سیاوش باقی| اتفاقاتی که در صداوسیما شاهدیم، بیش از همیشه آسیبهای غیبت شبکههای خصوصی را یادآوری میکند. مطالبهای که هر از چندی از سوی کسی مطرح میشود اما با گذشت زمان به فراموشی سپرده میشود؛ اما چرا میگوییم شرایط امروز لزوم داشتن شبکههای خصوصی را به یادمان میآورد؛ به یاد بیاوریم که سیما مثل بسیاری از تصمیمات و رفتارهایی که در گذشته داشته، توجهی به درخواست مخاطبان خود نکرده است. این بیتوجهی جز در فضایی غیر رقابتی امکانپذیر نیست. غیر ممکن بود که رسانه ملی خطر از دستدادن مخاطبانش و سپردن آنها به رسانههای دیگر را پشت گوشش احساس کند و به این راحتی بهترین محصولات خود را حذف کند. شاید بگوییم این کوتاهی قبلا اتفاق افتاده است؛ زمانی که شبکههای اجتماعی و پیامرسانها به راه افتادند و صداوسیما بخشی از کارکرد خود را از دست داد و به چشم دید که چه از جنبه اطلاعرسانی و چه سرگرمیسازی دارد عقب میافتد. بعدتر شبکههای ماهوارهای از راه رسیدند و با وجود همه ممانعتها و بگیروببندها آنتنهای ماهوارهای مثل قارچ تکثیر شدند و تصاویری که خارج از مرزها تولید و ارسال میشد، باز هم بخشی از سهم صداوسیما را گرفت. بعد نوبت سریالهای شبکه خانگی رسید تا نشان دهد که مردم چه نیازی به پرکردن اوقات فراغت خود دارند و چقدر حاضرند برای آن هزینه کنند؛ کاری که ظاهرا صداوسیما نتوانسته بود از پس آن بربیاید و با بدسلیقگی و خطقرمزهای پرتعداد و خفهکننده کار را برای خود سخت کرده بود اما همه اینها باعث نشده است که بیتدبیریها کم شود و رسانه ملی همچنان با اتکا بر انحصاری که دارد، میتواند هر برنامه و مجری را که نمیپسندد، کنار بگذارد و هر که را خوشش میآید در قالب برنامههایش بگنجاند. چنین شرایط ناسالمی فقط با فراهمشدن رقابتی حرفهای میتوانست تغییر کند؛ زمانی که یک برنامهساز حق انتخاب میداشت و میتوانست با هر رفتار ناصواب شبکه، تصمیم بگیرد و به رسانهای دیگر کوچ کند. زمانی که از دستدادن برندها معنا پیدا میکرد و همه چیز مونوپل یک رسانه نبود و کسی نمیتوانست بگوید، همین است که هست؛ باید به ساز من برقصی و پای من بمانی و بسوزی.
در وضعیت حرفهای و رقابتی، مجری و برنامهسازی که میتواند مخاطب میلیونی با خود بیاورد، میتواند هر سرمایهای را برای برنامهسازی خود فراهم کند و برای رسانهاش سودآور باشد. پس ارزش سرمایهگذاری را دارد اما وقتی آلترناتیوی نیست، جز تندادن به سلیقهای که نمیپسندی یا کنار نشستن چارهای نیست. در عین حال در نظر داشته باشیم که مطالبات از رسانه ملی فقط نیازهای اقلیتی خاص نیست. در هفتههای اخیر انتقاداتی از طرف چهرههای همسو با صداوسیما هم شنیده شده است که از نیاز به چندصدایی شدن این رسانه گفتهاند. آخرین نفر عماد افروغ بود. او در یادداشتی نوشته است: «امروزه صداوسیما با آسیبی روبهرو است که در قالب تظاهر به شعارها و نمادهای انقلابی در این رسانه خود را نشان میدهد...