روز یکشنبه گذشته گفتوگویی چاپ شد با آرش فرزین؛ هنرمندی که گردش روزگار باعث شده موقعیت یکه و یگانهای در بخشی از تاریخ شنیداری فوتبال و هنر این مرزوبوم، در حوزهای که در کل میشود عنوان «اینترتینمنت» را بر آن اطلاق کرد، داشته باشد.
آرش فرزین پسر فرزین است. خوانندهای که بیتردید یکی از خوشنامترین و مردمیترین خوانندگان این مرزوبوم بود- که در جوانی، درحالیکه سالهایسال میتوانست به حیات هنرمندانهاش ادامه دهد، پرپر شد. آرش فرزین بهترین گزینه است برای گفتن از زندگی، باورها و سلوک چنین مردی؛ که با گذر سالیان دراز هنوز از محبوبیتش کاسته نشده است...
آرش همچنین در یکی از پرهیاهوترین دورههای پرسپولیس، در روز و روزگاری که گذر از هیمنه سلطانی به دوران مدرن با نهایت تنشها و کشمکشها درحال انجام بود، یکی از نزدیکترین افراد، هم به سلطان قدرقدرت پرسپولیس و هم به مربی خارجی این تیم بوده. او مترجم زوبل، مربی آلمانی سرخها بود و تنها به این دلیل هم اگر باشد، شنیدن تجربهها و خاطراتش از آن دوران میتواند جذاب و نیز آموزنده باشد.
بگذریم از اینکه نزدیکی او با مهمترین چهره تاریخ پرسپولیسیها حرفهای او را از این نظر نیز شنیدنی میکند. اینهم دلیل دیگری که آرش را مهم میکند...
در انتشار این گفتوگو اما اتفاقی رخ داد که ناراحتی آرش فرزین را باعث شده است که حق هم دارد. آرش مثل هر هنرمندی، مثل هر چهره بااهمیت دیگری موضوع شایعات گوناگونی نیز بوده و همین نیز باعث شد اتفاقی افتد که ناراحتی این هنرمند را موجب شود. ظاهرا در روتیتر گفتوگو، در آخرین لحظات، اشتباهی رخ داده و شایعهای که در فضای غیررسمی رسانهای این کشور وجود داشته، با متن گفتوگو خلط شده است. به این دلیل، ضمن حذف آن جمله شائبهبرانگیز از گفتوگوی آرش فرزین در سایت روزنامه، از او بابت اشتباه رخ داده پوزش میخواهیم...