکرد. زندهیاد همیشه در اوج بود و هنگامی که در مایه دشتی میخواند، اشک در چشمها جاری میشد. حسن برای رجال کشورهای منطقه عراق، سوریه، ترکیه و برای کشور خود هنرنمایی کرد که این خود دال بر مقام والای وی بود. حسن در ایران و عراق رویخوش و راحتی و آزادی را ندید. رفتار دولت وقت ایران با حسن او را دچار مشکلات فراوانی کرد، بهویژه وقتی که دکتر شیخعابد سراجالدینی رئیس وقت برنامههای کردی رادیو تهران بود به او اجازه کار نداد و این کار شیخ چنان تاثیر منفی بر دل حسن گذاشت که دیگر به رادیو برنگشت و با دلی شکسته بهسوی بغداد روانه و در آنجا نیز دچار مشکل شد و او را گرفته و روانه زندان کردند. پس از آزادی از زندان مجددا به تهران برگشت و در آنجا نیز توسط ساواک بازداشت شد و مورد شکنجه قرار گرفت. خود وی در جریان شکنجهاش در ساواک در نوار گفته و صدایش در این خصوص هنوز به یادگار مانده است. وی از سال 1341 تا 1343 در کرمانشاه بود و با رادیو کرمانشاه همکاری داشت. در اواسط سن محدود خود دچار بیماری لاعلاج میشود که مدتی بهبودی یافته ولی این مرض درنهایت باعث مرگ وی شد. اگر بخواهیم ناگفتهای بماند او برای طبیب خود هم شعر و ترانه سروده است؛ همان آواز معروف (امان دکتر. عمرم. چاوم دکتر. دردم چاره کا...) که میگوید ایدکتر. ای عمر و چشمان من. ایکسی که درد مرا چارهای اندیشیدی و به رسم قدرشناسی از او سپاسگزاری میکند. سالهای پایانی استاد در تلخی و ناکامی گذشت و چندان به آوازخوانی نمیپرداخت و در منطقه بوکان قهوهخانهای دایر کرد و درمیان مردمی که دوستشان داشت، آخرین نفسهایش را در رنج و بیماری کشید. وی در 7 مرداد سال 1351 برابر با 30 مهرماه 1972 در 50 سالگی در بیمارستان بوکان به علت بیماری کبد و ناراحتی معده، چشم از جهان فروبست و در دامنه کوه نالشکینه که از کوههای زیبای بوکان است، به خاک سپرده شد. شهرام ناظری، هنرمند سنتی ایران درباره صدای استاد چنین میگوید: درخصوص مرحوم درمجموع فقط میتوانم بگویم که یک انسان نابغه به معنای واقعی بود، یعنی در همان لحظه که وارد ارکستر رادیو میشد و به اتاق ضبط میرفت بداهتا، هم شعر میسرود هم آهنگ میساخت و هم آن را میخواند که تاکنون چنین موردی در موسیقی سابقه نداشته است اما موسیقی و شعر را بهصورت الهامی و حفظ شده میخواند و واقعا از افراد استثنایی و از نوابغ موسیقی کردی بودند و بنده درمیان خوانندگان کرد علاقه خاصی به صدای وی داشتم. از شاهکارهای بزرگ این هنرمند میتوان به آوازهای تلفیقی اشاره کرد که آواز را به 3 زبان مختلف کردی، فارسی و ترکی پشتسر هم و بهصورت همزمان در یک ترانه خوانده است و ظرافت آن در ترانه (اینهمه. حال غمی دل به که گویم. سراغی گل خود منزل که جویم) محرز است که به ترتیب اول ترکی بعد کردی و سپس فارسی اجرا کرده است، به حسن زیرک لقب ما موستا مهمیر یعنی پیشوای زنده دادهاند و واقعا مصداق کامل ایشان است، آخرین اشعاری که زندهیاد در بستر میسراید و میخواند را با هم میخوانیم:
کاک حسن زیرک ناو جهانم رو
پرورده خاکی نیشتمانم رو
بلبلی دنگ خوشی نیو باغانم رو
خاوهنی تریکه کر دستانمرو
سلطان و شاهی بلبلانم رو
قناری باغی کردستانم رو
حسن زیرکی مهربانم رو
خواننده دنگ خوشی کردستانمرو
خواننده ایران حسن زیرکرو
هاو رازی نالهیشاو زیندهداران
زا نای زمانی کوردی سواران
و به داغ له پر مردووه
دنگی به دنیا فانی در چوووه