شهروند| خبر تکراری بود؛ تیمملی زنان ایران باز هم حذف شد و یکبار دیگر نتوانست جواز حضور در مسابقات المپیک را به دست بیاورد. حالا همه مثل همیشه این جمله را تکرار میکنند: «از این تیم انتظارات زیادی نباید داشت». منتهی سوال اصلی اینجاست: «بالاخره چه زمانی به این جایگاه میرسیم که ناکامی تیمملی زنان ایران به جای عادت برای همه ما چیزی در حد فاجعه باشد؟»
برای رسیدن به جواب این سوال با نیلوفر اردلان، کاپیتان سابق تیمملی فوتسال و فوتبال زنان و یکی از شناختهشدهترین چهرههای ورزش زنان گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه مشروح مصاحبه او با «شهروند» را میخوانید:
چرا باز هم باختیم؟
در گذشته آنطور که باید کار انجام ندادهایم و باید شبانهروز برای پیشرفتکردن تلاش کنیم. همین حالا هم با ورود مربیان مرد به فوتبال زنان شاهد رشد قابل توجهی هستیم. در تیم ملی فوتسال با مدیریت فنی علی صانعی دیدیم که به چه جایگاهی رسیدیم و در تیم ملی فوتبال زنان هم اضافهشدن آقای حسین عبدی و حسین حبیبی به عنوان مربی دروازهبانها به پیشرفت ما کمک بسیار زیادی کرد. در همین مسابقات انتخابی المپیک درست است که حذف شدیم اما کمکگرفتن از مربیان مرد سطح تیم ملی زنان ایران را بالاتر برده بود.
پس اعتقاد دارید که حضور مربیان مرد باید ادامه داشته باشد؟
به هر حال این یک حقیقت کتماننشدنی است که سطح سواد و دانش و تجربه فوتبالی مربیان مرد از مربیان زن در ایران بالاتر است و فوتبال زنان ایران به کمک آنها نیاز دارد. هم مربیان زن ما پیشرفت میکنند و هم فوتبالمان. برای همین انتخابی المپیک در 12 روز نزدیک به 27 جلسه تمرینی برگزار شد و من که کنار تیم بودم، به خوبی دیدم که سطح فوتبالی و انگیزه و روحیه بچهها به طول مثال از جلسه نهم به بعد نسبت به جلسات اول به خوبی مشهود بود. به هر حال زنان فوتبالیست ایران تجربههای بسیار کمی دارند و میانگین سنی تیم هم زیر 25 سال بود. آنها هیچوقت در تورنمنتهای بزرگ شرکت نکرده و با تیمهای بزرگ بازی دوستانه نداشتهاند.
با این حال باز هم حذف شدیم و حالا باید دید فدراسیون چه برنامهریزی برای تیمملی زنان خواهد داشت.
نگاه به فوتبال زنان نسبت به گذشته خیلی بهتر شده و اگر با انصاف باشیم، باید بگوییم آقای تاج و سازمان تیمهای ملی هم دارند همه تلاش خود را برای حمایت بهتر انجام میدهند. خیلی از مشکلات هم بحث ضعف ساختاری در فوتبال ایران است که باید برنامهریزی گسترده برای حل آن شود. به هر حال وقتی بازیکنی در بیستویک سالگی به اردوی تیمملی اضافه میشود این موضوع نشان میدهد در بحث فوتبال پایه زنان ایراد داریم.
سطح تکنیکی و تاکتیکی بازیکنان در چه وضعیتی است؟
وقتی بازیکن موقع تکبهتکشدن استرس دارد یا در بغل پا زدن هم بعضا ما ایراد میبینیم و در بحث تکنیکهای فردی مشکل داریم، کار سخت میشود. با حمایت دولت و وزارت ورزش و برنامهریزی فدراسیون باید در بحث آموزش حرفهای از سنین پایه کارهای اساسی انجام شود. در این مسابقات هم در هر دو بازی که باختیم، شاهد اشتباهات فردی بودیم که به تیم ضربه زد و موقعیتهایی که به خاطر کمتجربهبودن بچهها نمیتوانستند تبدیل به گل کنند.
اوضاع اقتصادی ورزش و فوتبال زنان هم گویا تعریف خاصی ندارد؟
شرایط مالی فوتبال زنان و حتی ورزش زنان نسبت به آقایان تفاوت فاحشی دارد و اوضاع خوب نیست. گرانترین بازیکن فوتسال و فوتبال زنان ایران شاید قراردادش به زور به 60 میلیون تومان برسد که تعداد آنها خیلی زیاد هم نیست؛ بقیه نفرات نیز که درآمد آنچنانی در این شرایط اقتصادی سخت ندارند. بد نیست بدانید که اکثر بچهها هم نانآور خانواده هستند! این مشکلات شدید اقتصادی هم میتواند روی روحیه ورزشکاران زن تاثیر منفی بگذارد؛ چون برای آمادهماندن در بالاترین سطح و تلاش برای حرفهایشدن باید برای خودشان هزینه هم بکنند.
درباره امکانات هم بهتر است که سوال نپرسیم!
به هر حال حقایق را مردم میدانند. ما چرا نباید یک مجموعه ورزشی اختصاصی برای زنان داشته باشیم که زمین فوتبال و فوتسال و سالن وزنه و پیست تارتان، استخر و غیره را داشته باشد؟ ما در فوتبال آقایان هم مشکل زمین چمن داریم. حالا ببینید در فوتبال زنان اوضاع چطور است؛ در شمال که ورزشگاه گل و لای است! در بقیه شهرها چمن مصنوعی که در واقع موکت است! واقعا برای کشور ما کار سختی است که یک یا دو مجموعه ورزشی کاملا حرفهای برای زنان احداث کند؟ داشتن یک استادیوم 10 هزار نفره برای زنان خواسته زیادی است؟ این رویاهایی است که ما داریم اما اینکه چه کسی و در چه زمانی میآید و آنها را به واقعیت تبدیل میکند، الله و اعلم!
یک بحث انتقادی از جامعه زنان ایران هم عدم حمایت آنها از تیمها و ورزشکاران زن ملی در رشتههای مختلف است؛ چرا زنان که خواهان آزادی ورود خود به ورزشگاه برای تماشای مسابقات هستند به برگزاری بازی تیمملی زنان بیتوجهی می کنند؟ البته که مطالبه اول حق آنهاست اما...
درست است؛ منتهی من چرا گفتم مجموعه ورزشی اختصاصی داشته باشیم؟ برای اینکه مثلا اگر میخواهیم در ورزشگاه آرارات بازی کنیم، آنها طبق برنامهای که دارند، زمان مسابقه را به ما تحمیل نکنند که مثلا ساعت 11 یا 12 ظهر مسابقه دوستانه با تیم خارجی را برگزار کنید. در آن ساعت طبیعتا کسی نمیتواند برای حمایت از تیمملی زنان بیاید.
با تمام این حرفها آینده را چطور پیشبینی میکنید؟
ژاپن برنامهریزی درست و اصولی کرد و شد قهرمان جهان! ما شاید نتوانیم فعلا مثل آنها باشیم ولی میتوانیم الگو بگیریم. در شرایط کنونی 7 بازیکن دختر ایرانی از آمریکا به اردوهای تیم ملی اضافه شدهاند که دو مهاجم، دو مدافع و یک هافبک هستند و قطعا حضور آنها به تیمملی زنان کمک میکند. به زودی هم اردوی تیمملی زیر 19 سال با مدیریت آقای حسین عبدی شروع میشود. من به آینده خوشبین هستم. هدف اولمان میتواند حضور در مسابقات قهرمانی آسیا و صعود از مرحله گروهی باشد. دور بعدی هم انشاءالله جواز حضور در المپیک و مسابقات جام جهانی را بگیریم؛ ولی به این شرط که نگاهها تغییر کند و امکانات و حمایت اقتصادی بیشتر شود.
این وضع تغییر میکند؟
ببینید همه ما امروز کار میکنیم که رفاه و شادی و آرامش داشته باشیم. یک ورزشکار زن در ایران نه درآمد آنچنانی دارد و نه امنیت شغلی! حتی امکانات در حد استانداردهای بینالمللی و خدمات درمانی و بیمه نداریم. در همین رشته فوتبال آینده همه تقریبا نامشخص بوده و نگرانی آینده همیشه با یک ورزشکار زن همراه است. این هم یک فکر منفی و نابودکننده است!