|عبدالرضا گرشاسبی |
سطر نخست: جهان ادبیات، جهان كشف و شهود و تأويل شگفتیهاست. اين جهان به صنف و گروه خاصي تعلق ندارد و ملك پدري و مادري كسي نيست. به گواه تجربههاي ناب نويسندگان در جهان، ادبيات و متنهاي ادبي ملك پدري يا مادري كسي نيست و ارث و ميراث طايفه و خانداني خاص محسوب نميشود. كسي كه بتواند فكر كند و با فكر كردن، مناسبات مفهومي پيرامون يك موضوع را به درستي و بجا دريابد و قادر باشد از دريافتهايش حرف بزند بيشك ميتواند به مدد كلمات نوشتن را تجربه كند. ادبيات باريكه راهي است كه دوستداران خود را به شاهراه ادب و مهرباني مي رساند.
شهروندان جهان ادبيات در يك موضوع و نكته شريك و متفق القولند: ادب و انسانيت. در اين جهان هر واژه براي انسان، اعتلاي انسان و حقيقت انسانيت به سخن و متن بدل ميشود. به همين اعتبار ادبيات، جاي ابراز وجود شعور و انسانيت زير سقف كلمات و الفباي زبان مادري است. در جهان ادبيات، هيچكس بر ديگري ارجحيت نخواهد داشت، مگر به ميزان تلاشي كه براي برانگيختن شعور و انديشه بهكار ميبندد. اديب واقعي چیزی را که نمیپسندد یا متوجه نمیشود با کتمان به زاويه بایکوت نميراند. در جهان ادبيات تقسيم وظايف شهروندانش، راحتتر از آبخوردن اتفاق ميافتد: كلمات به مدد شعور و مهرباني پل ميشوند براي عبور. از هر چيزي كه ايستگاه توقف ميشود. عبور: رفتن هميشه رفتن.
برخي، ادبیات را صحن و سراي آزادی و درك حقيقت زندگي مينامند. پشتوانه چنین ادبیاتی، زندگی و مجموعه ماجراهای تلخ و شيرين آن است. دانشجويان اما راویان بخشی از این جهاناند و ادبیات دانشجويي ایران، در نگاهی کلی، تلاشی در جهت ارایه تصاویری واقعنمایانه از زندگی، جامعه، تاریخ، عشق و مرگ است. نميدانم شما چقدر با اين تلقي موافقيد. در هر حال اين هم يك تجربه است. سطر نخست اين تجربه را با ما باشيد. در اين فرصت تأملي خواهيم داشت بر نشريات دانشجويي به منزله فصلي از جهان ادبيات. بيشك همراهي و همزيستي ادبيات و رسانه يكي از فصول درخشان زيست اقليم ادبيات امروز ما است.