عباس عبدی روزنامهنگار
در جريان سيل اخير شاهد شكل جديدي از حضور شبكههاي مجازي بوديم. نخستين و مهمترين مسأله اين بود كه صداوسيما كه دشمن درجه يك تلگرام بود و براي فيلترينگ آن از هيچ كوششي فروگذار نكرد، مجبور شد به تلگرام بازگردد و اين کار به منزله اعلام شكست سياست فيلترينگ بود. نكته دوم اينكه گزارشگران محدود و غيرمطمئن صداوسيما در برابر هزاران گزارشگر مردمي و داوطلبانه كه مشغول ارسال فيلم و عكس و خبر هستند، به كلي به حاشيه رفتند و فضاي خبري مربوط به سيل در اختيار رسانههاي مجازي درآمد و يك بار ديگر اين واقعيت بيش از پيش آشكار شد كه دوران انحصار رسانهاي گذشته است و صداوسيما و رسانههاي رسمي بايد در سياست انحصاري و محدوديت خبررسانی خود تجديدنظر كنند و به يك نظام رسانهاي آزاد تن دهند. بدون تردید فقدان رسانه آزاد و البته رسمي و تحت نظارت قانون براي ايران مشكلات امنيتي ايجاد خواهد كرد.
در غياب رسانههاي رسمي، فضاي مجازي يكهتاز عرصه رسانهاي و اطلاعرساني شده بود، ولي اين يكهتازي همراه با تبعات ويژه خود بود كه بايد نسبت به عوارض آنها حساس بود.
نخستين عارضه آن ترويج نگاه منفي و نقزدن است كه البته قابل فهم است، ولي دليلي ندارد كه به نكات مثبت و اميدبخش توجه نكنيم و همواره نيمه خالي ليوان را ببينيم.
عارضه بعدي، اخبار ناصحيح بود كه اعتبار اخبار اين شبكهها را كاهش ميداد. هنگامي كه رسانهاي رسمي و تحت نظارت قانوني در میدان خبررسانی نباشد، حساسيت رسانه غیررسمی نسبت به انتشار اخبار بیاعتبار يا دروغ کمتر خواهد بود، در نتيجه اعتبار كليت اخبار آن تحت سوال ميرود و اين موجب سردرگمي مردم ميشود.
عارضه بعدي، نگاههاي يكسويه به ماجراست. اينكه سدسازي خوب است يا بد دو نگاه طرفدار و مخالف دارد. رسانه رسمي و معتبر ميكوشد كه طرفداران دو نگاه را روبهروي يكديگر قرار دهد، ولي شبكههاي مجازي بهطور عمومي موافق يا مخالف يك نگاه هستند و امكان ارزيابي منصفانه را فراهم نميكنند و اين موجب شكاف فكري و ذهني ميان مردم ميشود.
عليرغم اينها، شكستن انحصار رسانه رسمي بزرگترين اتفاقي است كه در اين ميان رخ داده و اميد بايد داشت كه نكات منفي اين وضعيت به مرور كمتر شود. ولي در اين ميان يك اتفاق مهمتري رخ داد كه بايد آن را در نظر گرفت و آن غيبت سه هفتهاي مطبوعات بود که در اين زمينه بايد تجديدنظر اساسي شود. روزنامهها بايد ترتيبي اتخاذ كنند كه با چنين تعطيلات طولاني مواجه نشوند. اكنون كه امكانات فضاي مجازي و ديجيتال وجود دارد، بايد روزنامهها به سوي انتشار نسخه ديجيتال حركت كنند و در ايام تعطيلات نيز بتوانند روزانه خبررساني كنند. دولت بايد براي چنين مسألهاي كمك كند. ما روزنامهنگاران بايد خود را با وضعيت جديد رسانهاي هماهنگ كنيم، در غير اين صورت چنان عقب خواهيم ماند كه ديگر قادر به جبران اين فاصله نخواهيم شد.