عباس عبدی روزنامهنگار
اين سيل عليرغم خسارتهاي بزرگش، منافع مهمي نيز داشته است؛ احياي تالابها، پرشدن سدها و افزايش منابع آبي زيرزميني و... بخشي از اين منافع است كه به احتمال فراوان بر هزينههاي مادی آن ميچربد، ولي اكنون بايد به مرحله بعد از سيل بپردازيم. اينكه شرايط مناطق سیلزده را به حالت عادي برگردانيم. اينكه چه كارهايي را انجام ندهيم تا مواجه با تكرار اين بلاها نشويم؟ اينكه چه كار كنيم تا روحيه مردم سيلزده بازسازي شود؟ سياستهاي مديريت کشور از حیث شهرسازی، حفظ مراتع، استفاده از آب و مدیریت بحران را بازنگري كنيم. گزارش کارشناسی كاملي از علل و پيامدهاي اين بحران تهيه كنيم، برای تهیه این گزارش حتی میتوان از موسسات وابسته به سازمان ملل کمک گرفت. برای نمونه بايد يك بار براي هميشه به اين سوال پاسخ داد كه سدسازی خوب است يا بد؟ و اگر برای ساختن آن شرط و شروطي را بايد در نظر داشت، آنها كدام است؟
اكنون برخي از نمايندگان خطونشان ميكشند كه چرا فلان سد ساخته نشد، كه اگر ميشد اين سيل در منطقه آنان رخ نميداد. در مقابل برخي از فعالان تاكيد ميكنند كه اگر سد وجود نداشت، خيلي بهتر بود. در اينباره بايد گزارش قطعي داد.
درباره سياستهاي حفظ حريم رودخانهها چطور؟ درباره سياست ساخت واحدهاي مسكوني در معرض سيل چطور؟ درباره سازمان و تشكيلات مربوط به بحران از مرحله هشدار يا امدادونجات در چه شرايطي هستيم و نقاط قوت و ضعف ما چه بوده است؟ نظام ارتباطی و اطلاعرساني و ناكارآمديهاي آن بايد تجزيه و تحليل جدي شود. درباره بودجه و امكانات امدادونجات در چه شرايطي هستيم؟ آيا با اين حد از امكانات و اختیارات هلالاحمر قادر به عبور از اين بحرانها هستيم؟ درباره روابط بينالمللي كشور و تاثير آن بر چنين حوادثي چگونه ميانديشيم؟
از همه مهمتر درخصوص مردم و فرهنگ تعاملي آنان در حوادث غيرمترقبه با دولت و نيروهاي امدادي چه ارزيابيهايي داريم؟ واقعيت اين است كه همه توجه ما به حكومت و دولت است، در حالي كه بخش مهمي از ماجرا مربوط به مردم است. در همين سيل اخير بارها ديده شد كه بخشی از مردم به هشدارها توجه كافي نميكنند، خطر سيل را جدي نميگيرند، خانههاي خود را ترك نميكنند و به دستورالعملها بيتفاوت هستند. بخشی از کشتهشدگان سیل به دلیل عکس گرفتن بدون رعایت ملاحظات ایمنی بوده است. اين حادثه رويه دیگر و مثبتي نيز داشت. همياري مردم بهويژه آنچه در شيراز ديده شد، بسيار آموزنده و اميدبخش است.
سيل و بارشهاي زياد سه هفته گذشته نشان داد كه هر رويدادي به همان ميزان كه تهديد است، فرصت نيز هست. اينكه تهديد وجه غالب رويداد شود يا تبدیل به فرصت شود، بستگي كامل به عملكرد ما دارد. اين ما هستيم كه تهديدات را ميتوانيم تبديل به فرصت كنيم يا برعكس قدر فرصتها را ندانيم و آنها را به تهديد تبديل كنيم.
به علاوه مهمترين آموزه اين سيل اين است كه گمان نكنيم اعمال و سياستهاي حكومت فقط در كوتاهمدت اثرگذار است. چهبسا اثرات بلندمدت آن بسيار مهمتر و پايدارتر است. آنچه كه امروز ميكاريم، شايد مهمترين برداشت و ميوه آن 20 يا 30سال بعد به دست ميآيد. ديگران كاشتند و ما خورديم، ما بكاريم و ديگران بخورند را فراموش نكنيم. سياستهاي امروز ما بايد معطوف به دستاوردهايي باشد كه براي فرزندان و نوههايمان دارد.