افسر افشارنادری جامعهشناس
زمانی که افراد بهعنوان یک عضو در شبکههای مجازی و ارتباط جمعی مثل واتسآپ، وایبر و فیسبوک شرکت میکنند، باید به این نکته التفات داشته باشند که هر فرد دیگری نیز در هر جای دنیا امکان حضور و عضویت در این شبکهها را دارد. همه این افراد برای خود، اندیشهها، ایدهها، آرزوها و احساساتی دارند که عدهای مایل هستند این اندیشهها را با دیگران به اشتراک بگذارند. یعنی این امکان برای همه افراد فراهم شده است که در صورت تمایل، در این گروهها عضو شوند. اما نکته مهمی که در این میان وجود دارد، این است که هیچکس مجبور نیست که در این گروهها، لزوما اظهارنظر کند. بهطور مثال، بسیاری از افراد و دوستان، مرا در گروههایی عضو کردهاند؛ اما من در آنها اظهارنظری نمیکنم. ولی اگر کسی دوست دارد ایدهها و نظراتش را به اشتراک بگذارد، این امکان برایش وجود دارد. هیچ فرد یا گروهی نمیتواند وارد حوزه شخصی افراد عضو در این شبکهها بشود و آنها را مجبور به عضویت در گروهی یا لغو عضویت از گروهی بکند. هیچکس نمیتواند به دیگران بگوید که در چه برنامههایی شرکت کند یا نکند. اگرچه در این شبکهها، همانطور که گفته شد، از همه اقشار، گروهها و افراد مختلف اجتماع، حضور دارند؛ افراد خوب و بد؛ با اخلاق و بیاخلاق؛ مذهبی و غیرمذهبی و ممکن است عدهای از این افراد، بخواهند شایعه یا دروغی را اشاعه دهند؛ اما باید این را بدانیم که شهروندانی که در این گروهها حضور دارند، هوشیار هستند؛ از عقل و منطق برخوردارند و صلاح و فساد خود را تشخیص میدهند. آنها میدانند که چه چیزی صادق است و چه چیزی کاذب؛ چه چیزی حقیقت دارد و چه چیزی حقیقت ندارد. تجربه نشان داده است که مردم، بیش از رسانههای دولتی مثل رادیو و تلویزیون، به شبکههای مجازی اقبال نشان میدهند. دلایل پیچیدهای برای این موضوع وجود ندارد. یک دلیل برای این موضوع در کشورهای مختلف این است که مردم میدانند در رسانههای دولتی، نظارت وجود دارد و میتوانند گفتهها و نظرات آنها جهتدار استفاده شود. استفادهای که ممکن است در مسیر نفع حکومتی خاص باشد یا در کشور ما مورد استفاده جناحی خاص قرار گیرد. اما همه میدانیم که در شبکههای مجازی، هیچ نظارتی وجود ندارد، لذا هیچ جهتی برای این رسانهها متصور نیست؛ چراکه اساسا کسی در این فضا، ذینفع نیست. برخلاف رسانههای دولتی و حاکمیتی که افرادی ذینفع هستند و از آن بهرهبرداری میکنند. در شبکههای مجازی، لزومی ندارد کسی دروغ بگوید؛ ممکن است عدهای دروغ بگویند و شایعاتی را دامن بزنند؛ اما ضرورت و نفعی برای این کار در فضای مجازی وجود ندارد. حتی اگر کسی چنین حرف نادرستی را بیان کند که با واقعیت در تناقض باشد، مردم قطعا واکنش نشان میدهند و با حرفها، سخنان و نظراتشان، او را گلوله باران خواهند کرد. در هر حال اصلیترین دلیل رجوع مردم به اخبار و مطالب موجود در فضای مجازی، اعتماد به این موضوع است که آزادی کامل در آن وجود دارد. طرف دیگر قضیه هم صادق است؛ یعنی نهتنها مردم به این فضاهای ارتباطی مجازی اعتماد میکنند، بلکه در کشورهای مختلف به رسانههای دولتی اعتماد نمیکنند یا اعتماد کمی دارند. چرا که این رسانهها، متمرکز هستند و این تمرکز به معنای فقدان اعتماد مردم به صحت خبرهای منتشر شده در این رسانهها است.
اگر بخواهیم مقایسهای در این زمینه میان کشور خودمان و سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی انجام بدهیم، میبینیم که در آنجا، برعکس، مردم اعتماد زیادی به رسانههای عمومی دارند. دلیلش هم دقیقا این است که رسانهها در این کشورها، متمرکز نیستند؛ بلکه رقابتی و در درست نهادهای خصوصی و سرمایهداری هستند. لذا این رسانهها سعی میکنند اخبار صحیح و موثقی را به گوش مردم برسانند؛ چراکه اگر کوچکترین حرف خلاف واقعی از رسانهای سر بزند، صد رسانه دیگر پیدا میشوند که آن رسانه را به نقد میکشد. اساسا فضای رقابتی در آن سامان اجازه خطا نمیدهد زیرا رقبا در کمین هستند. به همین دلیل، رسانهها سعی میکنند، لااقل برای حفظ وجاهت و جذب مخاطبانشان، اخبار درست را بیان کنند. لذا فقدان اعتمادی که اینجا به رسانههای سراسری شاهد هستیم، در آنجا وجود ندارد، یا کمتر به چشم میخورد.
باید به شبکههای مجازی و مردم، اعتماد کرد؛ باید بدانیم که مردم میتوانند خودکنترلی انجام دهند. باید خودشان، بهصورت خودجوش و خود خواسته، در این فضاها شرکت کنند و کنترل اخبار و محتوای منتقل شده را به دست بگیرند. نهتنها نباید این فضا را محدود کرد؛ بلکه باید به توسعه آن نیز کمک کنیم. با این کار، به مردم این فرصت را میدهیم که خودشان به دروغگویی و شایعهسازی عدهای پاسخ بدهند و صحت و سقم محتوای منتشر شده را خود، تشخیص دهند.